چه شده؟! چرا آنقدر بیتابی؟
+ خالد، تو حارث را می شناسی؟
- کدام حارث؟!
+ حارث بن سجیه!
- حارث بن سجیه .. نمی شناسم ، کیست ؟
+ حارث، همانیست که بساط شرابش هرشب بپا بود. همانیست که بر صورت علی در جنگ آب دهان انداخت. حارث همانیست که به شانه ی علی ضربه ای وارد کرد که تا همیشه زخمش باقی ماند
خالد! او همانیست که سی سال پیش برای سوزاندن درب خانه علی هیزم آورد و در میان ناله فاطمه قهقه می زد!
- نمی فهمم، از این دست دشمنان علی کم نیستند! چه چیز تو را چنین بیتاب کرده ربیع؟!
+ تو هیچ می دانستی علی در مقابل این همه نیشی که حارث به او زد چه کرد؟
- چه کرد؟
+ خودم با چشم های خودم دیدم خالد! تا همین چند روز پیش که آخرین روزهای عمرش بود .. هرگاه حارث را می دید ، به رویش لبخند می زد و می گفت سلام حارث ! حارث نیز با خشونت به او می نگریست و می گفت تو اسم مرا از کجا می دانی؟
- و علی چه می گفت؟
+ می گفت .. من نام تمام کسانی که باحب بهدعلی بمیرند را می دانم !
- حارث مگر محب علی بود؟!حارث که اگر زورش می رسید علی را در دم می کشت!
+ من هم همین را می گفتم ، هرگاه می دیدم علی چنین می کند، با خود می گفتم علی هم گاهی حرف هایی می زند که آدم شاخ در می آورد !
اما .. باورت نمی شود خالد ..
- حرف بزن دیگر ! چه بر سر حارث آمد؟!
+ حارث وقتی فهمید ابن ملجم فرق علی را با ضربت شمشیر شکافته،سرگردان در کوچه های کوفه بدنبال کسی می گشت که جانش را بگیرد،گویی از این زندگی خسته شده بود ..اما هیچ کس قبول نکرد
- و بعد ؟
+ رفت به خانه علی، همین چندروزی که علی در بستر بود .. راهش ندادند اما علی گفت بگویید داخل بیاید، حارث داخل رفت .. نمی دانم بین او و علی چه گذشت .. فقط دیدم وقتی حارث بیرون آمد دیگر آن حارث نبود ! سجده می کرد و توبه می کرد، ناله می زد و اشک می ریخت .. باید می دیدی خالد ..
- علی از کجا می دانست حارث با حب به او می میرد!
+ من نمی دانم خالد! فقط می دانم علی را دیرشناختم !
- ربیع .. می گویند ابن ملجم وقتی علی داشت نماز صبح می خواند ، به فرق سرش ضربه زده ... ربیع .. مگر علینماز هم می خواند ؟!
+ چه می گویی خالد! من می گویم علی از سی ، چهل سال بعدِ حارث خبر داشت! غیر از این است که با خدایش سَر و سِری دارد ؟! کم خودت را گول بزن ! وای بر ما .. چه کردیم با علی ..
- چه کردیم با علی؟! درست است که مقابل دشمنانش در نیامدیم ، اما به روی او شمشیر هم نکشیدیم
+ آری .. #سکوت کردیم .. و این از شمشیر کشیدن بر علی هم بدتر است
- #کاش علی را زودترمی شناختیم....((💔
👤 استاد رائفی پور :
🔹 امشب ( #شب_قدر ) یک چیزی از #امام_زمان بخواهیم.
🔸 اما اگر نظر من را میپرسید، هیچ چیزی جز خودش را نخواهید!
🔹همه مریضها شفا پیدا کنند، همه برهنه ها پوشانده شوند، همه اسیرها آزاد شوند، یعنی چی؟! یعنی تو ظهور کنی...
🔸 از او خودش را بخواهید. بگویید خدایا تو را به این قرآنت به این اهل بیت پیامبرت، امام زمانم را به من بشناسان.
🔹 به امام زمان بگویید هر چیزی که صلاح هست به من بده. دنیایتان را میدهد، آخرتتان را هم میدهد.
🔺خودتان را تسلیم خدا و اهل بیت علیهم السلام بکنید.
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
@salambarmahdy
غَـمِ بی ڪَـس شُـدنُ
رنجِیتیمان به ڪِنار
چاهاِمشبزِغمِدورے
یـارش چِـه ڪـند...!
💎#نکتهِشبقدریازجزءبیستم
🍃چیبخواهیم؟
🍀چهطوربخواهیم؟🔻
✍️ در سوره قصص، به بخشی از داستان حضرت موسی اشاره شده که:
حضرت موسی، تنهایِ تنها، با ترس و خوف از شهر فرار میکنه:👇
🕋 فخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ (قصص/۲۱)
💢 موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود، و هر لحظه در انتظار حادثهای بود.
وقتی به شهر مَدیَن میرسه، یه گوشه تنها میشینه و دعا میکنه:👇
🕋 ربِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ (قصص/۲۴)
💢 پروردگارا، به هر #خیری که تو بر من نازل کنی، محتاجم!
☝️ این دعای حضرت موسی، یک شاهکار تمامه؛ اصلاً کلاسِ آموزش دعاست.🙄
✔️ با اینکه فراری بود، نگفت جا میخوام.
✔️ با اینکه گرسنه بود، نگفت غذا میخوام.
✔️ با اینکه بیکس و تنها بود، نگفت خانواده و زن و زندگی و... میخوام.
📣 دقّت کنیم!
حضرت موسی، احتیاجاتش رو برای خدا لیست نمیکنه.📝
نمیگه فلان چیز رو میخوام، فلان چیز رو نمیخوام. اصلاً به ذهنش جهت نمیده. با کلماتش خودش رو محدود نمیکنه.❌
👌 بلکه فضایِ #دعا رو باز میگذاره، تا هر خیری، از هر کجا و هر زمان، و به هر مقدار و کیفیت، بر او بباره.😇
🍃 حضرت موسی در نهایتِ تواضع رفتار میکنه:
✔️ به خدا دستور نمیده.☜
✔️ برای خدا تعیین تکلیف نمیکنه.☜
✔️ بلکه در برابرِ خدا، یک پذیرش تام میشه. چون خوب میدونه که، این خداست که صلاحِ کارش رو بهتر از خودش میدونه.😌
خدایی که خودش #خیر است، و جز #خیر از او صادر نمیشه.❤️
👈 پس فقط کافیه با این #خیر_مطلق یک رابطهی عاشقانه، بر اساسِ #تسلیم برقرار کنه. که اگر این اتفاق بیفته، دیگه کار تمومه، و از بهترینها برخوردار شده😍
✅️ جالبه که در همین سوره، دنبالهی داستان میبینیم که، توی همین شهری که موسی غریب هست، #خدا همه چیز بهش میده:
👈 شغل، مسکن، همسر و...
💯 موسی برای خدا تعیین تکلیف نکرد.
گفت خدایا! هرچی خودت صلاح میدونی و هرچی که #خیر هست، به من بده.
↶ امّا قرآن کریم در داستانِ حضرت یوسف میفرماید، وقتی حضرت یوسف به خواستهی زلیخا تن نداد:
🕋 لئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ (یوسف/۳۲)
💢 زلیخا گفت: اگر آنچه را به او دستور میدهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد.
🕋 قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ (یوسف/۳۳)
💢 یوسف گفت: «پروردگارا! #زندان نزد من محبوبتر است، از آنچه اینها مرا به سوی آن میخوانند.»
👈 بقیهی ماجرا رو هم میدونیم، که حضرت یوسف سالها زندانی شد.⛓
❌ حضرت یوسف در دعای خودش، برای خدا مصداق تعیین کرد. گفت خدایا من #زندان میخوام. خدا هم او رو زندانی کرد.
✅️ امّا حضرت موسی برای خدا مصداقی تعیین نکرد. نگفت خدایا چی میخوام. فقط گفت خدایا هرچی #خیر است بر من نازل کن. خدا هم همه چیز بهش داد.
🔚 نتیجهگیری:
در #دعا_کردن برای خدا تعیین تکلیف نکنیم:
👈 خدایا من فلان دختر، یا فلان پسر رو میخوام.
👈 خدایا من فلان رشته رو قبول بشم.
👈 خدایا من فلان شغل رو بتونم به دست بیارم.
👈 خدایا من فلان خونه رو بتونم بخرم.
👈 خدایا فلان کاندید رای بیاره، فلانی رای نیاره.
👈 خدایا...
همیشه در مورد هر موضوعی در زندگی که #دعا میکنیم، بگیم:
✔️ خدایا! تو #خیر و صلاح ما رو در مورد این موضوع (ازدواج، شغل، تحصیل و...) بهتر میدونی،
✔️ هرچی که #خیرِ ما هست، برامون رقم بزن.
🔸 #اَمیرالمؤمنین(سَلامُ اللّه عَلَیه)در لحظات آخر عمر شریف خود فرمودند:
🍀اَمربه معروف و نَهی ازمنکر را ترک نَکنید، چرا که(در نتیجه این کوتاهی)اَشرار شما بر شما مسلّط گردند، آنگاه هر چه دعا کنید، اِجابت نَگردید.
استاد_شجاعی
💫شبِ قدر ؛ شب عاشوراست!
شب انتخاب ...
همان خیمه، همان امتحان، همان فرصتِ خاموشیِ چراغ ...
اما اینبار توئی که باید انتخاب کنی !
ليلة_القدر
ظهور_والاترین_تقدیر
می گوینددرشب قدر
تقدیریمان نوشته می شود
بیاییددعاکنیم که امسال
ظهورمهدی فاطمه در
سرنوشت مانوشته شود..
بیاییددراین شب عزیز
یک حاجت داشته باشیم
💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفرج
🍃 توجّه به امام زمان ارواحنافداه در شب قدر
حاج ملّا آقاجان شب بيست و سوّم «دعاي اللهم كن لوليك ...» را زياد ميخواند.
چون آن شب، شبي است كه تنها دعاي شما بايد سلامتي وجود مقدّس حضرت بقيّة الله ارواحنافداه باشد.
فكرتان آن حضرت باشد، به آن حضرت بگویيد: اي دنياي من، اي آخرت من، اي نعمت من، اي بهشت من، اي نعيم من. همه چيزتان حضرت باشد.
شب قدر، همه ی کارها دست امام زمان ارواحنافداه است
«ليلة القدر خير من الف شهر».
شب قدر بهتر از هزار ماه است. به خاطر اين كه كارها دست حجّة ابن الحسن ارواحنافداه است.
امشب كارتان اين باشد. توي همان عالم تصورتان، دست تان به دامن حجّة ابن الحسن ارواحنافداه باشد. از آقا بخواهيد كه امشب نام شما را در زمره ی سعدا بنويسد. شقي نباشيد كه خداي نكرده مردم آزار باشید.
انتظار تشریف فرمایی امام زمان ارواحنافداه در مجالس مان
ما حتّی اميدواريم كه حضرت توي مجلس مان تشريف بياورند.
امشب بالاخره حضرت در يك جائي از اين كره ی زمين هستند. يك جائي بايد باشند. خوب چه اشكال دارد؟
اگر بگویید: شأن شان نيست! هيچ جاي اين كره ی زمين شأن ايشان نيست كه تشريف داشته باشند.
اگر بگویید: مقام شان ايجاب نمي كند! هيچ جاي كره ی زمين كه نه، تمام افلاك ایجاب مقام شان را نمی کند،
چون در زیارت جامعه عرض می کنیم: «خلقكم الله انوارا و جعلكم بعرشه محدقين حتّي من علينا بكم».
خوب هر چه يك جمعيّتي ضعيفتر باشند، كمتر باشند، كم شخصيّتتر باشند، پستتر باشند، يك بزرگي توي آن مجلس وارد بشود تواضع بيشتري كرده، مهرباني بيشتري كرده، محبّت بيشتري كرده.
ما نمي گویيم لياقت ما ايجاب مي كند شما تشريف بياوريد آقا. آقائي شما ايجاب مي كند.🍀
من بچّه بودم به استادم يك جملهاي گفتم،خيلي تعجب كردکه من چطور اين حرف را زده ام.
من گفتم: دوست دارم امام زمان ارواحنافداه را ببينم.
ايشان گفت: كه تو هنوز بچّهاي.
گفتم: اگر به لطف آقا باشد، به سنگي هم ممكن است اين لياقت را بدهند.امّا اگر به بزرگواري ايشان باشد، به شخصّيت ايشان باشد، هيچ كس لياقت محضرش را ندارد.
آن امامي كه حضرت سيّد الشّهداء علیه السلام ، حضرت صادق علیه السلام ميفرمايند:
«لو ادركته لخدمته ايام حياتي».
اگر من زمانش را درك ميكردم خدمت گزارش بودم، تمام زندگيم را در خدمت او ميگذراندم. چه کسی لياقت دارد؟ 🍀
امّا آقا خيلي مهربان است. يك جاهايي تشريف برده اند، با كساني ملاقات كرده اند كه اصلاً اينها حضرت را نميشناختند.
توي اين قضايايي كه نقل شده. مهرباني هايي كرده اند كه انسان تعجب مي كند.
شب قدر، دست به دامن امام زمان ارواحنافداه شویم
امشب وقتي چراغها خاموش شد يك كاري ميگويم در ذهن تان باشد و آن اين است كه فرض كنيد الآن امام زمان تان ارواحنافداه نشسته
يك دفتري هم جلويش گذاشته شما هم داريد نگاه ميكنيد،که این كارهاي ما در سال گذشته است ،
اسم ما را هم کنارش نوشته اند که فلاني جزء اشقياء است، بدبختها است.
☘️ دامنش را بگيريد، آقا جان خواهش ميكنم آن را قلم بزنيد اسم ما را اين طرف بنويسيد ،
همين طور ساده،
هيچ مشكلي ندارد،
به خدا قسم من چطور براي شما ثابت كنم كه اين مطلب واقعيّت دارد،
قسم ميخورم به ذات مقدّس پروردگار، خودشان چون گفتند بياييد،
ما ميخواهيم اسم تان را بنويسيم، تقديرات تان را بنويسيم،
چون خودشان گفتند بيا، فرجام هم دارد، ميشود يك كاري كرد. 🍀
من شبهاي احياء غالباً اين مسئله در فكرم هست که عباي آقا را بگيریم، گوشه ی قبايش را بگير، هر جا كه دستت ميرسد بگیر،
بگو آقا خواهش ميكنم به جان مادرتان زهرا علیها السلام، شما را به جان اميرالمؤمنين علیه السلام، هر كاري كه ميتوانيد
بكنید آقااین
كه كنار اسم من نوشته ايد شقي و بدبخت، اين را پاك کنید، خواهش ميكنم.
💐 حضرت آیت الله سیدحسن ابطحی رضوان الله تعالی علیه.
داعش به بیمارستانی در کابل حمله کرده و همه نوزادان و مادران باردار شیعه را قتل عام کرده است!
یک جوان افغانستانی به نام صدیق عطایی در صفحه خود از این جنایت با امام زمان نجوا کرده است:
« امام زمان!
با چشمانی اشکبار مینویسم، بر کوچک و بزرگ مان رحم نکردند. حتی کودک نوزاد را کشتند! ما را به جرم حب تو میکشند..
بیا که دلهای خسته ما طاقت فراق تو و رنج بیشتر را ندارند! تصاویر از حمله انتحاری امروز بالای بیمارستان و زایشگاه در غرب کابل