بشینید که بریم شب جمعه رو برسیم کربلا ان‌شاءالله

به دلت بگو میریم کربلا https://eitaa.com/joinchat/2805334136C23e52a6440

به دلت بگو میریم کربلا...

صبح تو گرما که ماشین پیدا نمیشد داشتم به این فکر میکردم که این راه و این مسیر از اولشم هیچیش آسون نبود... این که انتظار داشته باشیم همه چی فراهم باشه و ما دیگه تو این مسیر سختی نکشیم درست نیست اتفاقا این مسیر، مسیر سختیه... اگر اهل بلایی بسم الله

این وضعیت مرز بود آفتاب سوزان / خاک‌های زیر پا داغ / همه سرگردون / گرمای شدید و بی‌حالی‌ها و... اما...

اما ۱. تقریبا هر خانوم یا هرچند خانوم یه آقایی همراهشون بود که کمکشون کنند اونایی هم که کسی همراهشون نبود بقیه سعی میکردن هواشون رو داشته باشن آخه کسی با کسی دشمنی نداشت که همه زائر امام حسین بودن...! ۲. درسته هوا خیلی گرم بود اما معمولا خانوما و بچه‌ها یا توی سایه بودن یا یه چیزی برای باد زدن خودشون و جلوگیری از تابش مستقیم آفتاب داشتن ۳. همه دمپایی یا کفش داشتن حتی یک نفر رو هم پابرهنه پیدا نمیکنین آخه زمین خیلی داغ بود واقعا پای آدم میسوزه ۴. درسته همه سرگردون بودن اما خیالشون راحت بود که کسی دنبالشون نیست متوجه شدید چی میخوام بگم؟

توی این مسیر خیلی پستی بلندی میبینین؟ خار میبینین؟!

خیلی دو دلم برای نوشتنش آخه این کاروان مرداشون همه به شهادت رسیده بودن مردی که بتونه ازشون دفاع کنه نداشتن دیگه اطرافشونم پر از افراد خبیث و نامرد به گرمای هوا مگه اصلا میتونستن فکر کنن؟ فقط از آتیش خیمه‌ها فرار میکردن که دامنشون رو نگیره دمپایی؟ مگه فرصتی‌ام داشتن همه پابرهنه رو زمین داغ پر از پستی بلندی و خار سرگردون؟ هیچ کس نمیدونست باید کجا بره فقط فرار میکردن 😭😭😭😭 حالا تو میخوای راحت بری سفر اربعین؟ مگه این مسیر راحت درست شده؟