وسطِ روضه، عقلم به قلبم که دارد از هم میپاشد، نهیبی میزند که چه خبر است، که آرام بگیر، که حالا معلوم نیست همهی ماجرایی که مداحها نقل میکنند، راست باشد، معتبر باشد. قلبم فقط میگوید: «کاشکی دروغ باشد»... اما مُجاب نمیشود. با خودش فکر میکند حتی اگر ماجرای خرابه، ماجرای سر و سه ساله، راست نباشد، اقلّش امام دخترِ کوچکی که داشته، «فاطم الصّغیره»ای بوده که قلبش توی کوفه موقع تماشایِ سر، داشته از هم میپاشیده، اقلش دختری از کاروان توی خرابه دفن شده، اصلاً تو بگو بر اثر مریضی... توی راهِ اسارت، نقل و نبات پخش نمیکردهاند که، اقلش تازیانه بوده، بزمِ شراب که بوده، سیلی شاید... خرابهای بوده حتماً، اصلاً تو میفهمی دخترِ سه ساله، چه لطافتِ غریبی دارد؟! یک قطره غصه میتواند از پا در بیاوردش. اصلاً یکی از این شایدها هم که راست باشد، کافیست که قلبِ آدم از هم بپاشد. اصلاً همینکه توی آن معرکهی آشوب و بلا دخترِ سهسالهای بوده، شاهدِ ظهر و عصرِ روز دهم بوده، از آنجا تا کوفه و شام اسیر بوده ...
اصلاً من نمیفهمم چرا مداحها شبِ سوّم روضهی رقیه (س) میخوانند.
#روضه به یاد شهید نعمتالله مجلسی
مجتبی مجلسی
🌱 بسمالله
🔰 جنگِ یک بیوطن با وطنِ من ایران
🔺این نوشتار،
پاسخی ست به سوالات امروز ما..
دعوتی است
به یک سفر، سفری به عمق هویتمان.
فرصتی برای تماشای ایران از زاویهای متفاوت
#دفاع_مقدس
#روایت_ایران
این تلاشی است از بچه های روایت خانه در راستای تبیین چرایی جنگ
لطفاً بخوانید و منتشر کنید.
قسمت های بعدی هم در راهه
ما آدمهای بیسلیقهای هستیم برای جور کردنِ بهانه. که توی موقعیتهایی، حرفهای ظریفی بزنیم، کارهای کوچکِ خاصی بکنیم که توی لحظههای مبادا به کارِمان بیایند. ما حتّی بلد نیستیم یک جورِ قشنگی ادب کنیم جلویِ اسمِ مادرش. که بهانه بدهیم دستش. که نظرکردهاش بشویم. که به چشمش بیاییم. که تویِ لحظههای سختِ امتحان، برِمان گردانَد سمتِ خودش. که توی لحظههای پشیمانی، مهربانانه بگوید:
اِرفع رأسک. یتوبُ الله عَلیک.
#روضه به یاد شهید نعمتالله مجلسی
🔺️«ایران خونمه» چگونه خلق شد؟
🔹️رسول معصومزاده، طراح اصفهانی در گفتوگو با اصفهان زیبا: ما به دنبال اتحاد و آرامش ایران بودیم و بعد از حدود ۳ ساعت بحث و جدل و چندینبار سیاه کردن تابلو از کلمات و واژهها، به هشتگ «ایران-خونمه» رسیدیم.
🔹️برای این هشتگ زمینه سفید انتخاب شد تا اولا فضای شهری را آرام کنیم و دوما مفهوم و بازی کلمات خونه و خون در ایران خونمه را به شکل واضح به مخاطب منتقل کنیم. قطعا در هر کمپینی نقدهای بهجایی وجود دارد و ما عمیقا پذیرای آن هستیم. ولی آنچه مسلم است شرایط جنگی و فضای پر از غبار و ابهام بود.
🆔️ isfahanziba.ir/91133
☑️ اصفهان زیبا؛ صدای مطالبات مردم اصفهان:
🆔@esfzibanews
مجتبی مجلسی
هنر در شرایط جنگی / 10 تحلیل، مطالعه و زمانشناسی! در این یکی دور روز با توجه به دو یادداشت قبلی ف
هنر در شرایط جنگی / 11
تک تیرانداز شدهایم!
در جنگ، فقط موشکها و هواپیماها نمیجنگند بلکه روایتها گاهی اثرات تخریبشان بیش از مهمات جنگی است.
12 روز با موشکهایمان مبارزه کردیم و دشمن هم با ترکیبی از عملیاتهای نفوذ و موشک و بمب و ... سعی کرد صحنه را به نفع خودش تغییر دهد. اما در این 12 روز برندۀ اصلی جنگ ما بودیم و توانستیم مقاومت کنیم و ضربات جبرانناپذیری را به دشمن وارد کنیم که البته نصرت خداوند هم با ما بود، چرا چون روایت دست ما بود. روایت دفاع از وطن!
اما پس از 12 روز ناگهان روایت به کمک جبهۀ دشمن آمد. دشمنی که در جبهۀ جنگ سخت کمآورده بود و نمیتوانست ادامه بدهد با تغییر تاکتیک روایت را به نفع خودش تغییر داد. و این بار سرباز دشمن کسی نبود جز خود ما! دشمن نیاز داشت به یک روایت پیروزی، به یک روایت که هر تصمیمی که او میگیرد - ولو بالاجبار - از روی فکر و نقشه است و نه از روی ضعف! و سوگمندانه ما دو دستی این روایت را برای اسراییل ساختیم! آن هم برای مخاطبی که دشمن به خاطر شرایط جنگی دسترسی محدودی به او داشت.
از ساعت 7 و 30 دقیقه که آتشبس یک طرفه توسط آمریکا اعلام شد - هوشمندانه نه در بیانیۀ شعام و نه در بیانات رهبری هیچ اشارهای به آن نشد چون اصلا ما اسراییل را موجودیتی حساب نمیکنیم که بخواهیم با او وارد آتش بس شویم - روایت جبهۀ انقلاب شد روایت شکست ایران و پیروزی دشمن! روایت کلاهی که بر سر ما رفت و زرنگی طرف مقابل! روایتی که از نتانیاهو تا ترامپ هم به آن دامن زدند و ما که تا حد یک کارشناس خبرۀ نظامی و امنیتی در حال تحلیل و بررسی بودیم نفهمیدیم که داریم در زمین دشمن و به نفع او میجنگیم!
تا اینجا را در یادداشتها قبل آوردم و تکرارش جز افسوس زمان از دست رفته فایدهای ندارد. اما خیال نکنیم این روایت یکی دو روز مهمان ما بوده و بعد - به خصوص با پیام تصویری حضرت آقا و روایت ایشان از پیروزی ایران - روایت جدیدی مهمان ما شده است، نه! زهر روایت اول هنوز پابرجاست. جراحت روایت اول هنوز خوب نشده و هنوز ذهنهای زیادی با آن درگیر است. هنوز که هنوز است ما از جبهۀ انقلاب پوستر، کارتون و تولیدات هنری داریم میبینیم که روایتشان شکست ایران است! روایتشان مبتنی است بر اینکه اسراییل با اتشبس کلاه بر سر جمهوری اسلامی گذاشته و فقط این دوستان نادان و جاهل - که به درست سربازان دشمناند - میفهمند و فرماندهان و رزمندگان ما در خط مقدم مبارزه از فهم آن عاجزند!
هنوز ما نفهمیدهایم که در حال جنگیم و مخاطب آثار هنری ما مردماند و باید برای آرامش و همراهی آنها کار تولید کنیم! خیال میکنیم فرماندهان و مسئولین نظامی ما فهم کاملی مثل ما ندارند و باید برای هدایت و اصلاح انها کار تولید کنیم! اینکارها فقط و فقط روایت دشمن را تکمیل میکنند و لاغیر.
جبهۀ انقلاب هنوز بعد از پیام رهبری خودش را بازیابی نکرده. هنوز زخمهای تحلیلهای اشتباه و دور از فهم رهبریاش را ترمیم نکرده است. این روزها داریم فقط و فقط منفعلانه دست و پا میزنیم و حس و حال و هماهنگی و جدیت روزهای اول از بین ما رفته است. دوباره گیج شدهایم و نمیدانیم خاکریز خودی و دشمن کجاست و چه کاری باید بکنیم و چه کاری نه!
روایت از دستمان در رفته است و خط محتوایی نداریم. هر چرت و پرتی را ترامپ توییت میکند سرگرمش میشویم در حالی که به جای این تکتیرها باید پدافند یکپارچه و قوی تشکیل بدهیم. فردا دوباره دیر است...
آه از این مردنِ شیرین دهنم آب افتاد*
و چه دهانها که آب افتاد
از آن شب که گفتی «شهادت از عسل شیرینتر است»،
و چه کردی در گذرگاهِ زمان،
و چه پیشانیبندهای «انا الشهید القادم»
که بر پیشانیِ نوجوانها بستی،
و چه سیزدهسالهها که رفتند تا شهدی که تو چشیدی، مزمزه کنند؛
زیرِ تانک، روی مین، زیر بارانِ گلوله.
* مصرعِ شعری از آقای اسفندقه
«شهیدِ بعدی منم»! : پیشانیبند کودک یمنی که عکسش را رسانهها منتشر کردند.
#روضه به یاد شهید نعمتالله مجلسی