eitaa logo
محتوای تبلیغ دانش آموزی جامعه الزهرا سلام الله علیها
1.3هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1.2هزار فایل
این ڪاناݪ شامݪ محتۅاهاے تۅلید شده تۅسط مبلّغان جامعة الزَّهࢪا(سلامُ اللهِ عَلیهٰا) جهت تبڵیغ دانش‌آمۅزے مێ‌باشد. ارتباط با ادمین @Qanbariz ارتباط با ادمین @NHTaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
🌤 تاریخچه جشن های 🎊🎊🎊 ⭕️در دوره آل بُوَیه فَخرالمَلِک، اولین کسی بود که در نیمه شعبان شیرینی پخش کرد. 🍰😋 ⭕️در سال 335 قمری در نیمه شعبان در منطقه باب طاق خیمه هایی نصب شده و پس از آن مردم به حرم امام (ع) مشرف شدند.🕊 ⭕️افزون بر عراق و ایران، ساکن در بین و در مسجدی مقدس و در مشهدالحسین(ع) مراسم نیمه شعبان را برگزار کرده و در حلب بین نماز مغرب و عشاء و می خواندند.📿 ⭕️شرف الدوله مسلم بن قریش و بدران از امرای بنی عَقیل در و جزیره(شمال عراق) نیز در قرن چهار و پنج، های بر بام های قصر زده و هر روز- جمعه- منتظر خروج بودند. 🌤 🔴نیمه شعبان را جشن میگیریم🌈👌 _________________________ 📚ابن کثیر، البداية و النهاية، ج12، ص5؛ 📚همدانی، تکمله تاریخ طبری، ج11، ص356. 📚مقدسی، احسن التقاسيم، ص188. 📚کردعلی، خطط‍‌ الشام، ج۶، ص286. 📚قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعه الانشاء، ج1، ص396- 395. 📚قزوینی رازی، النقض، ص471. •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈• ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
🖼 🌤 زمان(عج) در ☆ 🕋قُلْ أَ رَأَیتُمْ إِن أَصْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یأْتِیکمْ بِماءٍ مَعِینٍ؛( ملک /۳٠ ) بگو: به من خبر دهید اگر مورد بهره برداری شما [چون آب رودها، چشمه ها، سدها و چاه ها] در زمین فرو رود [تا آنجا که از دسترس شما خارج گردد] پس کیست که برایتان آب روان و گوارا بیاورد؟ ⬅️ یعنی# امام زمان (علیه السلام) 📜 کاظم (علیه السلام) در مورد این آیه شریفه فرمودند: إذاغاب عنکم إمامکم فمن یأتیکم بإمام جدید. « هر گاه از نظرتان شود، چه کسی امام جدیدی برایتان خواهد آورد؟». 📗اصول کافی 🖇امام (علیه السلام) آب در زمین و از دسترس خارج شدن آن رابه شدن امام از تفسیر کرده اند. جمعه# یک آیه درمورد زمان (عج) •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈• مبلغ: خانم امینی ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
🟢 بوی خوشمزه قرمه سبزی مامان همه جا پیچیده بود😋 حسین و زینب چشماشونو بسته بودنو هی می گفتن به به چه غذای خوشمزه ای مامان جونم دستتون درد نکنه ازتون ممنونیم که انقدر غذاهای خوشمزه و مفید برامون درست می کنید🌸🍃🌸🍃 مامان گفت خواهش می کنم عزیزای دلم. بابا که در حال مطالعه بود📗 صدای بچه ها رو شنید و گفت آفرین به بچه های گلم که از مامان تشکر می کنید می دونستید خدا کسایی که تشکر می کنن رو خیلی دوست داره؟ باید از خدای مهربون تشکر کنیم که کمک کرد سبزی و لوبیا و لیمو ی خوشمزه قرمه وجود داشته باشه تا مامان جون باهاش غذا بپزه حالا اول از کی باید تشکر کرد؟🤔حسین گفت از خدای مهربون که انقدر نعمت داده و همینطور از شما که کار می کنید و لوبیا و سبزی و ...خرید می کنید و مامان جونم میپزن. مامان خوشحال شد گفت آفرین پسرم👏 چقدر خوب توضیح دادی. زینب گفت الحمدلله از خدا ممنونم بخاطر وجود شما مامان و بابا و برادر گلم حالا که دقت می کنم چقدر نعمتهای زیادی داریم. ❓چطوری میشه از خدا تشکر کرد؟بابا گفت دقیقا همینطوری که شما اشاره کردید،مثل گفتن الحمدلله،دیدن نعمتهای خدا،اینکه مامان از این نعمتها غذای خوشمزه درست می کنه واستفاده ی درست داره خودش شکر نعمت،و خیلی راه های دیگه مثل نماز خوندن و یادآوری نعمتها. بابا پرسید شما می تونید چندتا از نعمتها رو بشمارید؟حسین گفت شب و روز،خورشید و دریا،زینب گفت چشم و گوش و اعضای بدنمون،مامان گفت گل دختر و گل پسرم همه باهم لبخند زدند و شکر خدا کردن🤲 ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
🟢 حسین با دوستاش قرار گذاشته بودن که بعداز ظهر ی مسابقه ی فوتبال برگزار کنن⚽️،خلاصه کلی خودشو آماده کرده بود گل بزنه 🥅بشه بهترین بازیکن،لباس ورزشی هاشو تنش کرد و داشت جلو آینه موهاشو شونه میزد که زینب گفت:کجا میری داداش مرتب و تمیز و خوشتیپ خودم؟🙂 حسین که انگار خیلی از لحن و تعریفهای آبجی زینب خوشحال شده بود😍😇 گفت:ممنونم خواهر مهربونم،فرشته ی زیبا🥰 دارم میرم فوتبال،دعا کن که کلی گل بزنم، مادربزرگ که مهمون خونه ی حسین و زینب بود رفت جلو و هردوشونو بوسید و گفت احسنت به نوه های گلم،چقققدر لذت میبرم می بینم با القاب و عبارات خوب باهم صحبت می کنید،شما دقیقا کاری رو انجام میرید که خدا خیلی دوست داره وکسایی که با لقب بد هم رو صدا می کنن رو دوست نداره،می دونستید در قرآن در این باره آیه هم داریم؟ زینب پرسید:مامان بزرگ خدا در قرآن چی گفته؟ 🌸مامان بزرگ گفت:اینکه اسم بد روی هم دیگه نگذاریم.وقتی شنیدم حسین به شما گفت خواهر مهربونم،فرشته ی زیبا لذت بردم که چه خوبه با القاب زیبا هم رو صدا می کنید.😍 حالا جاااایزه دارم براتون🎁،چشما بسته کف دستاتون رو باز کنید،یهو ی مشت نخود و کشمیش و نبات ریزه ی رنگی به هر کدوممون داد،وای که چقدر خوشمزه ان😋 ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
🟢 يكي بود يكي نبود، بچه ي كوچك و بداخلاقي بود. روزي پدرش به او كيسه اي پر از ميخ و يك چكش داد و گفت هر وقت عصباني شدي، يك ميخ به ديوار روبرو بكوب.🔨 روز اول پسرك مجبور شد ۳۷ ميخ به ديوار روبرو بكوبد.😱 در روزها و هفته ها ي بعد كه پسرك توانست خلق و خوي خود را كنترل كند و كمتر عصباني شود، تعداد ميخهايي كه به ديوار كوفته بود رفته رفته كمتر شد. 😌 پسرك متوجه شد كه آسانتر آنست كه عصباني شدن خودش را كنترل كند تا آنكه ميخها را در ديوار سخت بكوبد. بالأخره به اين ترتيب روزي رسيد كه پسرك ديگر عادت عصباني شدن را ترك كرده بود و موضوع را به پدرش يادآوري كرد. پدر به او پيشنهاد كرد كه حالا به ازاء هر روزي كه عصباني نشود، يكي از ميخهايي را كه در طول مدت گذشته به ديوار كوبيده بوده است را از ديوار بيرون بكشد.🤪 روزها گذشت تا بالأخره يك روز پسر جوان به پدرش رو كرد و گفت همه ميخها را از ديوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف ديواري كه ميخها بر روي آن كوبيده شده و سپس درآورده بود، برد. پدر رو به پسر كرد و گفت: « دستت درد نكند، كار خوبي انجام دادي ولي به سوراخهايي كه در ديوار به وجود آورده اي نگاه كن !! اين ديوار ديگر هيچوقت ديوار قبلي نخواهد بود. پس بهتر است از همان اول، خشم خودت را کنترل کنی و عصبانی نشوی. ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
🟢 یه بار با یکی از دوستام دعوام شده بود و قهر کرده بودیم، زودی همدیگه رو بخشیدیم و آشتی کردیم.😃 دوستم گفت بیا به هم قول بدیم که دیگه هیچ موقع نذاریم چیزی دوستی ما رو به هم بزنه بعدش برا اینکه قول و قرار دادمون یادمون نره، مثل بزرگترا که وقتی میخوان یه کار مهم بکنن، عقد میکنن، ما هم یه قرارداد دوستی باهم نوشتیم و پایینش رو امضا کردیم📝 بعد با کمک بابام مثل اونا که توی اخبار نشون میده، دست همدیگه رو گرفتیم و با قرار دادمون عکس گرفتیم .🤝 بابام همین طور که آزمون داشت عکس می‌گرفت، گفت: پس یادتون باشه هر کی عهد و پیمان رو به هم بزنه. آمریکاست . غش کردیم از خنده !😁😄😃 از اون به بعد هر وقت همدیگه رو می‌بینیم، یاد هم می‌دازیم که کسی زیر قولش نزنه!❌ ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
💠داستان سوره مبارکه حمد بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بابای احمد چند روزی است که برای او یک چتر رنگارنگ با مقواهای رنگی درست کرده و به دیوار اتاق زده یک چتر سوره بزرگ که هر هفته یک سوره رویش می نویسند و می روند زیر چتر آن سوره. زیر چتر سوره رفتن یعنی هر کاری می کنند حواسشان هست که اگر کارشان شبیه پیام آن سوره بود یک بار آن سوره را بخوانند. هفته اول نوبت سوره حمد بود. بابا و مامان و احمد کلمات سوره حمد را نوشتند و آن هفته رفتند زیر چتر سوره. احمد باید آن هفته زیبایی می دید. یک روز مامان به احمد گفت اگر دیگر ناخن هایت را نجوی من برایت یک جایزه می خرم. آخه احمد جان ناخن جویدن کار خوبی نیست. پیامبر دوست ندارد. گفته هرکس ناخنش را بجود فراموشی می گیرد. احمد قبول کرد. قبلا هم درباره ناخن جویدن با هم صحبت کرده بودند اما این بار احمد تصمیم جدی گرفت که حواسش را جمع کند و دیگر این کار زشت را تکرار نکند. بعد از یک هفته که هر روز احمد ناخن هایش را به مامان نشان می داد، بالاخره مامان فهمید که احمد دیگر آن کار را تکرار نمی کند. احمد جایزه اش را می خواست. آن روز بعدازظهر بعد از اصرارهای احمد، مامان و احمد و علی با هم رفتند بیرون تا از یکی از مغازه های محل برایش جایزه بخرند. احمد یک ماشین میکسر خرید که خیلی از آن خوشش آمده بود. مامان به او گفت این جایزه را پیامبر به تو داده چون حرفش را گوش کرده‌ای. احمد تا شب زیبایی های کامیون را یکی یکی به مادرش می گفت. در راه گفت یکی از زیبایی های این کامیون این است که پیامبر آن را به من داده. یکی دیگر این است که چهار رنگ دارد. یکی دیگرش این است که ایرانی است چون پیامبر دوست ندارد ما جنس خارجی بخریم. فردا صبحش گفت یکی دیگر از زیبایی های ماشینم این است که کسی که آن را گرفته نامش احمد است که هم به پیامبر می خورد هم به سوره حمد. بعد به مادرش گفت مامان این ماشین ها چهار مدلند که من سه تایش را دارم می شود آن یکی را هم برایم بخری؟ مامان گفت شاید به خاطر یک کار خوب دیگرت پیامبر باز هم جایزه بهت بدهند.
رزق قرانی اعتکاف فایل 👇👇👇👇 ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
نشانک قرآن با طرح شهید حاج قاسم سلیمانی (میتونید پشت نشانک چوب بستنی رنگی که در نوشت افزار فروشی ها موجود هست تهیه کنید و بچسبونید) عج ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝