🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸برگ درخت زیتون🔸
🌿 حضرت نوح (ع) وقتی بعد از طوفان، میخواست از کشتی پیاده شود، پرندهای را فرستاد که یک جایی پیدا کند. پرنده رفت و گشتی زد و دوباره برگشت به کشتی. یعنی چه؟ یعنی جای نشستن نبود؛ تنها نقطۀ امن، همین کشتی است. دفعۀ بعد، کلاغی را فرستاد. او هم رفت و برگشت. مدتی گذشت، کبوتری را فرستاد؛ او برگشت درحالیکه در منقارش، برگ درخت زیتون بود. معلوم شد که آب فرو نشسته و سر گیاهان و درختان، از زیر آب پیداست. کشتی رفت و بر «کوه جودی» مستقر شد و اینها پا بر روی خاک گذاشتند.
🌿 امام زمان (ع) وضعیتش مثل نوح در کشتی است. هر وقت میخواهد ببیند که آیا بی وفاییها، نامردیها و دروغگوییها فرو نشسته یا نه، اخلاصها سبز شده، جوشیده، شکوفه کرده یا نه، یک پرندهای از خودش را میفرستد؛ یک نمایندهای میفرستد.
🌿 شما نگاه کنید، از بدو غیبت تا کنون بسیاری از نمایندگان آن حضرت وقتی قیام کردند به شهادت رسیدند. مثلاً مرحوم حاج شیخ فضل الله نوری قیام کرد. در میدان سپه تهران، جلوی چشم همۀ مردم او را به دار آویختند. عمامهای که بر سرش بود را انداخت میان مردم. مردم قاپیدند. وقتی که با شیخ فضل الله این جور برخورد کردند معلوم شد که هنوز برای ظهور، زود است؛ هنوز آنقدر آب بالاست که وقت فرود آمدن کشتی نیست.
🌿 اما در عصر و دورۀ ما، کبوتر دیگری را پرواز داد. روح الهی را به میان مردم فرستاد. ایندفعه، او رفت و بر منقارش شاخه زیتونی بود. این شهدای ما، این رزمندگان ما، این کسانی که زیر آتش ایستادند، شاخۀ زیتون بودند. چه شاخۀ زیتونی مبارکتر از این رزمندگان؟!
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸اشک و لبخند🔸
گاهی گناه انسان با #اشک آمرزیده میشود، گاهی هم با #لبخند. بعضیها میتوانند با یک تبسّم، خودشان را پاک کنند؛ امّا از کجسلیقگی این کار را نمیکنند! نمیدانند خالق گریه، خالق خنده هم هست! «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكَىٰ». گاهی خدا یک لبخند را، به قیمت اشک میخرد. مثلاً برادر خود را در آغوش بگیر و لبخندی بزن تا گناهانت پاک شوند! مردم هم نگاه میکنند و میگویند دین اینها، دین نشاط هم هست.
@haerishirazi
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#سفرنامه_دمشق
خاطرات همسرشهید مدافع حرم
#سردار_حاج_حمید_مختاربند
#قسمت_هجدهم
بعدها حاج حمید برای من از حضورش در عملیاتی تعریف کرد که شهید کجباف در آن به شهادت رسیده بود.
ایشان گفت: با عدهای از رزمندگان سوری و ایرانی برای کمک به شهید کجباف که در منطقه ی درگیری در حال محاصره بود رفتیم. به محض ورود به منطقه ماشین ما با آتش سنگین دشمن مواجه شده و در دم عدهای از بچهها با تیر مستقیم به شهادت رسیدند.
به سرعت از ماشین پیاده شدیم و پشت تخته سنگها پناه گرفتیم. تیربار دشمن بی امان ما را به رگبار بسته بود. حاج روزبه هلیسایی را دیدم که تیر خورده بود و خونریزی داشت. به او اشاره کردم که الان به کمکت می آیم. او در حالی که با فاصلهای از من روی زمین افتاده بود با اشاره ی دستش مرا بوسید، خداحافظی کرد و به شهادت رسید.
مجبور به عقب نشینی شدیم. در همان حال دیدم یک مجروح سوری شکمش پاره شده و رودههایش بیرون ریخته بود و با نگاهی ملتمسانه از من خواست که او را رها نکنم تا به دست داعش بیفتد، به او گفتم که او را همراه خودم می برم.
در آن شرایط که تیر مثل باران میبارید، رودههایش را در شکمش ریخته و کشان کشان از تخته سنگی به تخته سنگ دیگری جابهجا میکردم تا به کنار جاده رسیدیم.
با بیسیم با فرماندهی تماس گرفته و تقاضای وسیله کردم، پس از مدتی وسیلهای آمد ولی آنقدر تیراندازی شدید بود که راننده سوری هنوز نرسیده به ما دور زد و از معرکه فرار کرد.
دوباره تماس گرفتم و تقاضای وسیلهای دیگر کردم. ماشین بعدی که شیرمردی رانندگی آن را به عهده داشت رسید، حالا موقع آن بود که مجروح سوری را سوار ماشین کنم اما هرچه میگشتم اثری از او نبود.
نمیدانستم او را پشت کدام تخته سنگ گذاشتهام. در آن اوضاع پرمخاطره از خدا کمک خواستم تا بتوانم آن مجروح را پیدا کنم که به لطف الهی صدای نالهای از او شنیدم و متوجه شدم کجاست، او را با عجله به ماشین رساندم و به عقب برگشتیم.
بعدها که به عیادت او در بیمارستان رفتم گفت که پدر و مادر خود را در جنگ از دست داده است. بحمدالله حالش هم خوب بود.)
حاج حمید مرد شجاعی بود که در صحنهی خطر که ممکن بود به اسارت نیروهای داعش درآید از فداکاری برای نجات یک مجاهد سوری کوتاهی نکرده بود....
ادامه دارد
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#رسانه_شهید_مختاربند
◻▫️@mokhtarbandd◽◻
♦️♦️♦️...بدی ها را به تاخیر انداز زیرا هر وقت بخواهی میتوانی انجام دهی...♦️♦️♦️
نهج البلاغه,نامه۳۱(خطاب به امام حسن ع)
#رسانه_شهید_مختاربند
◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
حلول سال نو نزدیک شد، ایرانیان بنابر رسم معهود بایستی در آغاز سال نو با شادی و سرور و جامههای نو و دید و بازدید به استقبال بهار بروند اما امام(خمینی) پیشاپیش اعلام کرد:" ما سوگواریم و امسال عید نداریم." علت این اعلام حمله به تظاهرات مسالمت آمیزی بود که در تهران صورت گرفت و گروهی از مومنین از جمله آیت الله سید احمد خوانساری از مراجع وقت ایران در آن شرکت کردند ،حضور یک مرجع در تظاهراتی مردمی امر شگفت انگیزی بود، شگفت انگیزتر از آن، حمله دژخیمان شاه به چنین تظاهراتی بود که این مرجع بزرگ در آن شرکت داشت .آنها به ضرب و جرح تظاهر کنندگان پرداختند حتی خود آقای خوانساری هم صدمه دید.
📔خون دلی که لعل شد(خاطرات امام خامنه ای)
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
#رسانه_شهید_مختاربند
◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
#خاطره
دخترشهید مدافع حرم
#سردار_حاج_حمید_مختاربند
#قسمت_دوم
بعد از بازنشستگی پدر از بانک انصار فرصت فراغت ایشون بیشتر شده بود.
در همون زمان #آیت_الله_حائری_شیرازی ساختمون نیمه کاره ای درمزرعه ای اطراف قم داشتن که تصمیم گرفتن اونو وقف اردوهای دانشجویی و طلاب کنن.
و چون فعالیت های شهید مختاربند رو برای بازسازی مسجد باقریه دیده بودن از ایشون خواستن اینکار رو به عهده بگیره.
بعد از تمام شدن ساختمون چند باری مارو به اونجا دعوت کردن و اونجا بود که ما به روحیه ی شاداب و جوان آیت الله حائری پی بردیم.
ایشون با وجود سن بالا بسیار ورزیده و شاداب بودن و به محض رسیدن به مزرعه آستین بالا میزدن و مقداری سبزی می چیدن و خیلی سریع یه غذای خوشمزه با اون سبزیها می پختن و ما رو مهمان سفره ی ساده خودشون میکردن.
نکته جالبی که پدر از ایشون تعریف میکرد مربوط به زمانی بود که از لحاظ مالی برای تامین وسایل ساده ی اون ساختمون که کم کم تبدیل به یک اردوگاه کوچک میشد دچار مشکل شده بودن.
پدر می گفت آیت الله حائری اعتقاد دارن که در اوج این گرفتاری مالی باید سفره ای هرچند ساده برای مهمان پهن کرد. این مهمان داری با خودش خیر و برکت میاره و ان شالله این مشکل حل میشه و همینطور هم شد.
به هر حال این رابطه و علاقه تا سال آخری که پدر عازم سوریه بودن ادامه داشت و حتی چندماه قبل از اعزام شنیدم که آیت الله حائری از پدر خواستن بعضی صبحها بعد از نماز مهمان ایشون باشه تا نکات اخلاقی نهج البلاغه رو براشون تبیین کنه و پدر با خوشحالی پذیرفته بود و از محضر ایشون استفاده میکرد.
موقع برگشتن هم حتما مقداری کله پاچه که به عنوان صبحانه تهیه شده بود رو به پدر میدادن و از ایشون می خواستن صبحانه رو با مادر میل کنن. توجه ایشون به این نکات اخلاقی به ظاهر کوچک برای ما درسهای بزرگی به همراه داشت.
بعد از شهادت پدر لطف آیت الله حائری به خانواده ی ما و حتی پدر و مادر شهید ادامه داشت و همچنان به ما محبت داشتن به نحوی که ما از ایشون به عنوان پدر معنوی خانواده یاد می کردیم.
خداوند ایشون رو رحمت کنه و ان شالله مهمان سفره ی اهل بیت علیهم السلام باشن.
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
#رسانه_شهید_مختاربند
◻▫️@mokhtarbandd◽◻
🟢 جملهای که هر انسانی را در مورد رفتارش به فکر فرو میبرد
🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇
eitaa.com/motahari_ir
t.me/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 اگر حق و حقیقت را نمیپذیری بدان که سخت بیماری
🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇
eitaa.com/motahari_ir
t.me/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
کانال مسعود رضانژادوسواس (۱).mp3
زمان:
حجم:
8.5M
🔰 برنامه اخلاقی با موضوع: وسواس (۱)
✓ تعریف وسواس
🎵 کیفیت صوت: عالی
🧷 #اخلاقی
🎙 حجتالإسلام الهیفر
📅 ۹ دی ۱۴۰۲
✨🌟🌟🌟🌟🌟
🔰 عضویت در کانال گنج سعادت
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
استعمار انگلیس ترسیده بود که موقعیتش در ایران به خطر بیفتد ،در چنین شرایطی تنها گزینه مناسب یک دیکتاتور مستبد بود که ابتدا منافع انگلیسیها را حفظ نماید و سپس تغییراتی در راستای امنیت و آموزش و بهداشت به سبک غربیها ایجاد نماید تا خطر ایجاد جمهوری برطرف شود. یک باره در ادبیات سیاسی ایران شخصی به نام رضاخان قد علم کرد، حتی طرفداران پر و پا قرص او نمیتوانند این واقعیت را که رضاخان با کودتای طراحی شده به وسیله انگلیس به قدرت رسید را انکار کنند، نظامی بیسوادی که تا چند سال پیش به نگهبانی جلوی در سفارتخانههای خارجی اشتغال داشت به وسیله انگلستان پلههای قدرت را خیلی سریع طی نمود و بر تخت پادشاهی جلوس کرد.
📘روحت شاد مباد(داستانهایی از زندگی رضا و محمد رضا پهلوی)
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
#رسانه_شهید_مختاربند
◻▫️@mokhtarbandd◽◻
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حال خونین دلان که گوید باز
....
دکتر علم الهدی همسر رئیس جمهور شهیدمان، این کلیپ را منتشر کردند
خدایا در ما چه دیدی...
#یادشهداکمترازشهادتنیست
#باشهـــداوسیّدالشُّهداتــاظهــــور