مُنیب .
-
من فقط یکم از خستگی ِراه طی شدهٔ
اربعین رو میخوام ،
یکم از تلخی چای عراقی توی ِراه
کربلا رو میخوام ،
یکم از اشکایی که با دیدن ضریح ِ
امامحسین ریخته میشه رو میخوام ،
یکم از اون روزایی که میشه توی بینالحرمین
خیره بشم به گنبد رو میخوام ،
یکم از اون روزی که با خوشحالی
کوله بار ِسفرمو میبندم رو میخوام ،
یکم از خستگی راه ِکربلا و
رسیدن بهش رو میخوام ،
یکم ذوق دیدن ِکربلا رو میخوام ،
یکم تنفس ِخنکای ِعطر حرمین رو میخوام ،
یکم درد و دل زیر گنبد طلای ِ
آقا ابوالفضل رو میخوام ،
یه شبجمعه موزائیکهای خیسشده
از بارون ِکربلا رو میخوام ،
یه دلسیر گریه پایین ِشیش گوشه و
بغل ِآقای امامحسین رو میخوام ،
من از تمام دنیا یکم ، فقط یکم
[ موندن توی کربلا رو میخوام ، همین . ]
مُنیب .
وقتی حس میکنیم به هیچجا تعلق نداریم ، به خاطر اینه که به یكجا تعلق نداریم ، به خیلی جاها متعلق
خدایا مارو حروم نکن ؛
حروم مسیرهای اشتباه ،
موقعیتهای اشتباه ،
فکرهای اشتباه و مهمتر از همه
[ آدمهای اشتباه . . ]
مُنیب .
جایی برای ما به صفای ِنجف نبود با اینکه رفتهایم سفرهای بیشمار ؛ - ¹⁷روزتاغدیر
از کوچههای شهر خودم خسته گشتهام
ولگرد ِکوچههای نجف کن مرا ، علی ؛
- ¹⁶روزتاغدیر
مُنیب .
شبهای بلهبرون ؛
میتونی وقتی
یهدقیقه مونده به گناه
یهجوری بدویی که شیطون
به گرد پات نرسه ؟ : )
- حاجحسینیکتا ؛
مُنیب .
از کوچههای شهر خودم خسته گشتهام ولگرد ِکوچههای نجف کن مرا ، علی ؛ - ¹⁶روزتاغدیر
یک روز میآید که به گرد ِکعبه
کوریِ عدو [ علیعلی ] میگوییم ؛
- ¹⁵روزتاغدیر