حاج محمدعلی مختاربند
برادر شهید مدافع حرم
سردار حاج حمید مختاربند
آخرین باری که حاج حمید به کربلا مشرف شدند در ایام اربعین حسینی بود و در آن سفر من و پدرشان نیز همراه ایشان بودیم.
بعد از زیارت حرم امیر المومنین در نجف اشرف حاج حمید از ما خداحافظی کردند و گفتند: من می خواهم مسیر نجف تا کربلا را همراه دیگر زوار پیاده طی کنم.
اما پدرشان که نگران وضعیت کمر درد ایشان بودند اصرار کردند که همراه با اتوبوس بیایند و گفتند من راضی نیستم شما پیاده بروید.
این طور شد که حاج حمید با اینکه مشتاق پیاده روی اربعین بودند به احترام پدرشان منصرف شدند و همراه ما سوار اتوبوس شدند.
مسیر پر از موکب های بزرگ و کوچکی بود و مردم عراق با اینکه بعضا از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبودند ،با اشتیاق مشغول خدمت کردن به زوار اباعبدالله بودند.
حاج حمید در طول مسیر کربلا حالات عجیبی داشتند، تمام طول سفر را روزه گرفته بودند و به من هم توصیه کردند روزه بگیرم و لحظه ای نبود که اشک از چشمانشان سرازیر نباشد.
من که از این وضعیت ایشان تعجب کرده بودم بالاخره صبرم تمام شد و از ایشان پرسیدم :چرا شما دائما در حال گریه کردن هستید؟
حاج حمید جواب داد: وقتی می بینم که این مردم هر چه در توان دارند برای زوار امام حسین(ع) با نهایت اخلاص نذر می کنند به یاد دوران ظهور می افتم.
در زمان ظهور هم حتما مردم مشتاقانه هر چه دارند در مسیر پیروزی حق می دهند از تکه نانی گرفته تا همه ی مال و جانشان را...
آن سال حاج حمید تمام مسیر را از اشتیاق ایام ظهور امام عصر (عج)اشک شوق ریختند.
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹
#رسانه_سردار_حاج_حمید_مختاربند
#خاطرات✍
◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
حاج مجید کریمی
همرزم شهید مدافع حرم
سردار حاج حمید مختاربند
اواخر شهریور ۹۴ بود قرار بود #ابوناصر به مرخصی برود. او نزدیک به ۱۰ میلیون تومان پول سوری از #ابوزهرا تنخواه برای امورات تیپ دریافت نموده بود.
من تازه از ایران رسیده بودم سوریه ابوناصرگفت:
حاج مجید! من میخوام برم مرخصی اگر زحمتی نیست میخواهی بری قرارگاه حضرت زینب یک سر به ابوزهرا بزن و برگه تسویه منو بعد از امضا گرفتن از فرماندهی بده ابوزهرا امضا کنه
من هم گفتم چشم!
من رفتم قرارگاه همه امضاها رو از مسئولین قسمت ها گرفتم فقط امضای مسول مالی ابوزهرا مانده بود!
رفتم اتاق کار ابوزهرا سلام کردم
ایشان هم مثل همیشه بامحبت واحترام برخورد نمود.
عرض کردم حاجی جون ابوناصر میخواد بره ایران....
لطف کن برگه اش روامضاکن...
ایشان هم گفتند چشم برگه رو بده....
وقتی برگه رو امضا کردگفت راستی
حاج مجیدایشان ازلحاظ مالی تسویه نکرده.
چون من ابوناصر روخیلی قبول داشتم گفتم حاجی جان من کل بدهکاری ایشان راقبول میکنم.
ابوزهرا خنده ای کرد و گفت اشکالی نداره اما مبلغش زیاده ها....
گفتم اشکال نداره من قبول میکنم.
ایشان برگه ای نوشت ومن متعهد شدم تسویه حساب به عهده من باشه.
برگشتم به مقر و جریان رو به ابوناصر گفتم...
ابوناصر خنده ای کرد و گفت چکار کردی پسر منو شرمنده کردی.
گفتم: حاجی اگر صد میلیون هم بود امضا میکردم.
ایشان گفت شرمنده! من فراموش کرده بودم بهت فاکتورها وپولهای اضافه روبدم بری تسویه کنی!
گفتم مهم نیست.
دوروز بعد رفتن ابوناصر به ایران لغو شد و قرار شد همسرایشان برای زیارت به سوریه مشرف شود.
چون درگیرکارها و آمادگی رزم بچه ها برای عملیات بودیم پول را از ابوناصر تحویل نگرفتم.
پول داخل فایل چوبی بود من و ابوناصر هرکدام یک کلید داشتیم....
تا شد بیستم مهرکه ابوزهرا و ابوناصر با هم به شهادت رسیدن. سه روز بعد مسئول جدید مالی قرارگاه تماس گرفت گفت حاج مجید بیا برای تسویه حساب مالی.
من رفتم سرپولها حساب کتاب نمودم دیدم مبلغ موجودی بافاکتورها کسری دارد و ابوناصرهم بهم گفته بود من به بچه های سوری تنخواه داده ام و قراره سربرج حقوق دریافت کردن من ازحقوقشان کسرکنم.
اسامی بچه ها را درلیستی نوشته بود و دست خودش بود.
خیلی گشتم که پیداش کنم اما فایده ای نداشت.
رفتم مقر مالی قرارگاه اتاق ابوزهرا.
جای حاج حمید را خالی دیدم، بغض گلوم رو گرفته بود، اشک از چشمانم سرازیر شد.
درفراق شهادت ابوزهرا، ابوناصر و رسول جوان که همه در یک روز به شهادت رسیده بودن.
قلبم خسته بود و حال خوشی نداشتم
مسئول مالی گفت شما بدهکار هستید.
من قصه تحویل پول رو گفتم ایشان گفتند شاهدی هم داری.
گفتم آره!
گفت کیه؟
گفتم ابوزهرای شهید!
گفت ببین حاج مجید شما اینجا روامضاکردی و مسئولیتش به عهده شماست خدا ان شالله کمکت کنه.
سه روز وقت داشتم برای تسویه حساب!
عصر رفتم حرم بی بی حضرت زینب(س) ابوزهرا رو قسم دادم گفتم جان حضرت زینب (س) کمکم کن مگه شما زنده نیستید؟
مگه شاهد نیستید؟
زنده تر از شما کیست؟
برگشتم مقر...
همان اتاق ابوناصر....
قلبم درفراق بهترین همرزمانم درفشاربود!
دوباره وسایل ابوناصر را گشتم شاید فاکتوری پیدا کنم....
دیدم به اندازه همان کسری پول فاکتورخرج کرد وسایل و تجهیزات ساختمان موجود است.
ابوزهرا صدایم را شنید وگره از کار مادی من باز کرد.
قصه فاکتورها حل شد
اما غصه فراق یاران همچنان درقلبم نشسته....
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
۵ع۶
#رسانه_سردار_حاج_حمید_مختاربند
#خاطرات✍
◻▫️@mokhtarbandd◽◻آاخخ۷۷
🔸️چشم الوده نظر از رخ جانان دور است
🔸️بر رخ او نظر از آیینه پاک انداز
#رسانه_سردار_حاج_حمید_مختاربند
#دست_نوشته✍
◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🔸️کرمان تسلیت🖤🖤🔸️
#رسانه_سردار_حاج_حمید_مختاربند
◻▫️@mokhtarbandd◽◻
💠💠💠💠💠💠💠💠
🔸️روح سخن در مسأله حجاب این است که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ از نظر اسلام مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجویی کنند و استفاده از زنان بیگانه(نامحرم) در محیط اجتماع ممنوع است.🔸️
💠💠💠💠💠💠💠💠
📘کتاب مسأله حجاب،شهید مطهری
#رسانه_سردار_حاج_حمید_مختاربند
◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
ابویوسف
همرزم شهید مدافع حرم
#سردار_حاج_حمید_مختاربند
در دلسوزی برای بیت المال نظیر نداشت. در هر شرایطی تجهیزات نظامی را امانت خداوند می دانست و در نگهداری از آنها کوشا و توصیهگر بود.
به خاطر دارم در یکی از درگیری های شدیدمان با تروریست های تکفیری یکی از فرماندهان شجاع ما، با تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید.
وقتی داشتم پیکر شهید را به عقب منتقل می کردم دیدم حاج حمید خشابی را بدستم داد و گفت حاجی فنر این خشاب خراب شده، همراه خودتان ببرید عقب.
حیرت کردم که در این وضعیت هنوز به امور بیت المال دقت دارد و دلسوزی می کند. در نبردی که هزاران گلوله شلیک می شود، تجهیزات و سرمایه های ناب انسانی از دست می روند، ایشان نگران تضییع ادوات سپاه اسلام بودند.
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
#رسانه_سردار_حاج_حمید_مختاربند
#خاطرات✍
◻◽@mokhtarbandd◽◻
💠💠💠💠💠💠💠💠
🔸️زن با هوش فطری خود دریافته است که از سویی از لحاظ جسمی نمی تواند با مرد برابری کند و از سوی دیگر نقطه ضعف مرد در این که مظهر طلب و عشق است و نیاز به زن، به عنوان مطلوب و معشوق دارد ،را دریافته است، از این رو علاوه بر توسل به خودآرایی برای تصاحب قلب مرد، متوسل به دورنگهداشتن خود از دسترس مرد نیز شد.🔸️
💠💠💠💠💠💠💠💠
📘کتاب مسأله حجاب،شهید مطهری
#رسانه_شهید_مختاربند
◻▫️@mokhtarbandd▫️◻
✍ دست نوشته شهیده فائزه رحیمی
پشت تصویر حضرت آقا
با هر کس نباش!
با کسانی باش که تو را زیاد میکنند و ...
#شهیده_فائزه_رحیمی 🥀
#رسانه_شهید_مختاربند
◻▫️@mokhtarbandd▫️◻
زدیم
واضح هم زدیم
جای درست را هم زدیم
همه هم فهمیدند ایران زده
الحمدالله 🤲
باز هم میزنیم
بإذن الله 🤲 🤲
#رسانه_شهید_مختاربند
◻▫️@mokhtarbandd▫️◻
💠💠💠💠💠💠💠💠
🔸️فلسفه پوشش اسلامی چند چیز است:
۱.جنبه روانی ۲.جنبه خانوادگی ۳.جنبه اجتماعی ۴.بالابردن احترام زن
۱.جنبه روانی:محدودیت کامیابی های جنسی به محیط خانواده به بهداشت روانی اجتماع کمک میکند زیرا غریزه جنسی، غریزه ای نیرومند، عمیق و دریاصفت است، هرچه بیشتر اطاعت شود سرکش تر می گردد،همچون آتش که هرچه بیشتر به آن خوراک بدهند شعله ورتر میشود.
به گواهی تاریخ همانگونه که بشر در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب مال و تملک مقام، سیر نمی شود. در ناحیه جنسی نیز هیچ مردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه کردن و تصاحب قلب مردان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمیشود، از طرفی تقاضای نامحدود انجام ناشدنی است و همیشه با احساس محرومیت همراه است که این منجر به اختلالات روانی میشود.🔸️
💠💠💠💠💠💠💠💠
📘کتاب مسأله حجاب،شهید مطهری
#رسانه_شهید_مختاربند
◻▫️@mokhtarbandd▫️◻