دختره داشت با باباش تلفنی حرف میزد:
+اره اومدم خرید
+ دیگه با کارت مامان خریدم
+ نه نمی خواد، حالا بعد اومدم خونه میگیرم ازت
بعد از قطع کردن تلفن رو به دوستش:
اینجا هم باباهه ولمون نمی کنه
ینی می خوام بگم بمیرمممم برات مرد...
الان یادم افتاد یکی از اقوام میخواست
با شرکت هرمی دخترشو تو پر قو بزرگ
کنه .😂💔
حقیقتا روز به روز بیشتر از پیشرفت هوش مصنوعی میترسم ؛
قبلا دانشجوی مملکت برای یه ارائه و یا یه مقاله ؛ کلی کتاب های دیگه رو زیر و رو میکرد آخرشم استاد یه ایراد میزاشت روش و باز به تحقیقش ادامه میداد و در نهایت با اطلاعات بالا یه مقاله رو تحویل میداد ؛
اما حقیقت الان اینکه با اومدن هوش مصنوعی دیگه هیچکس به خودش زحمت تفکر و تمرکز نمیده
و به مرور زمان مغزهایی که ازشون استفاده نمیشه کوچک تر و کوچک تر خواهد شد
واقعا وحشتناکه ..