هدایت شده از مجتمعنا
بسمهتعالی
چرا احیاء صهیونیسم یهودی تنها در شرایط سکولار تجددِ غربی ممکن شد؟
1. مطابق منطق نسخ ادیان الهی، هر دینی در ظرف تاریخی خاصی ظهور میکند و با پایان آن ظرفیت، دین جدیدی ظهور میکند. با اینحال مطابق این منطق، با ظهور مسیحیت، یهودیت نسخ یافته و ظرفیت تاریخی آن، تمام شده است. با اینحال یهودیان، نسخ ادیان الهی را منکرند و به همین جهت، تغییر قبلۀ مسلمین را نمیپذیرند، هرچند مطابق عبارتی در تورات، حلیت همۀ حیوانات که بر نوح (ع) مقدر بود، با شریعت موسی (ع) نسخ شد (تورات، سفر پیدایش، باب 9، شماره آیه 3، ص11). اما بهلحاظ تاریخی، مخصوصاً در ماجرای پولس، هنوز تردیدهای بسیاری وجود دارد که مسیحیت تا چه اندازه، یهودیزه شده است.
2. با اینحال اگر این قاعدۀ دینی را دربارۀ اسلام و مسیحیت نیز بپذیریم، طبیعتاً تقریباً از قرن هفتم میلادی، مشروعیتِ استمرار مسیحیت نیز به زیر سوال خواهد رفت. روشن است که مراد از قاعدۀ نسخ، ضرورتِ ناظر به احکام و اعتقادات است و قاعدۀ نسخ، بهمعنای نفی مشروعیت حضور مسیحیان و یهودیان یا دیگر پیروان ادیان الهی در جامعۀ بشری و نفی نقش انسانیِ آنها نیست، بلکه از قضا مسئله بر سرِ نقش این ادیان الهی در تکوین ساختارهای سیاسی، اجتماعی و موثر بر زندگیِ انسانها در سطح جهانی است. به این معنا میتوان قاعدۀ نسخ را ناظر به پایان ظرفیت ادیان الهی گذشته در رساندن کلیتِ بشریت به سعادت دانست که اقتضاء آن، ساختارهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و نظایر آنها است.
3. با سربرآوردنِ مدرنیتۀ غربی، نسبتی بسیار پیچیده با ادیان مسیحی و یهودی رقم خورد. دربارۀ نسبت مدرنیته و ادیان الهی مخصوصاً یهودیت، مسیحیت و اسلام، شاید اشاره به پرسشی که دکتر داوری اردکانی به طرح آن پرداخت، «در دوران قبل از تجدد، مسیحیت و اسلام مرزها را درنوردیدند و در سراسر روی زمین دین و آیین اقوام گوناگون شدند. اما هیچ فرهنگی از چینی و مصری و یونانی و ایرانی جهانی نشد. تنها فرهنگ بشری که با سرعتی عجیب جهانگیر و فرمانروا شد ظواهر و وجوهی از فرهنگ تجدد بود. فرهنگ جدید با همه فرهنگها تفاوت دارد. فرهنگهای قدیم خاص هر قوم بوده و با تحولات بسیار آرام و تدریجی دوام می یافتهاند اما فرهنگ جدید بدون اینکه مردم اروپا انتظارش را داشته باشند با یک گسست عجیب تاریخی – فرهنگی در پایان قرون وسطی پدید آمد و با پدید آمدنش به دوران قرون وسطی پایان بخشید. اولین جلوههای این فرهنگ به وجهی تبیینناپذیر در روح و جان نویسندگان و صاحبنظران و شاعران و فیلسوفان قرون پانزدهم و شانزدهم و هفدهم به وجود آمد و در قرن هجدهم مثلاً در تفکر کانت نام و صورت خرد منورالفکری و خرد قانونگذار پیدا کرد. گسترش آن هم از قرن هجدهم آغاز شد. فریبندگیش در این بود که به حقوق بشر و آزادی و توانایی او وقع مینهاد اما به نظر نمیرسد که این صفت در انتشارش چندان مؤثر بوده باشد بلکه تجدد با «اصل پیشرفت» و نیروی گسترش یابنده به وجود آمده بود و نیروی گسترش را در درون خود دانست». در پاسخ به این پرسش از ماهیت تجدد غربی و مشخصاً در توضیح ریشههای اصل پیشرفت (ترقِی)، متفکرین متعددی از جمله کارل لویت تا کارل اشمیت (علیرغم مواضع متفاوتی که دربارۀ جهان پس از تجدد دارند) و با نظر به ایدۀ سکولاریزاسیون، ریشۀ آنرا در نظریۀ مشیت الهی مسیحی دنبال میکنند که در دورۀ تجددِ غربی، صورت سکولار و ایندنیایی گرفته است. با اینحال در میان این تحلیلها، اریک فوگلین، متذکر اشارهای میشود که از حیث فهم موضوع این یادداشت اهمیت اساسی دارد. بهزعم فوگلین، در فرایند تکوین ایدۀ ترقی، دو اتفاق فلسفی رقم خورده است. ایدۀ اول، قدسیزدایی از امر قدسی و دینی است (dedivinization) و رخداد دوم، ناظر به دوبارهقدسیسازی امر دنیوی (redivinization) است. از خلالِ همین فرایند دوم است که امکان بسط و گسترش فرهنگِ تجدد غربی در سرتاسر جهان مهیا میشود، زیرا تا امر دنیوی به امری قدسی مبدل نگردد یا در ظاهر آن، تکوین نیابد، ظرفیت جهانی یا فراگیر نخواهد یافت. با اینحال همانطور که وبر در تحلیل سرمایهداری با استناد به پروتستانتیسم و کالونیسم و سورمبارت با تکیه بر یهودیت در توضیح سرمایهداری متذکر شدهاند، مدرنیته پس از آنکه در آغازِ تکوین مبتنی بر اندیشههای دینی و دنیویسازیِ آنها شکل گرفت، در ادامه و نفی الاهیات بهمثابه فراگفتار، حدود و ثغور الاهیات و ادیان الهی را نیز تعین میبخشید.
هدایت شده از مجتمعنا
بهتعبیر جان میلبنک، «بهمحض آنکه الهیات، ادعایش مبنی بر فراگفتاربودن را رها کند، دیگر نمیتواند کلام خدای خالق را به زبان آورد، بلکه مجبور است به آوای غیبیِ بُتی متناهی از جمله دانشپژوهشی تاریخی، روانشناسی انسانگرایانه یا فلسفۀ استعلایی تبدیل شود؛ اگر الهیات، دیگر درصدد تعیین جایگاه، مشروطکردن یا انتقاد از گفتارهای دیگر نباشد، آنگاه ناگزیر این گفتارها، جایگاه الهیات را تعیین خواهند کرد». از اینمنظر، با تکوین و تکمیل پروژۀ تجددِ غربی، مخصوصاً در اواخر قرن نوزدهم که همزمان با تکوین نسخههای کاملِ ایدۀ ترقی است، این امکان برای تجددِ غربی ایجاد شد تا جایگاه یهودیت و مسیحیت را در ذیل گفتارهای سکولار خویش معین سازد. از اینمنظر میتوان گفت که ایدۀ ترقی و بعدها توسعه، پاسخِ تجددِ غربی به پرسشی است که نگاه دینی به مسئلۀ نسخ ادیان الهی میداد. ایدۀ ترقی، اگرچه از سویی وامدار ادیان گذشته است، اما در نسخِ آنها ظاهر شده و بهاقتضاء از آنها بهره میگیرد.
4. مطابق تحلیل لئو اشتراوس از ریشههای ایدۀ ترقی در نسبت با یهودیت و مسیحیت، او به اشاره به گرشوم شولم، متذکر میشود که تا پیش از سدۀ شانزده میلادی، در کابالیسم یهودی، کمال در «گذشته» و در بازگشت یا توبه به نقاط آغازین دنبال میشده است، اما از این سده است که به تدریج، بر آینده و پایان تاکید میشود و بنابراین تا پیش از این، یهودیت نسبتی با ایدۀ ترقی نداشت. بهزعم اشتراوس، فیلسوفانی نظیر اسپینوزا که البته مورد نقد یهودیت نیز بوده، نقشی مهم در نگاه یهودیت به آینده داشتهاند. ایدۀ اسپینوزا برای مسئلۀ یهود، طرح قلمرویی سکولار است که نسبت به یهودیت یا مسیحیت، بیطرف یا سکولار باشد، اما از خلال این بیطرفی، امکان طرح یهودیت در قامت موجودیتی سیاسی و موثر در جهان مدرن ممکن میشود. به تصریح اسپینوزا، «اگر یهودیان، بنیانهای دینیشان را سست نکرده باشند، عمیقاً معتقدم با توجه به این واقعیت که امور انسانی متغیرند، آنها مجدداً در وضعیتی مطلوب، حاکمیتشان را بدست خواهند آورند». اشتراوس این دقیقۀ اسپینوزایی را «راه حل کاملاً سیاسی جایگزین برای معجزۀ رستگاری که انسانها بتوانند در آن مشارکت کنند» میداند که مترادف با صهیونیسم سیاسی است. با اینحال این راهحل برای معضلۀ یهودیت در نسبت با ایدۀ ترقیِ تاریخی، توضیح دیگری از لیبرالدموکراسی است و اسپینورا ضروری میدید که لیبرالدموکراسی را با دینی عمومی یا دینی دولتی تضمین و بیمه کند. این دین یعنی آن دین دولتی، نسبت به تفاوتهای میان ادیان حقیقی یهودیت، مسیحیت خنثی و سکولار است»، اما همین خنثیبودگی امکان استمرار و تداوم آنها در تاریخی که ناظر به نسخ آنها است فراهم میآورد. بهتعبیر دیگر، یهودیت تنها در حالتی میتوانست به آینده و ساخت جهان معاصر امیدوار باشد که ظرفِ تاریخیِ تجدد، امکان بسط و گسترش آنها را فراهم سازد. در شرایطی که نسخ یهودیت، بایستی پذیرفته میشد، تنها راه استمرار و عدم نسخ آن و ایجاد امکانی برای احیاء سیاسی آن در آیندۀ تاریخ، از خلال خنثیسازی و سکولاربودن ممکن میشد. فقط و فقط سکولاربودن میتوان «امکانی» را برای احیاء و استمرار و امتداد یهودیت در قالب یک دین سیاسی مهیا سازد. این ظرفِ تاریخی که همان مدرنیتۀ غربی است، امکان غلبۀ بر رنجهای تبعید یهودی را فراهم ساخته و به تعبیر اسپینوزایی، امکان حاکمیت یهودیان در وضعیتی مطلوب را در اختیار آنها قرار داده است. از اینجهت است صهیونیسم در قرن بیستم، بر مرکب تجدد و توسعۀ غربی، امکان ظهور یافته تا بتواند ظرفیت ناداشتۀ یهودیت در برپایی یک دین سیاسی را مهیا و فراهم سازد. به این معنا، ظهور صهیونیسم در اسرائیل امروز، از یکسو یهودی است و از سوی دیگر، بدعتی در یهودیت است که بدون این بدعت، امکان اعادۀ ظرفیت سیاسیِ یهودیت ممکن نمیبود.
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درگیری در جلوی سفارت رژیم صهیونیستی در امان پایتخت #اردن.
#نظممقاومت
5.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اردن جدیترین حوادث مردمی در حال رقم خوردن است
https://eitaa.com/mssadeghi_ir
3.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تظاهرات گسترده مردم مصر در حمایت ار فلسطین و مردم مظلوم غزه
https://eitaa.com/mssadeghi_ir
#نظممقاومت
تجمع مردمی در نزدیکی مرز اردن و عراق. هم بستگی با مردم #غزه
https://eitaa.com/mssadeghi_ir
انتفاضه فلسطین، محسن فایضی:
ایمن الصفدی وزیر امور خارجه اردن:
طبق نشانه ها، جنگ می تواند بدتر شود. اگر ورود زمینی وجود داشته باشد، فاجعه بزرگتر خواهد شد.
نیم خط تحلیل
با اتفاقات دیشب، نشست چهارجانبه بایدن لغو و سفر ۲،۳ روزش به ۵ ساعت تغییر پیدا کرد
اینکه چه پلنی دنبال میشد، کلا به بحث و اجرا نرسید و حالا جنگ زمینی جدی ترین گزینه است
آیا مقاومت غافل گیری جدیدی دارد برای بازدارندگی؟ و مجبور کردن اسرائیل به پایان جنگ ؟
یا رفتارها قبل و بعد و کشتار دیشب تفاوتی نکرده و نخواهد کرد؟
@Thirdintifada
#نظممقاومت
https://eitaa.com/mssadeghi_ir
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پشت کردن نمایندگان به سفیر آمریکا در جریان ارائه گزارش این کشور به کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد
🔗 ليـلا (@itsleyla__)
📲 @twittervid_bot