#رمضان_مهدوے
🌸سحر هفتم…
✏️امروز اولین جمعه رمضان است!
و ما، باز هم بی تو شب زنده داری می کنیم.
می بــینی ؛
درد یتیمی، به قلبمان هیــچ تلنگری نزده!
و دربدری های صبح و شبت، یک ساعت نیز،، از آرامشمان را سلب نکرده است!
❄️می بــینی؛
به نمازی دلخوش کردیم و روزه ای!
دریـــغ که اگر دستمان به تو نرسد، هیچ عبادتی، راهمان را به بهشت باز نکرده است!
دریغ که اگر درد نداشتنت، به استخوانمان نرسد، نه نمازمان پروازمان میدهد، و نه روزه های روزهای تابستانی مان!
❄️یوسف…
قصه غصه های تو را، هــزار بار شنیدیم و یک بار هم زلیخایی زار نزدیم.
می بــینی؛
هنوز، زنجیرهای زمین، در قلبمان، از تو محبوب ترند!
❄️سحر است… دعا میکنی..ـ می دانم!
دعا کن، قلبمان برایت درد بگیرد!
دعا کن…دستهایمان، از قنوت گرفتن برای تو ، درد بگیرند!
دعا کن … دعایمان، بوی درد بگیرد؛
درد انتظار….
درد عاشقی…
درد دویدن برای لحظه درآغوش کشیدنت!
فقط همین درد؛ درمان همه دردهای ماست!
سحر هفتم را، بدنبال درد انتظار، قنوت گرفته ایم !
ما دعا می کنیـــم؛ آمینش با تــو….
#رمضان_کریم_1441
#مجمع_یادواره_شهدا
__________________
@myshohada
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پاے_منبر🎙
🔻خیلی عجیبه که ماه رمضان ما، امام زمانی نیست!
🔻رمضان بدون یاد امام زمان(عج)، مثل نماز بیوضوست!
🔹استاد پناهیان
#رمضان_کریم_1441
#مجمع_یادواره_شهدا
_____________
@myshohada
#رمضان_جبههها
ماه رمضان بود.
عراقیها دل خوشی از روزه گرفتن اسرا نداشتند,
اما جلوی روزه گرفتن آنها را هم نمیگرفتند.
یک روز موقع افطار یکی از اسرا که صدای زیبایی داشت،
بلند شد و شروع به گفتن اذان کرد، اما هنوز چند جملهای از اذان را سر نداده بود که چند سرباز بعثی در حالیکه عصبانی به نظر میرسیدند، وارد آسایشگاه شدند و او را با خود بردند. قبل از رفتن فریاد زدند: «از این به بعد هیچ کس اجازه گفتن اذان را ندارد.»
فردا صبح که مسئولان غذا برای گرفتن صبحانه راهی آشپزخانه شدند، فهمیدیم که عراقیها برای تنبیه کردن اسرا به خاطر گفتن اذان، از دادن غذا به آن ها خودداری کردهاند. در ماه رمضان صبحانه و ناهار را برای افطار نگه میداشتیم و شام را برای سحر، اما تا دو روز از هیچ غذایی خبری نشده بود، و از آن مهمتر اینکه از برادر مؤذنمان هم اطلاعی نداشتیم. گرسنگی و تشنگی به شدت به اسرا فشار آورده بود و چون این اقدام عراقیها، به صورت ناگهانی اتفاق افتاد، اسرا هیچ گونه ذخیره غذایی در آسایشگاهشان نداشتند. بالأخره بعد از دو روز صبرها لبریز شد و اسرا با وحدت کامل تصمیم به برگزاری تظاهرات گرفتند و در جریان تظاهرات، شیشهها و پنجرههای آسایشگاه را شکستند و خواستار بازگشت مؤذن و اتمام وضعیت قطع غذا گشتند. عراقیها گرچه همیشه از آزار و اذیت اسرا لذت میبردند اما زمانی که دیدند خشم اسرا به سرحد خود رسیده است، به شرط عدم اذانگویی، به ناچار خواستههای آنان را عملی کردند.
راوی: عبدالمجید سراوانی
#مجمع_یادواره_شهدا
_______________
@myshohada
#معرفی_شهید
یکبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم بیرون که بحث تقلب در امتحانات وسط کشیده شد
من گفتم دانشگاه اگه تقلب نکنی اصلا نمیشه...
حمید آقا سریع گفتن نباید تقلب کنید مخصوصا تو دانشگاه حتی اگه رد بشی چون تاثیر مدرک روی حقوقتون میاد و حقوقت از نظر شرعی مشکل پیدا میکنه...
خودش میگفت بعضی وقتا ماموریت بودم و نرسیدم درس بخونم ولی تقلب نکردم و رد شدم ولی پیش خدا مدیون نشدم...
و دوباره درس رو برداشتم و فرصت کردم بخونم ونمره خوبهمآوردم
واقعا اون لحظه به نوع بینش حمید جان و تفکرش غبطه خوردم که اینقدر مراقب اعمال و ایمانش هست و مالش پاک پاک هست...
#شهیدحمیدسیاهکالی
#مجمع_یادواره_شهدا
________________
@myshohada