مُنیب .
- - پدرم گفت علی ، قفل ِزبانم باز شد ؛ پس از آن دمبهدم ِهر دم ِمن بود علی :)
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکین به ولایت سلطان اولیا ، سخن گذار منبر سلونی ، سرور مطلبی ، ابن عم نبی ، در هل اتی ، مهر برج انما ، شه سوار لافتی ، پیشوای انبیاء ، عروة الوثقی ، کلمة الحسنا ، سیدالاوصیا ، عماد الصفیا ، رکن اولیاء ، آیة الله العظمی ، خیرالمؤمنین ، امام المتقین ، اول العابدین ، ازهد الزاهدین ، زین الموحدین ، حبل الله المتین ، لنگر آسمان و زمین ، وجه الله ، عین الله ، نور الله ، سرالله ، اذن الله ، روح الله ، باب الله ، سیف الله ، عبدلله ، اسدالله الغالب ، نور چشم ما ، مولای ما ، پیشوای ما حیدر ، آقای ما علي ابن ابیطالب ع . 💙
استادی میگفت « عوذ » معنای فراتر از
پناهگاه داره که مهجورتره ..
« عوذ » یعنی آغوش ، این « اعوذباللّه »
كه اول قرآن خوندن میگی ؛ ی جورایی
معنی عامیانهش میشه : خدایا بغلم کن !
نزد امیرالمؤمنین رسید
و گفت : مدتی است که
از نماز شب و بیدار شدن
در سحر محروم شدهام ،
چه کار باید کنم ؟
امام فرمود : گناهانت تو را
به بند کشیدهاند و اِلّا بیدار
خواهی شد . .