به وقت چهارم آذر ماه ؛ سالگرد شهادتتون مبارک داداش حمید 🖤 عاشقانه‌ و پاییزی‌ترین شهید دنیا🍂 .. پیشنهاد میکنم کتابشون رو اگر نخوندین بخونید :)) کتابِ یادت باشد .. شادی روح این شهید گرامی و بزرگوار صلوات ..

سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این‌طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم، منو بی‌خبر نذار». با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: «یادم هست! یادم هست!»

چطوری شهادتتون رو یادم رفت داداش؟:)💔

من به معنای واقعی کلمه ادم خاصیم؛ به خاطر خودتون،من و با بقیه مقایسه نکنید چون من با سلیقه شما تغییر نمی‌کنم. فقط خودتون اذیت میشید

گرنگاهی به ما کند زهرا دردهارا دواکند زهرا

گل چادر گلدارت تب دستای تب دارت آتیشم زده

هر کسـي را هـمدم غمها و تنهایی مدان ، سایه هم راه تو می‌آید ولی همراه تو نیست!

من همونیم که از همه عکسای قشنگ میگیره خودش بی عکس میمونه.

لبریز شوق بود که در گوش محسنش .. یک شب علی اقامه بخواند ولی نشد !

ـ

🤲 «اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ» باخبر شدیم مادر شهیده راضیه کشاورز، از شهدای واقعه تروریستی کانون دچار عارضهٔ قلبی شدند و عمل قلب اورژانسی دارند. برای سلامتی ایشان ۷ حمد شفاء قرائت بفرمایید...

ممنون میشم ویژه دعا کنید :)) خیلی گردن ما حق دارن ..