eitaa logo
پسرفاطمه(عج)
7هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
18.2هزار ویدیو
86 فایل
﷽ ❤ #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ ‍ ⚠️ تبادل فقط باکانالهای مذهبی وآموزشی بالای 2 کا ادمین نظرات ، پیشنهادات و تبادل ⬅️ @SeydAli_Alavi تبلیغات ارزان ⬅️ @tabtarefe
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🎆نجات شهید ثانی در بیابان توسّط امام زمان (علیه السلام): ✨شهید ثانی به همراه کاروانی در حال سفر بود. در بین راه به جایی به نام رمله رسیدند. شهید خواست به مسجدی که معروف است به جامع ابیض برود، بخاطر زیارت کردن انبیایی که در آنجا مدفون هستند. پس دید که در، قفل است ودر مسجد هیچ کسی نیست. ✨پس دستش را بر روی قفل گذاشت وکشید. به اعجاز الهی در باز شد. او داخل شد ودر آنجا مشغول به نماز ودعا گردید وبخاطر توجّه وی بسوی خداوند متعال، متوجّه حرکت کاروان نشد واز قافله جا ماند. پس متوجّه شد که کاروان رفته وهیچ کسی از آنها نمانده است. نمی دانست چه کار باید بکند ودر مورد رسیدن به آنها فکر می کرد، با توجّه به اینکه وسایل او نیز بار شتر بوده وهمراه کاروان رفته است. ✨بنابراین شروع کرد پیاده به دنبال کاروان راه رفتن تا اینکه از پیاده راه رفتن خسته شد وبه آنها نرسید واز دور هم آنها را ندید. ✨وقتی در آن وضعیّت سخت ودشوار گرفتار شده بود ناگهان مردی را دید که به طرف او می آمد، وآن مرد بر سوار استری بود. وقتی آن سوار به او رسید گفت: «پُشت سر من سوار شو». ✨پس شهید ثانی را پشت خود سوار کرد ومثل برق در مدّت کوتاهی او را به کاروان رساند واو را از استر پیاده کرد وفرمود: «پیش دوستانت برو». و او وارد کاروان شد. شهید می گوید: «در جستجوی آن بودم که در بین راه او را ببینم ولی اصلاً او را ندیدم وقبل از آن هم ندیده بودم». 📗نجم الثّاقب 🏴 ✅ @montazar
21.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 تذکر مهم دربارۀ رابطۀ اربعین و امام زمان(ع) 🔴 متأسفانه خیلی از هیئتی‌ها و انقلابی‌ها هنوز اهمیت اربعین را اساساً درک نکردند! 🔻و خیلی از اربعینی‌ها، هنوز اهمیت یاد (علیه السلام) در اربعین را درک نکردند! 🏴 🆔 @montazar
‍ 🎆ملاقات سیّد بحرالعلوم با امام زمان (علیه السلام) در مسجد سهله: ✨عالم بزرگوار آخوند ملا زین العابدین سلماسی می گوید: «روزی در مجلس درس آیت الله علاّمه طباطبائی بحرالعلوم در نجف اشرف نشسته بودم. جهت زیارت، عالم بلند مرتبه جناب میرزا ابوالقاسم قمی صاحب «قوانین» داخل شد. ✨پس از درس، میرزا ابوالقاسم به سیّد بحرالعلوم گفت: «شما رستگار شدید وبه تولّد روحانی وجسمانی وپیدایش چشم ملکوتی وبرزخی دست پیدا کرده اید. پس چیزی به ما مرحمت کنید از آن نعمتهای بی پایانی که به دست آوردید». ✨پس سیّد بحرالعلوم بدون تامّل فرمود: «من دیشب یا دو شب قبل (تردید از گوینده است) برای خواندن نافله شب به مسجد کوفه رفته بودم واوّل صبح قصد برگشت به نجف اشرف را کردم. ✨وقتی از مسجد بیرون آمدم، دلم هوای رفتن به مسجد سهله را کرد ولی از ترس نرسیدن به نجف قبل از صبح وانجام شدن امر مباحثه در آن روز، از این کار منصرف شدم ولی اشتیاقم لحظه به لحظه زیاد می شد ودلم بیشتر می خواست که بروم. ✨در همین احوال که تردید داشتم ناگهان بادی وزید وغباری بلند شد ومرا به آن طرف حرکت داد ومدّتی نگذشت که مرا بر در مسجد سهله انداخت. سپس داخل مسجد شدم، دیدم که خالی است وهیچ زائری نیست جز شخصی بزرگوار که مشغول است به مناجات با خداوند با کلماتی که قلب را متحوّل وچشم را گریان می کند. ✨حالم تغییر کرد ودلم از جا کنده شد وزانوهایم می لرزید از شنیدن آن کلمات که هرگز به گوشم نرسیده بود وچشمم ندیده این همه دعاهای مؤثّری که من می دانستم. اشکم جاری شد وفهمیدم که مناجات کننده که آن کلمات را می نویسد، نه اینکه از حفظیّات خود می خواند. ✨پس در جایی که ایستاده بودم ماندم وگوش به آن کلمات دادم واز آنها لذّت بردم تا اینکه مناجات او تمام شد. پس متوجّه من شد وبه زبان فارسی فرمود: «مهدی بیا». ✨چند قدمی جلو رفتم وایستادم. دستور داد که جلوتر روم، پس کمی جلوتر رفتم وایستادم. باز دستور دادند جلوتر بیا وفرمود: «ادب در اطاعت است». جلو رفتم تا جایی که دست آن حضرت به من ودست من به آن حضرت می رسید وآن حضرت با من صحبت کرد». 📗نجم الثّاقب @montazar
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹مصاحبه خبرنگاران با شهید رجایی به همراه سخنرانی آتشین وی در سازمان ملل 👌تا آخر ببینید @montazar
🎆سلام حضرت باران! خشکسالیِ ندیدنت بیداد می‌کند در کویر ترک‌خوردهٔ دلم! پریشانم از این‌ دوری و دلتنگی... تشنه و خسته، وادی به وادی، در طلب آب می‌گردم و هربار دست خالی برمی‌گردم. 🔸 بیا و به یک جرعهٔ دیدار سیرابم کن. بیا و به یک دیدار کوتاه، به یک لبخندِ شیرین، مهمانم کن... سال‌هاست زخم‌های دلم، نوازش دستان شفابخشِ شما را می‌‌خواهد. طبیب هم جوابم کرده… معجزه می‌خواهم! @montazar
🎆شنیدن مناجات شیرین (علیه السلام) توسّط سیّد بن طاووس از ابن طاووس منقول است که او شنید در سحر در سرداب مقدّس از صاحب الامر (علیه السلام) که آن جناب می فرمود: «اللهم انّ شیعتنا خلقت من شعاع انوارنا وبقیّة طینتنا وقد فعلوا ذنوباً کثیرة اتّکالا علی حبّنا وولایتنا فان کانت ذنوبهم بینک وبینهم، فاصفح عنهم فقد رضینا وما کان منها فیما بینهم، فاصلح بینهم وقاصّ بها عن خمسنا وادخلهم الجنّة وزحزحهم عن النّار ولاتجمع بینهم وبین اعدائنا فی سخطک». 💫(یعنی: خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیّه طینت ما خلق کرده ای، آنها گناهان زیادی به اتّکاء بر محبّت به ما و ولایت ما کرده اند، اگر گناهان آنها گناهی است که در ارتباط با تو است از آنها بگذر که ما را راضی کرده ای و آنچه از گناهان آنها در ارتباط با خودشان هست، خودت بین آنها را اصلاح کن و از خمسی که حقّ ما است به آنها بده تا راضی شوند وآنها را از آتش جهنّم نجات بده وآنها را با دشمنان ما در خشم و سخط خود جمع نفرما». 📗انیس العابدین 🏴 ✅ @montazar
‍ 🎆 با امام زمان (علیه السلام) در سرداب مقدّس توسّط سیّد بحرالعلوم: ✨فردی به نام سیّد مرتضی از نزدیکان جناب سیّد بحرالعلوم می گوید: «در سفر زیارتی سامرّه با علاّمه بحرالعلوم بودم. برای او اتاقی بود که تنها در آنجا می خوابید واتاق من کنار اتاق ایشان بود. من تمام سعی خودم را برای مواظبت وخدمت به ایشان در شب وروز می کردم. شبها مردم به نزد آن مرحوم جمع می شدند تا اینکه قسمتی از شب می گذشت. در یک شب اتّفاق افتاد که بر حسب عادت خود نشست ومردم در نزد او جمع آمدند. من سیّد را در حالتی دیدم که مثل اینکه دوست ندارد مردم جمع شوند ودوست دارد خلوت شود وبه هرکس حرفی می زند که در آن اشاره ای است به عجله کردن در رفتن از پیش او. مردم رفتند وجز من کسی نماند وبه من نیز دستور داد که بیرون روم. من به حجره خود رفتم ودر مورد حالت علاّمه بحرالعلوم در این شب فکر می کردم وخواب از چشمم دور شد. مدّتی صبر کردم، سپس مخفیانه بیرون آمدم به طوری که از حال سیّد، جست جوئی کنم. دیدم در اتاق بسته است. از شکاف در نگاه کردم، دیدم چراغ روشن است وکسی در اتاق نیست. وارد اتاق شدم واز وضعیّت آن فهمیدم که امشب نخوابیده است. با پای برهنه به دنبال علاّمه بحرالعلوم می گشتم. وارد صحن حرم شدم ودیدم درهای حرم امام حسن عسگری وامام هادی (ع) بسته است. اطراف بیرون حرم را گشتم ولی اثری از ایشان نبود. وارد صحن سرداب مقدّس شدم. دیدم درهای آن باز است. از پلّه های آن آهسته به طوری که هیچ حسّی وحرکتی پیدا نبود پایین رفتم. صدای همهمه ای از سکوی سرداب شنیدم مثل اینکه کسی با دیگری صحبت می کند ولی من متوجّه نمی شدم چه می گویند تا اینکه سه یا چهار پلّه مانده بود ومن بسیار آهسته می رفتم که ناگهان صدای سیّد از همان مکان بلند شد که: «ای سیّد مرتضی! چه می کنی؟! چرا از خانه بیرون آمدی؟!» در جای خودم حیرت زده و بی حرکت ایستادم مثل چوب خشک تصمیم گرفت بدون اینکه جوابی بدهم برگردم. ولی به خودم گفتم: «چطور حال من بر او پوشیده خواهد ماند در صورتی که بدون حواس ظاهری متوجّه آمدن من شد». پس با معذرت وپشیمانی جوابی دادم ودر بین عذرخواهی از پلّه ها پایین رفتم. علاّمه بحرالعلوم را دیدم که تنها روبروی قبّه ایستاده است واثری از کس دیگری نیست. پس فهمیدم که او با حضرت مهدی (علیه السلام) صحبت می کرد». 📗نجم الثّاقب @montazar
23.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👤استاد از بین تمام صفات اهل بیت(علیه السلام)ما صفاتی که دلمون میخوادو انتخاب میکنیم❗️ سخنرانی آینه امام 🏴 🆔 @montazar
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا اشک‌های ما بر مصیبت حسین، نزد او امانتیست برای آخرتمان... 👤 زیبای «اعظم الله اجورنا» با صدای کربلایی‌محمدحسین تقدیم نگاهتان ◾ 🏴 ✅ @montazar