eitaa logo
رسانه شهید حاج حمید مختاربند
106 دنبال‌کننده
244 عکس
117 ویدیو
0 فایل
🌹شهیدمدافع حرم #سردار_حاج_حمید_مختاربند 💠از فرماندهان سپاه خوزستان در دفاع مقدس 💠مدیرعامل بانک انصاراستان خوزستان وقم خاطرات📒 کلیپ🎬 عکس📷 دست نوشته شهید✍ همه در رسانه سردار شهید حاج حمید مختاربند ارتباط با ادمین _تبادل @AAdmmin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸«رمی جمره» در انتخابات!🔸 در قضیۀ ذبح حضرت اسماعیل، حضرت ابراهیم به شیطانِ «زنده» سنگ زد. مسئلۀ برائت از مشرکین در حج هم که امام بر آن تأکید کرد، به منزلۀ «رمی جمرۀ » است! الآن تجلی شیطان در جهان، آمریکا و شوروی است. تجلی شیطان، در اسرائیل است؛ لذا حاجی در مراسم برائت از مشرکین می‌گوید: «مرگ بر آمریکا» ، «مرگ بر شوروی». دیدید اینقدر گفتید «مرگ بر شوروری» تا شوروی مُرد؟ همانطور که اینقدر گفتید: «مرگ بر شاه» تا شاه از بین رفت. هر کسی رمی جمره می‌کند، باید نفس خودش را هم رمی کند. اگر آثاری از شیطان در او باشد، باید به آن سنگ بزند. رمی جمره در نفس، یعنی سنگ زدن به ! تعصب چیست؟ تعصب یعنی اینکه انسان مثلاً بگوید: «من موقع رأی‌گیری، به فلان فرد از رأی می‌دهم؛ اما به فرد بهتری از محلۀ آن طرفی رأی نمی‌دهم!». این همان روحیه‌ای است که باید به آن سنگ بزنی. این تعصب است. تعصب، خودخواهی، خودپسندی، قبیله‌گرایی، قوم‌گرایی، اینها فضای ذهن را مه‌آلود می‌کند، تاریک می‌کند. @haerishirazi
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 خاطرات همسر شهید مدافع حرم از سفر به سوریه خرداد ماه ۹۴ بود که برای بار سوم به سوریه رفتم. در این سفر هم، همراه حاج حمید، چندباری به زیارت حرم حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیها رفتیم. با مجاهدت رزمندگان جبهه مقاومت که از سوریه، ایران، افغانستان، پاکستان، لبنان و حتی عراق بودند امنیت دمشق برقرار شده بود و رفت و آمد به حرمهای مطهر نسبتاً راحت شده بود. اگر چه آثار خرابی در شهر دمشق و خصوصا زینبیه هنوز فراوان دیده میشد ولی مردم کم کم سعی میکردند به زندگی عادی خود برگردند. بازارها به رونق سابق نبود ولی خرید و فروش در آن برقرار بود، مخصوصا در اطراف حرم مطهر حضرت رقیه سلام الله علیها که در محله قدیمی دمشق قرار دارد و اکثر ساکنان آن مسیحی هستند. یک روز در مسیر رفتن به حرم مطهر حضرت رقیه سلام الله، با شوخی به حاج آقا گفتم: اوضاع پوشش خانمها در اینجا مناسب نیست کاش میشد عینک دودی به چشم بزنید، حاج حمید با همان حجب و حیای همیشگی خودش جواب داد: کاش میشد عینک کوری به چشمم میزدم تا چشمم هرچند ناخودآگاه به گناه نیفتد. این بار سفرم به سوریه خیلی کوتاه بود. بیماری مادرم شدت گرفته بود و من باید زودتر به ایران بر می گشتم و به اهواز می رفتم. تا قبل از آمدن حاج آقا به سوریه هیچوقت تنها به سفر نرفته بودم و حالا مجبور بودم برای دیدن ایشان به سوریه و برای نگهداری از مادرم به تنهایی از قم به اهواز سفر کنم و این برای من خیلی سخت بود. گاهی به حاج حمید می‌گفتم: کی به ایران برمی‌گردید، می‌گفت: محال است من با پای خودم به ایران برگردم و صحنه‌ی جنگ آخرالزمان را رها کنم، مگر اینکه مرا بیاورند. منظورش این بود که به شهادت برسد و او را به ایران برگردانند. بالاخره بعد از حدود یک هفته به ایران برگشتم. در مسیر برگشت در هواپیما نشسته بودم. یکی از مسافران که در صندلی جلوتر نشسته بود برای انجام کاری سرش را برگرداند. چهره‌اش به نظرم آشنا آمد. وقتی دیدم که بعضی از مسافران به سمت ایشان می‌روند و سلام و احوال‌پرسی می‌کنند، چهره ی ایشان را به خاطر آوردم، چهره‌ای که در آن صلابت و خشوع موج می‌زد‌. او سردار سرافراز سپاه قدس، سردار حاج قاسم سلیمانی بود. خداوند ایشان را برای خدمت به مظلومان و مسلمانان حفظ کند ان شالله... ادامه دارد 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 ◻▫️@mokhtarbandd◽◻
9.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️گریه بر شهید؛ گریه بر حضرت حمزه و گریه بر سیدالشهداء علیه السلام 🔻کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
♦️♦️♦️...خشم را فروخور که من جرعه ای شیرین تر از آن ننوشیدم و پایانی گواراتر از آن ندیده ام...♦️♦️♦️ نهج البلاغه,نامه۳۱( حقوق دوستان ,خطاب به امام حسن ع) ◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 وقتی در زندان وارد اتاقی شدم که با سلول‌هایی که بعدها در آنها حبس شدم شباهتی نداشت در نخستین ساعات احساس غربت و تنهایی کردم. نمی‌دانستم زندانیان در اتاق‌های مجاور چه کسانی هستند و یا چند نفرند ،با آنکه این افراد در مجاورت من بودند اما احساس می‌کردم که من کاملاً از آنها دورم، اندکی بعد صدایی از اتاق مجاور شنیدم که بیت شعری می‌خواند، ...بیت از مثنوی مولوی بود : عارناید شیر را از سلسله نیست ما را از قضای حق گله صاحب صدا را شناختم، یکی از خطبای مشهور مشهد بود، فهمیدم او هم به زندان افتاده است، شناختن همسایه زندانی ام و شنیدن شعری که خواند در من احساس آرامش به وجود آورد و تنهایی و غربت را از دلم دور ساخت. 📔خون دلی که لعل شد(خاطرات امام خامنه ای) 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 ◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج‌آقا علی‌رضا پاکباز آشنایی بنده با شهید مختاربند در مسجد فاطمیه بود. در آن زمان ارتباط زیادی نداشتم ولی از زمانی که شهید از بنده خواستند که به‌عنوان امام جماعت مسجد چهارده معصوم به آنجا بروم، فرصتی ایجاد شد که از نزدیک توفیق شناخت بیشتری پیدا کنم. اگر بخواهم شهید مختاربند را در چند جمله توصیف کنم: ایشان فردی مُتعبِّد، عاشق اهل‌بیت (ع) و سرباز ِخستگی ‌ناپذیرِ ولایت بود. مسجد خانه دوم ایشان بود. وقتی که از سر کار می‌آمدند، در وقت استراحت، مشغول رسیدگی به امور مسجد می‌شدند. آنچه در رفتار ایشان مشهود بود، عشق به کار در مسجد و توکل به خدا بود. نگاه مدیریتی خوب و جامعی در اداره مسجد داشتند و به روش سنتی که صرف اقامه نماز و اجرای مراسم باشد قانع نبودند. ایشان از همان اوایل کار ساختمانی نسبت به امور فرهنگی مسجد حساس بودند و لذا از بنده می‌خواستند برنامه‌های تربیتی و فرهنگی را در مسجد و منطقه مثل مساجد فعال شهر گسترش دهیم و اگر الان در مسجد فعالیتی به همت عزیزان روحانی صورت می‌گیرد و الحمدالله جوانان زیادی جذب مسجد شدند سنگ زیر بنای آن را شهید مختاربند گذاشتند و در ثواب آن قطعاً شریک هستند. عشق به اهل‌بیت (ع) و اباعبدالله الحسین (ع) از خصوصیات بارز ایشان بود هنوز روضه‌ها و عزاداری‌های شهید از خاطره‌ی مسجدی‌ها نرفته است. در روز عاشورا با پای‌برهنه گِل تربت امام حسین (ع) را به نشانه‌ی عزا بر سر مردم می‌مالید. سنت حسنه زیارت ناحیه مقدسه در عصر عاشورا، در مسجد به همت ایشان برگزار می‌شد. ایشان بسان رودِ خروشانی بودند که خستگی‌ناپذیر در مسیر زندگی خود دره‌ها و موانع زیادی را پشت سر گذاشتند و خود را به دریای رحمت الهی رساندند «طوبی له وهنیئاً له» به امید اینکه راه ایشان در مسجد مستدام باشد. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🌹یاران شهیدفرمانده.... ازچپ شهدای مدافع حرم درکنارسردارسرافرازسپاه اسلام 🍃حاج رحیم نوعی اقدم 💠حرم حضرت رقیه سلام الله علیها ◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸لطف فراگیر امام حسین (ع)🔸 اگر اسلام به صورت یک باشد، حسین بن علی (ع) یک است که از این قلعه سر بیرون کرده است. کسانی که قلعه را قبول ندارند، زیر سایۀ این درخت می نشینند! سایۀ این درخت، از قلعه بیرون زده است. دیوارهای قلعه، زیر آن است. بیرونی ها هم می توانند زیر سایۀ آن بنشینند. چه قدر کسانی هستند که از غیر اسلام می آیند و به این آقا پناه می برند و به او اعتقاد دارند! یک وقتی از کوچه های محلۀ کلیمی‌ها [در شیراز] عبور می کردم. خانم کلیمی ای آمد. گفت: بچۀ هجده ساله ای دارم. حال او بد است. بر روی یک پولی، حمدی بخوان که من با آن پول چیزی بخرم، نباتی بگیرم، بدهم به این برای شفا! گفتم: خانم شما کلیمی هستی. حمد مربوط به قرآن است. گفت: ما به حمد عقیده داریم! ما به امام حسین(ع) عقیده داریم! ما به حضرت عباس(ع) عقیده داریم! من هرچه گشتم، پول در جیب هایم نبود. خود او گشت و یک چیزی پیدا کرد. من بر آن حمد خواندم که او با آن برای بچه اش نبات بگیرد. این اعتقاد آنهاست. ما بعضی علما داشتیم که می رفتند در مسجد (عبادتگاه) کلیمی ها روضه می خواندند! کلیمی ها زار زار گریه می کردند! کلیمی های آنوقت و کلیمی های حالا، چه تفاوتی دارند؟ نمی دانم! در اینها هم انسان های برجسته ای هستند؛ یعنی قوم پیچیده ای هستند. اگر خوب بشوند، در خوبی کم نظیر هستند. اگر هم بد بشوند، خیلی اعجوبه هائی هستند! @haerishirazi
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 روزی رضاخان برای سرکشی به املاکش به مازندران مسافرت کرد، قرار شد یک روز در بابل توقف نماید و به دیگر مناطق مازندران که بیشتر زمین‌های آنجا راتصاحب کرده بود سفر کند ولی در بابل بسیاری از مردم به خاطر مصادره املاکشان توسط شاه به گدایی افتاده بودند شهردار بابل به خاطر اینکه رضا خان گدایان شهر را نبیند و خاطر شاه مکدر نشودآنها را جمع کرد و در حمام‌های عمومی شهر زندانی کرد تا رضا خان از شهر خارج شود ،رضا خان وارد شهر شد و خیلی از اوضاع راضی بود اما به دلیل بارندگی شدید مجبور شد که سه روز در شهر بابل بماند، پس از رفتن او وقتی درب حمام‌ها را باز کردند حدود ۶۰ تا ۷۰ نفر از مردم بیچاره بابل به دلیل نرسیدن غذا و نبود هوا از گرسنگی و خفگی مرده بودند. 📘روحت شاد مباد(داستان‌هایی از زندگی رضا و محمدرضا پهلوی) 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 ◻▫️@mokhtarbandd◽◻
کانال مسعود رضانژاداغتنام عمر ۲‌.mp3
زمان: حجم: 9.5M
🔰 برنامه اخلاقی با موضوع: اغتنام عمر (۲) ✓ راه‌های اغتنام فرصت عمر 🎵 کیفیت صوت: عالی 🧷 🎙 حجت‌الإسلام الهی‌فر 📅 ۱۲ دی ۱۴۰۲ ✨🌟🌟🌟🌟🌟 🔰 عضویت در کانال گنج سعادت
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸هیئت‌های کودک و نوجوان، مهمترین هیئت‌ها هستند🔸 من از هیئات مذهبی تشکر می‌کنم که بعضی از آنها هیئت‌های کودکان و هیئت‌های نوجوانان تشکیل دادند. باز هم به هیئت‌ها تأکید می‌کنم که مهم‌تر از همه هیئت‌ها، هیئت‌های کودکان و نوجوانانِ شماست. چون اینها را به وسیله آوردن در هیئت، می‌توانید از چنگ شیطان خارج کنید. اگر اینها را با حسین‌بن علی (ع) تربیت نکنید، می‌خواهید با چه چیز تربیت کنید؟ اگر با بوی حسین‌بن علی علیه السلام بیمه نکنید با چه چیزی می‌خواهید بیمه کنید؟ به پدر و مادرها توصیه می‌کنم اجازه بدهند بچه‌ها عضو هیئت‌های کودکان و نوجوانان شوند. اگر در محله‌ها بتوانید با هیئت‌ها صحبت کنید، دست بچه‌ها را بگیرید و به هیئت‌ها بدهید. @haerishirazi