eitaa logo
منتظران ظهور
1.7هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
868 فایل
لینک کانال http://eitaa.com/joinchat/3626500098Cc8859ed4b4 امام زمان(عج): خانه ی تک تک تان را زده ام ولی اثر از یاری ما در دلتان نیست که نیست😔 ادمین کانال @zohor0
مشاهده در ایتا
دانلود
#سلام_آقای_من💚💚 ما کجا درد وغمِ حضرتِ یعقوب کجا ما کجا اشکِ فراق،از غمِ محبوب کجا ما که نان از غمِ عشقِ تونخوردیم،دمی غمِ عشق تو کجا،شهرِ پر آشوب کجا 🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹 @mzohor
😔😔😔😔 خاطر آزرده ز ما یار که باشد زشت است حالش از دست گدا زار که باشد زشت است تا زمانی که غم غربت او پابرجاست غم ما دِرهَم و دینار که باشد زشت است منتظر سمت تکامل نرود میبازد خار تا روز ابد خار که باشد زشت است کار یعنی که همه نوکریاش را بکنیم شغل شیعه به جز این کار که باشد زشت است اولویت دل ارباب که باشد خوب است اولویت دل اَغیار که باشد زشت است هر کسی سهميه اى در دل آقا دارد اما سهم ما اذیت و آزار که باشد زشت است سینهزن گر نرود تا به حرم میمیرد سینهزن دور زِ دلدار که باشد زشت است روضهی شعر من این است ببخش آقاجان عمهات راهیِ بازار که باشد زشت است @mzohor
عجب عشق و صفا دارد حریمت دری رو به خدا دارد حریمت برای زائر جامانده ی تو هوای کربلا دارد حریمت #یاسیدالکریم #حیدر_محمدنژاد @mzohor
#امام_عصر علیه‌السلام چه‌قدر از مهربانی بی‌نصیب است برایش عشق، احساسی عجیب است چه‌قدر امروز انسان معاصر بدون «یا اباصالح» غریب است #سیدحبیب_نظاری #اللهم‌عجل‌الولیک‌الفرج @mzohor
✨﷽✨ ✅آدرس امام زمان عج ✍از بزرگی پرسیدند: آدرس امام زمان عج کجاست؟ کجا می‌شود حضرت را پیدا کرد؟ ایشان فرمودند: آدرس حضرت در قرآن کریم آیه آخر سوره قمر است. آنجا که می‌فرماید: سوره‌ مبارکه قمر، آیه ﴿۵۵﴾ 〖فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِرٍ〗 🔸ترجمه فارسی: 【در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر!】 🔹 هرجا که صدق و درستی باشد، 🔹 هرجا که دروغ نیرنگ نباشد، 🔹 هر جا که دغل‌کاری و فریب‌کاری نباشد، 🔹 هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد، حضرت آنجا تشریف دارند... 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 @mzohor
🌷 امیرالمومنین امام علی علیه السلام: هرگاه در رزق تو تاخیر و تنگی پدید آمد ، از خداوند آمرزش( مغفرت) بخواه تا رزق را بر تو فراوان گرداند. 📚تحف العقول،ص۱۷۴،ح۲ @mzohor
🌸الهی رحمتت را شاملم کن 🌸سراپا عیب ونقصم؛کاملم کن 🌸کمال آدمیت حق شناسیست 🌸به جمع حق شناسان واصلم کن 🌸هزاران مشکل هم درکار باشد 🌸زلطف خویش حل مشکلم کن 🌸منم غافل خدایا آگهم ساز 🌸منم جاهل خدایا عاقلم کن 🌸نخستین منزل کوی تو تقواست @mzohor
🍃🌸 ❤️امام على(ع)❤️ ✅هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى گردد. 📔تصنیف غرر، ح 3888 @mzohor
🍃 ولادت سیدالکریم 🕊حضرت عبدالعظیم حسنے🕊 بر همه شیعیان مبارک باد . @mzohor
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_علیه_السلام ای نائب ولی خدا ، سیدالکریم پور کریم آل عبا ، سیدالکریم هر آنکسی که زائر قبر شما شده گویا که رفته کرببلا ، سیدالکریم @mzohor
۱۰ سوالی که خدا از تو نخواهد پرسید↓ ✅❶⇦خداوند از تو نخواهد پرسید پوست تو به چه رنگ بود, بلکه از تو خواهد پرسید که چگونه انسانی بودی؟ ✅❷⇦خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباسهایی در کمد داشتی, بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟ ✅❸⇦خداوند از تو نخواهد پرسید زیربنای خانه ات چندمتر بود, بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر در خانه ات خوش آمد گفتی؟ ✅❹⇦خداوند از تو نخواهد پرسید در چه منطقه ای زندگی میکردی, بلکه از تو خواهد پرسید چگونه با همسایگانت رفتار کردی؟ ✅❺⇦ خداوند از تو نخواهد پرسید چه تعداد دوست داشتی, بلکه از تو خواهد پرسید برای چندنفر دوست و رفیق بودی؟ ✅❻⇦خداوند از تو نخواهد پرسید میزان درآمد تو چقدر بود, بلکه از تو خواهد پرسید آیا فقیری را دستگیری نمودی؟ ✅❼⇦خداوند از تو نخواهد پرسید عنوان و مقام شغلی تو چه بود, بلکه از تو خواهد پرسید آیا سزاوار آن بودی وآن را به بهترین نحو انجام دادی؟ ✅❽⇦ خداوند از تو نخواهد پرسید که چه اتومبیلی سوار میشدی, بلکه از تو خواهد پرسید که چندنفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟ ✅❾⇦خداوند از تو نخواهد پرسید چرا این قدر طول کشید تا به جست و جوی رستگاری بپردازی, بلکه با مهربانی تو را به جای دروازه های جهنم، به عمارت بهشتی خود خواهد برد. ✅❿⇦خداوند از تو نخواهد پرسید که چرا این مطلب را برای دوستانت نخواندی, بلکه خواهد پرسید آیا از خواندن آن برای دیگران در وجدان خود احساس شرمندگی میکردی!!😊🌹 @mzohor
🌹توبه نصوح : نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او با سوءاستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد و برایش لذت بخش نیز بود. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست. روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.از قضا گوهر گرانبهاىش همانجا مفقود شد ، دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی خود را در خزینه حمام پنهان کرد. وقتی دید مأمورین براى گرفتن اوبه خزینه آمدند به خداى تعالی رو آورد و از روى اخلاص و بصورت قلبی همانجا توبه کرد. ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان٬ شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد وبه خانه خود رفت.او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهى که در چندفرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید. در یکى از روزها همانطورکه مشغول کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد. روزی کاروانى راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید،نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد. بنا به رسم آن روزگار و بخاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه، ازدواج کرد. روزی دربارگاهش نشسته بود٬شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم. نصوح گفت میش تو پیش من است و هرچه دارم از آن میش توست می دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند. آن شخص به دستور خدا گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن یک میش بوده است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت٬ اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر توحلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند. به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، "توبه نصوح" گویند. @mzohor