@Elteja -کانال اِلتجا4_5818667013668604919.mp3
زمان:
حجم:
4.39M
▫️شب جمعه بود،
دلش هوایی زیارت،
قدمهایش راهی کربلا...
ناگهان مرد تنومندی جلوی راهش را گرفت.
پرسید: کجا میروی؟
گفت: عاشق حسینم. میروم کربلا.
مرد گفت:
«عاشق؟!
عاشق از دور هم که سلام کند باید جواب بیاید!
اگر عاشق هستی، از همینجا سلام کن ببینم»
دلش لرزید...
#زیارت
#تا_همیشه_سلام
✨🌻✨
✅ @montazar
4.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#نماهنگ_رضوی
سلام ...
ببین شکسته بالم ...🕊
💔دلتان را راهی#زیارت کنید...
💌حال و هوای دوستانتان را امام رضایی کنید.
═✧❁🕌 یا امام رضا(ع) 🕌❁✧═
✅ @montazar
@Aminikhaahدریای رحمت سامرا.mp3
زمان:
حجم:
5.07M
🎙#پادکست
💠 دریای رحمت سامرا
📌 برگرفته از جلسات « دیدار با انسانیت»
#سامرا
#زیارت
#صاحب_الزمان
#امام_حسن_عسکری
🌺 میلاد با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام بر همگان مبارک باد
✅ @montazar
48.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘 تشرف در راه مانده ای از زائران امام رضا (ع)
(تشرّف شیخ حسین خادم مسجد سهله)
🔰 شیخ آقا بزرگ تهرانی از شیخ حسین، خادم مسجد سهله، نقل میکند:
🕌 در سفر اوّلی که با جناب شیخ اعظم، شیخ محمّد طه اعلی اللّه مقامه به مشهد مقدّس مشرّف شدیم؛ نزدیک مشهد یعنی میامی رسیدیم من بر حیوان سواری خود طیّ مسافت میکردم. چیزی از راه را طیّ نکرده بودیم که آن حیوان از حرکت باز ماند و کمکم عقب افتادم بطوریکه اثری از قافله دیده نمیشد. پیاده شدم و قدری پیاده با حیوان راه رفتم؛ ولی حیوان بهخاطر ورمی که در دستش پیدا شده بود، نمیتوانست راه برود و من هم از حرکت عاجز شدم.
در اینجا بارم را فرود آورده و فرشم را بر زمین پهن نمودم و در وسط صحرا مثل اینکه در خانهام باشم، نشستم و مدّت مدیدی در فکر بودم و به حضرت رضا علیه السّلام خطاب مینمودم و عرایضی را عرض میکردم و میگفتم:
🔹 مولاجان من زائر شمایم و از کاروان عقب افتادهام و دست حیوانم شل شده است.
▫️ و امثال این مطالب را ذکر میکردم. ناگاه دیدم شخص عجمی که بر حیوان قویّ سفیدی سوار است، از راه میآید. گفتم:
🔹 لابد این شخص از زوّار است.
▫️ وقتی رسید، سلام کرد. جواب سلامش را دادم. خیال کردم که او هم به واسطه امری از کاروان عقب افتاده است. بعد از جواب سلام، ایشان به فارسی مشغول صحبت شد و من هم فارسی بلد بودم.
مرا به اسم نام برد و گفت:
🔸 ای شیخ حسین، طوری نشستهای مثل اینکه در خانه خودت نشسته باشی آیا نمیدانی اینجا چه جایی است؟
▫️ گفتم:
🔹 بلی؛ امّا قضیه من چنین و چنان است.
▫️ گفت:
🔸 برخیز بارت را روی حیوانت میگذاریم و میرویم شاید خداوند ما را به قافله برساند.
▫️ گفتم:
🔹 آیا نمیبینی که دستش چه شده و نمیتواند راه برود؟
▫️ اصرار کرد. گفتم:
🔹 لا حول و لا قوّه الّا باللّه
▫️ و برخاستم. بار بر روی حیوان قرار گرفت من هم به اجبار او، حیوان را میراندم و ایشان نیز کمکم راه میرفت.
در بین راه گفت:
🔸 ای شیخ حسین، بار من سبکتر از بار تو است؛ بارت را روی حیوان خودم میگذارم و بار خودم را روی حیوان تو.
▫️ گفتم:
🔹 میل خودتان.
▫️ بار مرا گرفت و روی حیوان خودش گذاشت و بار خودش را روی حیوان من و به همین کیفیّت میرفتیم.
گفت:
🔸 ای شیخ حسین، نمیخواهی حیوان خودت را با حیوان من مبادله کنی تا سربهسر شود؟
▫️ گفتم:
🔹 ای برادر، تو عجمی و من عرب؛ گمان میکنی من نمیفهمم که مرا مسخره میکنی! حیوان شما ده برابر حیوان من میارزد؛ با اینکه من در این صحرا در معرض هلاکتم و چارهای ندارم جز اینکه مال و بارم را بگذارم و بروم تا خود را از هلاکت خلاص کنم.
معلوم است که این حرف تو جز برای مسخره کردن من نیست.
▫️ گفت:
🔸 از استهزاء کردن، به خدا پناه میبرم. تو چه کار داری، من میخواهم حیوانم را با حیوان تو معاوضه کنم.
▫️ هرچه میگفتم:
🔹 ای برادر مرا مسخره نکن،
▫️اصرار میکرد، تا اصرارش بحدّی رسید که قبول کردم. گفت:
🔸 پس سوار شو.
▫️ من بر حیوان او سوار شدم دیدم انگار مثل مرغی میپرد.
آن مرد گفت:
🔸 تو به قافله ملحق شو من هم ان شاء اللّه تعالی ملحق میشوم.
▫️ زمان کمی گذشت که دیدم به قافله رسیدهام. آن هم در نزدیکی منزل و مثل آنکه از آن مرد غافل شدم. همینکه به منزل رسیدم، پیاده شده و مشغول رسیدگی به حیوان گردیدم و وقتی کارم تمام شد برای خوردن قهوه خدمت شیخ محمّد طه رسیدم. وقتی داخل شدم، سلام کردم.
فرمود:
🔸 شیخ حسین، چرا امروز در راه با ما نبودی؟
▫️ چون بنای من بر این بود که هر روز حیوانم را جلوی محمل شیخ یک ساعت یا بیشتر راه میبردم و ایشان برای من حکایاتی را نقل میفرمودند.
عرض کردم:
🔹 شیخنا قضیّه من این بود
▫️ و جریان را نقل کردم. فرمود:
🔸 آن مرد کجا است؟
▫️ عرض کردم:
🔹 خودش را به ما میرساند؛ ولی هنوز نرسیده است.
▫️ فرمودند:
🔸 بلکه او قبل از تو رسیده است؛ آیا گمان میکنی که اینطور کارها را در چنین مکانی کسی غیر از ائمّه معصومین علیهم السّلام انجام میدهد؟
▫️ بعد شیخ بهخاطر این جریان قصیدهای در مدح حضرت رضا علیه السّلام انشاء نموده و قضیه را در آن درج نمود.
♦️ جناب شیخ آقا بزرگ تهرانی فرمودند:
▪️ شیخ حسین بعضی از ابیات آن قصیده را برای من خواند؛ ولی من فراموش نمودهام. و گفت:
▫️ آن شخص را هم دیگر ابدا ندیدم و با آن حیوان تا تهران برگشتم. در آنجا مریض شدم و آن را به قیمت گزافی فروختم و در معالجه مرض و مراجعتم، مصرف کردم.
⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ۲۰۳
🏷 #امام_رضا_علیه_السلام #زیارت #امام_زمان_عج
#ارسالی_اعضا🌹
✅ @montazar
❇️ برتر از تشرّف به خدمت امام زمان (عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف)
آیت الله بهجت(ره):
🔸 لازم نيست كه انسان در پى اين باشد كه به خدمت حضرت ولى عصر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ تشرّف حاصل كند،
بلكه شايد خواندن دو ركعت نماز سپس توسّل به ائمه ـ عليهم السّلام ـ بهتر از تشرّف باشد؛
💡زيرا هر كجا كه باشيم آن حضرت مىبيند و مىشنود،
🕯و عبادت در زمان غيبت افضل از عبادت در زمان حضور است؛
🕯و زيارت هر كدام از ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ مانند زيارت خود حضرت حجّت ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ است.
⬅️ در محضر بهجت، جلد اول
#امام_زمان (عج) #توسل #زیارت
#ارسالی_اعضا💐
✅ @montazar
🔴 #زیارت قبور والدین در عصر پنجشنبه
🔹 علامه تهرانی (ره) :
🔵 هر کس در عصر پنجشنبه برود بر سر قبر مادرش و پدرش و طلب مغفرت کند ، خداوند عزوجل طبقه هایی از نور به قلب آنان افاضه می کند و آنها را خشنود می گرداند و حاجات این کس را بر می آورد. أرحام انسان در عصر پنجشنبه منتظر هدیه ای هستند و لذا من در بین هفته منتظرم که عصر پنج شنبه برسد و بیایم بر سر قبر پدر و مادرم و فاتحه بخوانم.
🌕 خوشا به حال افرادی که دعای آنها در قبور والدین تعجیل در امر فرج می باشد.
📚 معاد شناسی علامه طهرانی،ج ۱ ،ص ۱۹۰
✅ @montazar
4.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
4.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ دستورالعملی از امام رضا علیه السلام برای رفع مشکلات زندگی
🎬 آیت الله ناصری (ره)
🏷 #امام_رضا_علیه السلام
#میلاد_امام_رضا علیه السلام #زیارت
#ارسالی_اعضا 💐
✅ @montazar
❇️ ماجرای آموزنده تشرف زائری که هنگام زیارت امام رضا (ع) به بلا دچار شد!
✅ آیت الله ناصری (ره):
▪️ یکی از دوستان خودش برای من نقل کرد و گفت:
▫️ دو سه تا گرفتاری داشتیم و وضع ما خیلی خراب بود. گفتیم میرویم از حضرت رضا عليه السلام میگیریم و میآيیم. رفتیم مشهد و مسافرخانه گرفتیم. اتاق ما طبقة بالا بود. همسرم را گذاشتم و رفتم حرم. از حرم که برگشتم، دیدیم در خانه کسی نیست. از خادم سؤال کردیم؛ گفت:
🔹 «همسر شما از آن بالا میخواست پایین بیاید، از پلهها افتاد پایین و او را به بیمارستان بردند.»
▫️ فوراً به بیمارستان رفتم و دیدم سر و دست او شکسته است. گفتم:
🔹 «یا امام رضا! خوب از ما مهمان داری کردی!»
▫️ فردا صبح در راه برگشت از حرم زمین خوردم و ميخي به پهلویم فرو رفت و دنده¬
ام شکست. گفتم:
🔹 «یا علی بن موسی الرضا! من آمدم دردی از دلم برداری، دو تا درد هم روی دلم گذاشتی. باشد طوری نیست. دیگر حرم هم نمیآیم».
▫️ رفتم یک کنار نشستم، یک خُرده تخمه گرفتم و شروع کردم تخمهها را شکستن.
✨ بعد دیدم یک آقایی در آن جمعیت دارد می آید که خیلی فوق العاده است و پشت سر او پیرمردی است كه کوله پشتیای پشت او است و با ادب دارد میآید. آن آقا رسید مقابل من
گفت:
🔸 «اینجا آمدهای؟».
▫️ گفتم:
🔹 « بله اینجا آمده ام. حالا هم این طور نشسته ام. دارم تخمه می شکنم».
▫️ گفت:
🔸 «خدمت جدّم رفتی، از جدّم چه چيزی طلب کردی؟»
▫️ گفتم:
🔹 «آقا! از اين کاسه چوبی که کسی حلوا نخورده است!»
▫️ آقا فرمودند:
🔸 «این حلواهایی که از اول عمر تا به حال خوردهای از کاسه که بود؟
مصلحت تو چنین است. خدا میخواهد اجر و مقام بدهد، بلا میدهد.»
▫️ و از نظرم غايب شد. بعد متوجه شدم و پشیمان شدم.
⬅️ منبع: كانال رسمی آيت الله ناصری(ره)
#امام_رضا_علیه السلام
#میلاد_امام_رضا علیه السلام #زیارت
#ارسالی_اعضا 💐
✅ @montazar
9.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💡 هنگام زیارت، فرصتی ناب برای تغییر و تعالی در سبک زندگی فراهم میشود؛ باید بکوشیم که زندگیمان بیش از پیش رنگ و بوی بندگی بگیرد.
🎤 حجت الاسلام شجاعی، حجت الاسلام حیدری کاشانی
🏷 #امام_رضا_علیه_السلام #زیارت #سبک_زندگی
#ارسالی_اعضا 💐
✅ @montazar