eitaa logo
کانال محتشم ✍️
233 دنبال‌کننده
743 عکس
349 ویدیو
9 فایل
📌درقیدوبنداسم‌ورسم‌نیستم سلاحی‌دارم‌ازشمشیرتیزتر ازمال‌وثروت‌و‌شهرت‌وفرزند ارزشش‌بیشتربه‌اسم: #قلم ✍️ نویسنده وفعال مجازی ارتباط بابنده👇 https://daigo.ir/secret/71427121585 گروهمون : https://eitaa.com/joinchat/2937520265Cab8e9a834b @darmasir_qolle
مشاهده در ایتا
دانلود
همه عاشقانه در حال خدمت حتی درخت نخل با سایه خود... . سفرنامه 👇 🏔| @darmasir_qolle
⭕️چنین رقابت سنگینی بر محور کسب چه منفعتی؟! معمولا رقابت بر محور کسب یک منفعتی شکل میگیره و هرچقدر این منفعت بیشتر باشد تلاش برای رقابت بیشتر خواهد شد خدمت به زوار چه منفعتی دارد که عشاق اباعبدالله به این شکل کار و کاسبی و زندگی خود را برای خدمت به زوار تعطیل کرده و برای ارائه بهترین خدمات با یکدیگر رقابت میکنند؟! فقط برای یک لیوان شربتی که ما رو برای نوشیدنش اصرار میکنند معلوم نیست چندین نفر از مال خود برای خرید لوازمش گذشتند و چندین نفر وقت خودشون رو صرف خرید لوازم کردند و زحمت جا به جا کردنش به عهده چند نفر بوده؟! چند نفر زحمت مخلوط کردن و آماده کردنش رو کشیدند و توی لیوان داخل سینی با کمال احترام به شما تعارف میشه و شما اگر میل داشتی برمیداری و اگر نداشتی میگذری... حالا به همین شکل حساب کنید که در تمام مسیر انواع خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها و خدمات و... برای زوار تدارک دیده شده و این سوالی است که کل اندیشه مادی گرایانه غرب را زیرسوال برده که این همه خدمات در راستای کدام منفعت مادی اتفاق میفته؟! و هیچ‌گاه برای این سوال جوابی نخواهند داشت چرا که درکی از نظام توحیدی و عشقی که زیر سایه حسین ابن علی شکل گرفته ندارند... ✍محتشم سفرنامه 👇 🏔| @darmasir_qolle
عمود 3 😄
انگار نه انگار که آفتاب با تمام قدرت داره میتابه این همه آدم همچنان دارن مسیرو طی میکنند... ساعت ۱۰:۳۵ به وقت عراق سفرنامه 👇 🏔| @darmasir_qolle
کانال محتشم ✍️
عمود 3 😄
عمود ۵۰ یکم استراحت کنیم
با دیدن عکس پشت کوله این خانوم یاد این عکس افتادم و بغض کردم چقدر زحمت کشیدن برای این مسیر و امسال به جای خودشون عکسشون پشت کوله‌هاست...😔 سفرنامه 👇 🏔| @darmasir_qolle
بریم تا اذان ان شاءالله...
داشتم میرفتم سرم تو گوشی بود پیام مینوشتم یهو احساس کردم وسط این گرما پاهام یخ شد بعدشم یه صدای خنده باحالی بلند شد😂 در مرحله اول شوکه شدم یهو بعد سرمو آوردم بالا دیدم بنده خدا داشته با پارچ روی پای زائرا آب میریخته که تو گرما اذیت نشن منم داشتم از اونجا رد میشدم روی پای منم ریخته فهمید حواسم نبوده و شوکه شدم خندش گرفت😂 ولی دمش گرم خیلی حال داد پاهام تو دمپایی داشت میسوخت😄 سفرنامه 👇 🏔| @darmasir_qolle