گاه دلم رفت تا محبت کسی را به
دل بگیرد ، تو او را خراب کردی ،
خدایا ، به هر که و به هرچه دل
بستم ، تو دلم را شکستی ، عشق
هر کسی را که به دل گرفتم ، تو قرار
از من گرفتی ، هر کجا خواستم دل
مضطرب و دردمندم را آرامش دهم ،
در سایه امیدی ، و به خاطر آرزویی ،
برای دلم امنیتی به وجود آورم ، تو
یکباره همه را برهم زدی ، و در طوفان
های وحشتزای حوادث رهایم کردی ،
تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ
خیری نداشته باشم و هیچ وقت
آرامش و امنیتی در دل خود احساس
نکنم . . تو این چنین کردی تا به غیر
از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی
نداشته باشم ، و جز تو به چیزی یا به
کسی امید نبندم ، و جز در سایه توکل
به تو ، آرامش و امنیت احساس نکنم .
[ خدایا تو را بر همه این نعمتها
شکر میکنم :) ]
- شهیدمصطفیچمران ؛
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو اسلامُ ‹ علی › ببین . .
" پیشنهاد دانلود "
مُنیب .
-
داشتیم از بینِ اون سنگهایِ مرمری
که یه سری اسم و سال تولد و وفات
روش حک شده بود رد میشدیم
که یهلحظه وایسادم ، نگام کرد گفت
چرا نمیری ؟ . گفتم اون و نگاه کن .
با دستم سنگی رو نشون دادم که
انقدر قدیمی و کوچیک بود حتی
مشخصات طرف هم پیدا نبود که
کیه . . ، گفت خب ؟ مگه چیه .
گفتم تصور کن . . من و تو بمیریم
اطرافیان ماهم بمیرن ، این روند
انقدر ادامه پیدا کنه که خونه
ابدیمون کوچیک و کوچیکتر بشه
و مشخصاتمون پاک بشه و واسه
همیشه تو این دنیا به فراموشی
سپرده بشیم . گفت : ترسناکِ . .
گفتم آره خب :) ترسناکِ ، اما از
یه جهت قشنگِ ، اینکه میدونی
چه خوب باشی چه بد ، تهش اینجایی
چه خوب باشی چه بد ، دیگه بعد از
صد سال کسی تورو یادش نیست
هرچقدر تلاش کنی که نام و نشانی
از خودت بهجا بزاری ، هرکاری کنی
که مردم و اهل اینجا بشناسنت
تهش هیچکی تورو یادش نمیاد که
حداقل یه دونه فاتحه بخونه واست
تهش خودتی و خودتی و اعمالت ؛
پس الکی داریم حرصِ چیو میخوریم ؟