🌸بگو پناه میبرم از شرّ خلق بدخواه
🌸به ربِّ پروردگار پروردگار صبحگاه
🌸از شرّ تاريكیها كه میگيره همه جا
🌸میترسه هر كسی كه پا بزاره به اون جا
🌸از شرّ جادوگرا كه میدمند در گره
🌸تا كه كنند مردمو آواره و بیچاره
🌸يا از شرّ هر حسود وقتی شده كینه توز
🌸تا كه بگیره خوشی از مردمان پيروز
🌸ای كودكان قرآن سربلند و با ایمان
🌸پناه برید به الله از بلاهای پنهان
#شعر
#سوره_فلق
https://eitaa.com/ghesehmazhbi
❇️داستان سوره فلق برای کودکان
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربان هیچکس نبود.
دختر کوچولویی بود به نام زهرا. زهرا شب که میشد، نمیتوانست راحت بخوابد و همش میترسید. مادرش به او گفت: دختر گلم چرا نمیخوابی؟
زهرا جواب داد: مادر من از تاریکی میترسم.
مادرش گفت: دختر عزیزم اتاقت که خیلی تاریک نیست، تازه تا خدا را داری، تو نباید از چیزی بترسی، پس بگو «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق».
زهرا کوچولو گفت: مامان این چیزی که الان گفتی، یعنی چی؟!
مادرش جواب داد: این آیهای از قرآن بود و یعنی بگو پناه میبرم به پروردگار صبح. چون صبح روشن است و از تاریکی به خدایی که روشنایی را آفرید، پناه ببر.
زهرا آرام تکرار کرد: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق»
اما زهرا خانم قصه ما هنوز نمیتوانست بخوابد و با کلافگی گفت: مادر گاهی صدایی میآید و من از سروصداهایی که میشنوم، میترسم، نمیتوانم بخوابم، اذیتم میکند.
مادر گفت: دخترم بگو «مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ»
زهرا گفت: مامان جونم اینهایی که گفتی یعنی چی؟
مادرش جواب داد: یعنی به خدای مهربان میگویی: از شرّ تمام آنچه آفريده و از شرّ هر موجود شرور، وقتی كه شبانه وارد مىشود، به خدا پناه میبرم.
زهرا کوچولو ذوق زده شد و گفت: مامان مامان آرام آرام یک بار دیگر تکرار کن تا من هم اینها را به خدا بگویم.
مادرش لبخندی زد و دوباره آرام تکرار کرد و زهرا هم این آیات را خواند.
مادر زهرا ادامه داد و گفت: دوست داری از شر آدمهای بد، آدمهای حسود هم به خدا پناه ببری؟
زهرا آرام و لبخند به لب جواب داد: بله.
مادرش گفت: پس بگو: «وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ»
یعنی؛ و از شرّ جادوگرانی كه هر تصميمى را سست مىكنند و از شرّ هر حسودى، هنگامى كه حسد مىکند هم به خدا پناه میبریم.
زهرا بعد از تکرار کردن این آیات، به مادرش گفت؛ فکر میکنم دیگر بتوانم بخوابم، من دیگر از چیزی نمیترسم. چون اگر کسی بخواهد مرا اذیت کند، خدا مواظبم است و به او اجازه نمیدهد.
مادر لبخندی زد و گفت: بله دختر قشنگم، همینطور است. این آیاتی که امشب یاد گرفتی، آیات سوره فلق بود. یادت باشد، هر زمان از چیزی یا کسی ترسیدی این سوره را بخوانی. فردا شب هم سوره ناس را به تو یاد میدهم تا هر زمان از چیزی ترسیدی، هر دو سوره را بخوانی و از شر همه موجودات و آدمهای بد در امان باشی.
زهرا کوچولو خوشحال شد، مادرش را بغل کرد و بوسید، بعد شببهخیر گفت و چشمانش را بست و آرام خوابید.
#داستان
#سوره_فلق
تفسیر کودکانه سوره ی فلق:
در این سوره، خداوند مثل سوره قل هو الله با قل شروع میکند یعنی بگو.
در زندگی همیشه این جملات را برای خودت یادآوری کن مثلاینکه همیشه با خودمان بگوییم قل هو الله احد. خدا یگانه هست، خدا شبیه ندارد. خدا فرزند ندارد، پدر و مادر ندارد، به ما نیاز ندارد، ما همیشه به او نیاز داریم. در این سوره هم مدام با خودمان باید این جملات رو یادآوری کنیم که من پناه میبرم به خدایی که صاحب فلق هست. فلق یعنی زمانی که اول صبح، خورشید بیرون میآید و یواشیواش فضاهای تاریک، روشن میشود.
خدا در این عالم حواسش بوده که همیشه تاریک نباشد. همیشه روشن نباشد. خب این خدایی که حواسش هست، خیلی خدای خوبی است.
این خداست که می تواند پناهگاه ما باشد، موقعی که همه جا تاریک می شود یا یک سری بدی ها و شر ها ممکن است که به جان ما بیفتد و ما دچارش بشویم.
مثلا یک سنگی جلوی پایمان باشد، یک مریضی باشد، یک دشمنی باشد. این خدا می تواند حتی از شر شب، وقتی همه جا را تاریکی می گیرد به ما پناه بدهد.
وقتی هوا تاریک می شود، ما نمی توانیم جایی را ببینیم. شما می بینید بیشتر دزدی ها در شب هست. بیشتر بچه ها از شب می ترسند. بیشتر اتفاقات بدی که ممکن است ما متوجه نشویم در شب اتفاق می افتد. دشمن شب حمله می کند.
خدا می تواند به ما پناه دهد حتی از شر حسودان.
می دانید حسود چه کار می کند؟ در دلش می گوید کاش این توپ را نداشت، من فقط داشتم. کاش این درسش خوب نبود، درس من خوب بود. کاش این خوراکی که دستش هست، مال من بود، من میخوردم.
حسود مدام در دلش دعای بد می کند یا بعضی وقت ها حتی کارهایی می کند که برای ما اتفاقات بد بیفتد. وسایل مان را ممکن است یواشکی بردارد یا به آدم های دیگر چیزهایی بگوید که به ضرر ما تمام بشود. خدا از همه ی این بدی ها و شرها، می تواند ما را نجات بدهد و پناهگاه خوبی باشد.
#تفسیر
#سوره_فلق
داستان تدبر در سوره ی فلق:
داستان ما برمی گردد به زمان های خیلی قدیم.
کشوری دور به اسم یونان بود که جنگی با یک شهری به اسم تِروا داشت.
دورتا دور تروا قلعه بود و یونانی ها هیچ وقت نمی توانستند آن ها را شکست بدهند. هرچه حمله می کردند، شکست می خوردند. قلعه ی دشمن خیلی محکم و قوی بود، هیچ راه شکستی نبود.
تا اینکه یکی از فرماندهان یونانی فکر بکری کرد و گفت: کلی چوب بیارید، کلی نجار بیارید. من می خواهم یک هدیه برای تراوایی ها درست کنم.
یک پیک هم بفرستید و بگویید که ما قبول کردیم در جنگ شکست خوردیم. هدیه ای برای شما گذاشتیم و می خواهیم عقب نشینی کنیم.
هدیه چی بود؟ یک اسب چوبی بزرگ.
تراوایی ها اول باور نکردند ولی دیدند کلا میدان خالی شده و همه ی سپاه یونان عقب نشینی کرده و این اسب را هم برای تراوایی ها گذاشتند.
گفتند عجب اسب قشنگیه. چه مجسمه ی بزرگی. می تونیم وسط میدون بگذاریم به عنوان نماد شکست یونانی ها.
تراوایی ها خیلی خوشحال شدند و روی اسب نام تروا را نوشتند.
اسب رو داخب قلعه آوردند. وسط میدان مردم شادی کردند و باهم هل هله کردند و گفتند: آخ جون ما یونانی ها رو شکست دادیم. کلی غذا خوردن و شیرینی پخش کردند. انقدر جشن گرفتند که شب، همگی خسته افتاده بودند. حتی سرباز ها هم خوشحال بودند، گفتند: خب دیگه عقب نشینی کردند. خلاصه همه راحت خوابیدند.
زیر اسب، یک در بود و داخل آن پر از سرباز یونانن بود.
موقعی که همه خواب بودند، یونانی ها یک نبردبان انداختند، پایین آمدند. سرباز هایی که مواظب در بودند را شبانه دستگیر کردند، دهنشان را بستند و شهر را غارت کردند.
تراوا یک سرزمین خیلی خوب و قوی بود که به واسطه ی یک غفلت کوچک شکست خورد.
#تدبر
#سوره_فلق
فعالیت تدبر در سوره ی فلق:
باید حواسمان باشد! وقتی که حواسمان پرت بشود، در تاریکی بودیم، نوری نبود، غافل شدیم، خوابمان برد؛ یک دفعه یک دشمنی می تواند سو استفاده کند و حمله کند.
چی می تواند اینجا کمک کند؟ وقتی آدم تکیه اش به خدا باشد، پناهگاهش خدا باشد، برایش کافی است.
خدا نیاز به چراغ دارد؟ نه. نیاز به گوش دارد؟ نه.
همه چیز را می شنود، همه چیز را می بیند. می داند در دل آدم ها چی می گذرد و هرجا که نیاز به کمک باشد، خدا هست.
حتی در تاریکی، حتی موقعی که دشمن می خواهد به ما ضربه بزنند؛ به شرط اینکه از این سوره کمک بگیریم. پناهگاه گفتیم کسی هست که با نور خودش، با علم و معرفت، تاریکی ها را باز می کند.
خدا همان جور که با خورشید، شب را از بین می برد، می تواند مشکلات ما را هم از بین ببرد.
یک شب اتاق را تاریک کنید. طوری که چیزی نبینید. شروع کنید یک نقاشی بکشید. وقتی آن نقاشی را ببینید می فهمید که آدم اگر در تاریکی کار انجام بدهد، ممکن است دچار اشتباه و خطا بشود. چقدر ممکن است که خرابکاری کند.
#فعالیت_تدبر
#سوره_فلق
🎤 سخنرانی داستانگونه برای نوجوانان
سلام دخترای عزیزم! 🌹
بذارید با هم یه سؤال خیلی مهم رو فکر کنیم:
اگه یکی بیاد و بگه: «من خیلی مؤمنم، خیلی اهل خدا هستم»، شما باور میکنید؟ یا منتظر میمونید ببینید توی زندگی واقعیاش چهکار میکنه⁉️🤔
📖 خدا توی اول سوره عنکبوت همین سؤال رو از ما میپرسه. میگه:
"آیا مردم فکر کردن همین که بگن ایمان آوردیم، دیگه تمومه و دیگه امتحان نمیشن؟"
یعنی چی⁉️🤔
یعنی #ایمان_واقعی، فقط با حرف درست نمیشه. باید توی میدان زندگی، معلوم بشه!
✨ یه کم برگردیم عقب...
صدر اسلام.
یه نوجوان مثل عمار یاسر تازه ایمان آورده بود.
کفار مکه ریختن سرش.
اونقدر شکنجهاش کردن که نفسش بالا نمیاومد.
ولی #ایمانش رو رها نکرد.
یا بلال حبشی بهش گفتن: «دست از محمد بردار!» ولی او گفت: ایمانم رو نمیفروشم.
خب حالا بیاییم امروز...
امتحان تو و من دیگه شکنجه و زنجیر نیست. امتحانهامون شکلش فرق کرده:
وقتی یه لینک یا فیلم وسوسهانگیز جلوت باز میشه و تو باید بگی:
❌«نه، من نگاه نمیکنم!»❌
وقتی همه توی جمع دارن به چیزی میخندن که میدونی درست نیست، و تو باید خودتو نگه داری.
وقتی وقت #نماز میشه ولی گوشی، چت یا سریال صدات میزنه... اینجا معلوم میشه راست میگی یا نه.
🔥 بچهها!
هر بار که جلوی یه وسوسه وایمیستی، بدون که داری توی یک جنگ واقعی پیروز میشی. این اسمش هست #جهاد_اکبر: جنگ با نفس.
همونطور که خدا توی این آیه میگه:
"ما آدمهای قبل از شما رو هم امتحان کردیم، تا راستگوها معلوم بشن و دروغگوها هم رو بشن."
یعنی توی دنیا یه صحنه بزرگ برپاست؛ یه صحنه که خدا میخواد نشون بده کی واقعاً بندهشه و کی فقط ادعا میکنه.
🌱 حرف آخرم با شما:
نترسید از سختیهای راه #ایمان.
هر سختی یه سکوی پرشه. 🎢
هر بار که جلوی #گناه وایمیستی، یه مدال طلای واقعی بهت داده میشه.🥇
و باور کن خدا همون لحظه بهت افتخار میکنه. 💖
💬 حالا فکر کنید :
توی زندگی روزمره، چه چیزهایی #ایمان ما رو #امتحان میکنن⁉️
آخرین باری که جلوی وسوسهای وایستادی، چی بود⁉️ چه حسی داشتی⁉️
به نظرت چرا خدا اینقدر روی #امتحان دادن ما تأکید میکنه⁉️🤔
ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ
✍#فدایی_مولا
✍#مجری_طرح_تربیتی_امین_پناهی
#استان_قم_ناحیه_۴
#هر_روز_یک_پر_فرشته ✨
#کمحرفی، نشانهی بزرگی است
💬 عزیزم: هر چیزی رو لازم نیست بگی. بعضی سکوتها از هزار سخن زیباترن.
💖 آدمهای عاقل اول فکر میکنن، بعد حرف میزنن. سکوت به موقع، یعنی #احترام به خودت و دیگران.
🪞 تمرین امروز:
سه موقعیتی که میخوای بیدلیل حرف بزنی، سکوت کن و لبخند بزن. 😊
ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ
✍#فدایی_مولا
✍#مجری_طرح_تربیتی_امین_پناهی
#استان_قم_ناحیه_۴
https://eitaa.com/mesamy/2228
🌿 #تدبردرآیات_نماز
🌾🌼༺(﷽)༻🌼🌾
🔹 راه #مقاومت در#تهاجم_فرهنگی از نگاه قرآن
قرآن همیشه برای هر درد، نسخهای دارد.
وقتی دل پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) از دشمنیها سنگین میشود، وقتی مسلمانها در برابر وسوسههای فرهنگی و ظاهربینیِ دنیا سست میشوند…
خدا راهکار میدهد:
❣🍃وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ🍃❣
نماز را برپا دارید، زکات بدهید، و هر نیکیای که پیش میفرستید نزد خدا خواهید یافت؛ که او به کارهایتان بیناست. (بقره/۱۱۰)
🌸 ۱. نسخهی الهی برای نجات از تهاجم فرهنگی
قرآن به جای اینکه فقط بگوید:
«با دشمن بجنگ!»
اول میگوید:
«#نماز را اقامه کن، #زکات بده.»
چون جنگ واقعی، جنگِ دلهاست.
اگر دل تو از یاد خدا خالی شد، دیگر نیازی به شمشیر دشمن نیست!
📍 #نماز یعنی ارتباط،
#زکات یعنی رهایی از دلبستگی.
#نماز، تو را خداگرا میکند،
#زکات، تو را دنیاگریز.
با این دو، دلِ تو نفوذناپذیر میشود.
نه مد روز تو را میلرزاند،
نه شبکههای مجازی تو را از مسیر میبرند.💻
🌾 ۲. اقامهی #نماز، تمرین #استقامت است🚶♀
خدا گفت «أقیموا الصلاة»، نگفت «#نماز بخوانید»!
یعنی #نماز را بلند کنید، زنده نگه دارید، در زندگی اقامهاش کنید.
هر سجدهای که با معرفت انجام دهی، مثل یک دژ محکم در برابر #تهاجم_فرهنگی است.
#نماز یعنی تمرین #صبربرحقپذیری.
#نماز یعنی قبول #ولایت خدا در همهی تصمیمها.
#نماز یعنی:
«خدایا، من در دنیایی پر از زرقوبرق، فقط تو را میخواهم.»
💰 ۳. و ایتاء زکات؛ نجات از بند دنیا
#زکات فقط پول دادن نیست.
یعنی یاد بگیری از هر چیزی که تو را از خدا جدا میکند، بگذری.
پول، شهرت، زیبایی، فالوئر، توجه…
اگر باعث شدند خدا در دلت کوچک شود، همانجا باید #زکات بدهی؛
یعنی ببخشی، دل بکنی، رها شوی.
قرآن میخواهد جامعهای بسازد که هم ثروت دارد، هم دلبستهی ثروت نیست.
مثل حضرت علی (علیه السلام): هر چاه و نخلستانی که داشت وقف میکرد.
چون دلش به خدا وصل بود، نه به مال.
🔥 ۴. وقتی #اقامهی_نماز ترک شود...
تمام بیچارگی انسان از آنجاست که سیرهی عملیاش میلنگد.
#ایمان ضعیف شود، #اخلاق هم فرو میریزد.
#نمازِ بیروح یعنی رابطهی قطعشده با آسمان.
برای همین است که قرآن میگوید:
❣🍃«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»🍃❣
اگر نماز را اقامه کنی، دیگر فحشا و منکر در دلت جا ندارد.
اما وقتی #نماز فقط لبها را درگیر کند، نه دل را،
دنیا آرامآرام وارد میشود:
#غرور در خانهها،
#دعوا در خانوادهها،
#بیصبری در زندگیها،
و دلهایی که خستهاند اما علت را نمیدانند.
⚔️ ۵. اقیموا الصلاه؛ دژ شکستناپذیر #ایمان
هرکس #نماز را اقامه کند، مثل کسی است که در برابر تندباد دشمن ایستاده،
ریشهدار،
محکم،
آرام.
#نماز را در هیچ حالی ترک نکن.
حتی اگر خستهای،
دلشکستهای،
حتی اگر گریهات گرفته.
همان #نماز میشود نجاتدهندهی تو.
چون #نماز فقط ذکر نیست…
#نماز، نجات است.
«#اقامهی_نماز یعنی بلند کردن پرچم خدا در دل؛
و کسی که دلش پرچم خدا را برافراشته، هیچ دشمنی نمیتواند او را شکست دهد.»💯
#پروازبانماز
ـــــــــــــــــــ💕✨ــــــــــــــــــ
✍#فدایی_مولا
✍#مجری_طرح_تربیتی_امین_پناهی
#استان_قم_ناحیه_۴
طرح درس. برند خودت را بساز.pdf
حجم:
938.6K
#طرح_بحث_دانش_آموزی_برند_خودت_را_بساز
عنوان: برند خودت را بساز
موضوع: انتخاب پوشش بر اساس ارزش¬های درونی و حقیقی
نویسنده : آمنه حسین یزدی
#زیست_عفیفانه
#انتخاب_آگاهانه
#انتخاب_لباس
#ارزش_های_انسانی
#تقلید_ناآگاهانه
#مدگرایی
•┈┈••✾🌸🍃🌺🍃🌸✾••┈┈•
طرح درس. دختران خورشید.pdf
حجم:
1.88M
#طرح_بحث_دانش_آموزی_دختران_خورشید
عنوان: دختران خورشید
موضوع: تحلیل زیباییشناختی، فرهنگی و نمادین سنت دیرینه پوشش کامل و محترمانه در تمدن ایران باستان
نویسنده : آمنه حسین یزدی
#زیست_عفیفانه
#پوشش_بانوی_ایرانی
#تمدن
#ایران_باستان
#انتخاب_آگاهانه
•┈┈••✾🌸🍃🌺🍃🌸✾••