هنر در شرایط جنگی / 1
خیانت با هوش مصنوعی!
این دو روزه کلی خبر داشتیم - خبر واقعی - که با تصاویر هوش مصنوعی، که یکنفر از سر کنجکاوری ابلهانه و بچهگانه منتشر کرده، همراه شد. مردم باورش کردند، منتشرش کردند، وایرال شد و بعد هم تکذیب! عکس دروغ بود اما تشکیک به کل خبر سرایت میکند. از دستگیری خلبان اسراییلی تا انهدام هواپیماها و پهبادهای اسرائیلی تا ویرانیهای تلآویو تا عملکرد پدافند و...
ما وسط جنگیم و اخبار واقعی. تولید تصویرهای خیالی و نزدیک به واقعیت با هوش مصنوعی، خیانت است و بازی در پازل دشمن. این کنجکاوی ابلهانه و بچهگانه را جای دیگری خرج کنید.
هنر در شرایط جنگی / 2
گام اول
شروع بحران همیشه با اخباری است که ممکن است موجب غلبۀ احساساتمان بر تفکرمان شود. فکر نمیکنیم و این ضعف بزرگی است. بغض گلویمان را میفشارد و این ما را کرخت و بیحس میکند. دچار گیجی میشویم و نمیدانیم چه باید بکنیم. حرکاتمان، تولیداتمان و خط محتوایمان غریزی میشود و این ممکن است در شرایط جنگی خطر هم محسوب شود.
چون نمیدانیم قرار است چه بگوییم و خط محتواییمان مشخص نیست شروع می کنیم به شلیک هوایی! بدون هدف و بدون فکر به عواقبش. در اتفاقات اخیر فکر نکرده عکس شهدایمان را با قدس تلفیق میکنیم و شهدایمان را شهدای قدس مینامیم در حالی که از اتفاق خط محتوایی دشمن هم همین است: اینها شهدای وطن و شهدای ایران نیستند، شهدای قدساند و ربطی به مردم ایران ندارند!
شروع میکنیم به بزرگکردن و بولد کردن شهدای سپاه. از اتفاق خط محتوایی دشمن هم همین است: ما به مردم عادی کاری نداریم و نقطهزنی میکنیم!
و چند اتفاق دیگر که از آن میگذرم. بله قدم اول بسیار مهم است. قدم اول باید بلافاصله یک دورهمی حضوری داشته باشید. حرف بزنید و احساساتتان را بریزید بیرون! فکر کنید. عقل جمعی داشته باشید و با رصد خطوط محتوایی دشمن، یک خط محتوایی برای خودتان ترسیم کنید. درست است ما متخصص نیستیم و همین عقل جمعی هم ممکن است خطا داشته باشد اما لااقل تلاشمان را کردهایم.
مجتبی مجلسی
هنر در شرایط جنگی / 2 گام اول شروع بحران همیشه با اخباری است که ممکن است موجب غلبۀ احساساتمان بر ت
هنر در شرایط جنگی /۳
مخاطب و مخاطب!
در شرایطی که الان همه داریم آن را تجربه میکنیم و به احتمال زیاد اولین بار هم باشد و ممکن است کوتاهمدت یا بلندمدت باشد و غیرقابل پیشبینی؛ باید مخاطب را تفکیک کنیم. هر تولیدی و هر محتوایی و هر بستر انتشاری برای هر مخاطبی مناسب این شرایط نیست. مخاطب همراه داخلی، مخاطب خاکستری، معاندی که اصلا مخاطب ما نیست و انرژی نباید برایش گذاشت، مخاطب خارجی، مخاطب اسرائیلی و... برخی را باید همراه کرد، برخی را باید امید داد، برخی را باید ناامید کرد، برخی را باید آگاه کرد، برخی را باید ترساند، برخی را نترساند، برای برخی باید عمق اتفاقات را ولو وحشتناک نشانداد، برای برخی نباید نشانداد، برای برخی...
ما باید برای هر دسته مخاطب یک محور محتوایی داشته باشیم، یک دال مرکزی! حول آن باید محتوا تولید کرد وگرنه میرسیم به جایی که دستمان پر میشود از تولیدات بهدردنخور و بیمخاطب و بلااستفاده. شرایط، شرایط جنگی است اما بیش از هر زمان دیگری قبل از تولید احتیاج داریم به فکر کردن، نگاه به مخاطب متفاوت و مشورت کردن. تولید بیقاعده، بیفکر فقط و فقط خاکریز این جبهۀ مهم جنگ را شلوغ و بینظم میکند.
مجتبی مجلسی
هنر در شرایط جنگی /۳ مخاطب و مخاطب! در شرایطی که الان همه داریم آن را تجربه میکنیم و به احتمال زی
یک کار خوب برای مخاطب اسراییلی که خوب هم جواب داده است!
مجتبی مجلسی
یک کار خوب برای مخاطب اسراییلی که خوب هم جواب داده است!
در تصویرسازی
ستاره داوود تبدیل به یک موشک ایرانی و سپس یک تابوت شد😡
مجتبی مجلسی
هنر در شرایط جنگی /۳ مخاطب و مخاطب! در شرایطی که الان همه داریم آن را تجربه میکنیم و به احتمال زی
هنر در شرایط جنگی / 4
جنگ هم قصه میخواهد!
در دنیای دیزاین داشتن قصه، برگ برندهای است که میتواند مخاطب را به انجام یا ترک فعلی مجاب کند. بسیار شنیدهایم و خواندهایم که «بهترین قصهگو همیشه برنده است.» اما در دنیای جدید همهچیز رسانه است و رسانه، دیزاین میطلبد. از زبان بدن مسئولان و دیپلماتهایمان گرفته تا همین جنگ! جنگ هم قصه میخواهد و این قصه بیش از موشک و جت و بمب میتواند کارساز باشد.
اسراییل با یک قصه جنگ را آغاز کرد: حمله به نیروهای نظامی، مراکز نظامی و جداکردن مردم از آنها. همه میدانیم و شواهد چیز دیگری نشان میدهد ولی این قصه برای برخی مخاطب کوتهفکر مجاب کننده بود و هنوز هم در همین خیال به وقایع نگاه میکنند. اما هر چه هست این قصه، محور تمام معادلات، تبلیغات، صحبتها و جهت موشکها و پرتابهها و بمبها را تعیین میکند و کاملا برنامهریزی شده در این راستا هماهنگ عمل میکنند. مخاطب را فعلا مجاب میکنند و در نهایت با یک شیب قصۀ جنگ را به میان مردم هم میآورند.
از این طرف ما در جنگ، قصه مشخص مرکزی نداریم که بتوانیم حول محور آن معادلات، تبلیغات، صحبتها و جهت موشکها را تعیین کنیم. خیلی هماهنگ نیستیم و هر کس قصه و محور خودش را دنبال میکند. البته بیقصه هم نبودهایم؛ اما مشخص و واحد اتفاق دیگری است. ما قصۀ قدرت و توان جنگ ترکیبیمان را در مقابل چشم همه نشان دادیم. ما نشان دادیم که با شهادت افراد و فرماندهها هیچ خللی در سیستم نظامی ما ایجاد نمیشود. ما امنیت پوشالی اسراییل را نشان دادیم. ما بالاترین سطح انسجام و اتحاد مردم را شاهدش هستیم و صدها اتفاق دیگر. اما اگر یک دال مرکزی و قصۀ واحدی برایش فکر میشد اتفاقات بهتری را شاهد بودیم.
مجتبی مجلسی
هنر در شرایط جنگی / 4 جنگ هم قصه میخواهد! در دنیای دیزاین داشتن قصه، برگ برندهای است که میتواند
هنر در شرایط جنگی / 5
معروف است و خیلی از اساتید قدیمی با نیش و کنایه به ما میگفتند اگر برق برود خیلی از شما طراحان گرافیک بیسواد میشوید و دیگر هیچکاری ازتان بر نمیآید. تمام تکنیکها و سوادتان منحصر شده در ابزار دیجیتال. به ما نهیب میزدند که اگر برق هم رفت باید سواد کار با دست را بلد باشید که اساس و پایه است.
الان اینترنت ملی شده است، احتمالا تا چند روز آینده. نه هوش مصنوعی جواب میدهد و نه جستجوی عکس در نت. خیلیها دستشان بالا رفته و تسلیماند در این شرایط که دیگر نمیتوانیم! یحتمل اگر برق برود یا نرمافزارها هم مشکلدار شوند ممکن است برخی دیگر هم به این جرگه اضافه شوند.
هنرمند در زمان جنگ باید بتواند با دست خالی هم بجنگد. تجربه شود برای ما که اینقدر تک بعدی رشد نکنیم.