📖دعایی که در زمان غیبت بایدهر روز خوانده شود🙏
📿 اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
💍 فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
📿 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
💍 فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
📿 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
💍 تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ .
♻️ دعای غریق ♻️
♡🌸 دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان 🌸♡
یا اَللَّهُ یا رَحْمن
💠یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ
ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک
🌦 إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً 🌦
🌷 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌷
@mzohor
🔻یکی از بیمارىهاى خطرناک، مرضى بىصداست که هیچگونه علامتى نداشته و ندارد، اما مىتواند آسیب شدیدى به شما وارد نماید! این بیماری، مرض «عادىشدنِ نعمت» است. این بیمارى چند نشانه دارد:
🔹این که نعمتهاى فراوانى داشته باشى، اما آنها را نعمت ندانى، و هیچگونه احساس (شکرگزارى) در قبالش نداشته باشى، گویى این که حقى کسب شده!
🔸این که وارد خانه شوى و همهى اعضاى خانواده در سلامتى بسر برند، اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى!
🔹به بازار بروی و خرید کنی و به خانه برگردى، بدون این که قدردان و شکرگزار صاحب نعمت باشى، و این امر را عادى و حق خودت در زندگى بپندارى.
🔸هر روز در کمال صحت و سلامتى از خواب برخیزى در حالى که از چیزى نگران و ناراحت نباشى، اما خدا را سپاس نگویى!
🔺خدایا مراقبم باش! اینگونه نشوم🙏
@mzohor
🔔 #حکایت_عبرت_آموز
🕌 میگویند مسجدی می ساختند...
بهلول سر رسید و پرسید چه میکنید؟
گفتند مسجد میسازیم!گفت برای چه؟
گفتند برای چه ندارد،برای رضای خدا !
بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند.
محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند 《مسجد بهلول》!!و شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد.
🌷سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است مسجد بهلول!!
ناراحت شدند و بهلول را پیدا کرده به باد کتک گرفتند که زحمات ما را به نام خودت قلمداد میکنی؟!
🌸بهلول گفت:مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم ؟!
بر فرض که مردم اشتباه کنند و گمان کنند من مسجد را ساخته ام ،خدا که اشتباه نمیکند!
👈چه بسیار از اعمال ما که خیال میکنیم برای رضای خداست...ولی در واقع برای ریا و خودنمایی است...و درنظر خدا پشیزی ارزش ندارد‼️
@mzohor
🍁 ریــزش گناهـان با نمـــاز 🍁
بوعثمان مى گوید: من با سلمان فارسى زیر درختى نشسته بودم ، او شاخه خشكى را گرفت و تكان داد همه برگهایش فرو ریخت .
آنگاه به من گفت:
نمى پرسى چرا چنین كردم؟
گفتم: چرا این كار را كردى؟
◀️ در پاسخ گفت: یك وقت زیر درختى در محضر پیامبر (ص) نشسته بودم، حضرت شاخه خشك درخت را گرفت و تكان داد تمام برگهایش فرو ریخت. سپس فرمود: سلمان ! سۆال نكردى چرا این كار را انجام دادم؟
گفتم: منظورتان از این كار چه بود؟
◀️ فرمود: وقتى كه مسلمان وضویش را به خوبى گرفت، سپس نمازهاى پنچگانه را بجا آورد، گناهان او فرو مى ریزد، همچنان كه برگهاى این درخت فرو ریخت.
📚 بحار ج۸۲ ، ص۳۱۹
@mzohor
این متن واقعا دلتنگ کننده است ...
وقتی پشت سر پدرت از پله ها پایین
می روی
و میبینی چقدر آهسته می رود
تازه میفهمی چقدر پیر شده !
وقتی مادر بعد از غذا، پنهانی مشتی دارو را میخورد ، تازه میفهمی چقدر درد دارد اما چیزی نمی گوید..
.
در ۱۰ سالگی : ” مامان ، بابا عاشقتونم ”
در ۱۵ سالگی : ” ولم کنین ”
در ۲۰ سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم ”
در ۲۵ سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون ”
در ۳۰ سالگی : ” حق با شما بود ”
در ۳۵ سالگی : “ میخوام برم خونه پدر و مادرم ”
در ۴۰ سالگی : ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم ! ”
در شصت سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الآن اینجا باشن ...
.🌿🌿🌿🌿
و این رسم زندگی است....
چه آرامشی دارد قدردان زحمات پدر و مادر بودن و هیچ زمانی دیر نیست حتی همین الآن....
@mzohor
#حکایت
قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند. طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید. زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت. باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد. بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید. کسی مراجعه نکرد. گفت چرا قصاب باشی آمد طبیب گفت تو چه کردی شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی .
گرچه لای زخم بودی استخوان
لیک ای جان در کنارش بود نان
@mzohor
🌷امیرالمؤمنین صلوات الله عليه:
ناملايمات را تحمّل كن كه تحمّل
پوشش عيبهاست
انسان خردمند نيمش بردبارى است
و نيم ديگرش چشم پوشی.
👌قبل از حرف یا عکس العمل اندکی تفکر و تأمل کنیم...
📚غررالحكم حدیث 2378.
@mzohor
استاد فاطمی نیا :
🍃اعمال و عبادات اولياء خدا كه به آن مقامات عاليه رسيدند، با اعمال وعباداتي كه ما بايدانجام بدهيم فرقي نداشته است! آنها هم در همين دنيا و با همين مشكلات و تحت همين شريعت زندگي ميكردند!سنت هاي الهي عوض نشده است! نماز شب خواندن صدسال پيش نور داشته است ، الان هم دارد!
آبروي مومن را بردن ، صدسال پیش موجب ازبين رفتن انوار مي شده است ، الان هم میشود! سنت هاي خدا ثابت است و تغییر نمیکند. راه كمال و رسيدن به مقامات عاليه براي ما هم باز است و الطاف وفيوضات خداوند هميشه در حال ريزش است ؛ اما كسي بايد باشد تا قابلیت دریافت آنها را داشته باشد. و عمده مساله برای حصول قابلیت ، عمل به وظيفه است!
@mzohor