🔸آیت الله فاطمی نیا فرمودند: شیعیان " امیرالمومنین" علیه السلام نزد خدا عزیز هستند.
آنها اگر بر نماز"مراقبت" کنند، مساله "والدین"، مساله غیبت و... را رعایت کنند،
این"انوار" هر روز به در خانه ما می آیند.. منتها ما چه می کنیم؟ این انوار را حفظ نمی کنیم. از یکی از"بزرگان" علما که با شیخ حسنعلی نخودکی محشور بود ، پرسیدم: ایشان چگونه به این مقام "نزد" خدا رسیدند؟
آن ولی خدا جوابداد: ایشان هر چه به دست می آوَرد نگه میداشت. اما ما انوار راضایع می کنیم ...
شب بلند می شود ، نماز شب می خواند، "صبح" می نشیند غیبت می کند. بد اخلاقی با والدین میکند، بد اخلاقی با همسر می کند. چه شد؟؟ نور نماز شب رفت. با یک "حرف" تلخ این نورها از بین می رود
@namazshabkhanha
امام صادق/استاد عالی51.mp3
زمان:
حجم:
3.66M
🔷 تمام شب برای انسان عبادت نوشته شود
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم💞
@Namazshabkhanha
#نماز_شب
💠آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)؛
🔸حال ما جالب است وقتی سرمان را روی متکا می گذاریم، عالَم را آب ببرد، ما را خواب می برد.
🔹صبح هم بعضی ها را باید با منجنیق برای نمازصبح بیدار کرد.این به خاطر این است که ایمان و یقین نداریم کسی که نماز صبح، حتی نماز شبش قضا شود، ایمان ندارد.
🔸حدیث داریم که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند؛
🔅اَشرافُ أُمَّتی أصحاب اللّیل
اشراف امت من نماز شب خوان ها هستند.
8.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ امید غریبان تنها ، کجایی ؟
#امام_زمان
#جمعه
میگه اگه حال نداری واسه نماز شب
تو هر حالتی ک هستی سه بار بگو :
سبحان الله ولحمدلله ولاالهالااللهُ واللهُاکبر
انگار نماز شبتو خوندی به همین راحتی :)
التماس دعا🥀
@namazshabkhanha
🔵یک صفحه از کتاب کهکشان نیستی
زندگینامه عارف کامل، سیدعلیآقاقاضی
✍ دستش را روی شانهام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر میکردم چرا این سؤال را میپرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول میدهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و #نماز_شب بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما میدانید که من اصلا نماز نمیخوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوهخانه هستم و صبح اصلا بیدار نمیشوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت میکنم.»
... برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب میخوابیدم، در نیمهی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و بهسوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من بهپا شده بود؟ من که بودم؟ #قاسم_فاسق که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمهای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ #عشق تکلم میکرد و میگفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.»
📚 از کتاب کهکشان نیستی