eitaa logo
نذر رضوی
16.8هزار دنبال‌کننده
916 عکس
779 ویدیو
14 فایل
خداوند متعال در سوره انسان «وفای به نذر» را راه دست‌یابی به مقام ابرار و پاداش‌های ویژه الهی معرفی می‌نماید. این‌جا فضایی است برای ترویج سنت حسنه نذر، سنتی که 《روش نیکان》 است. اداره کل نذورات آستان قدس رضوی 🌐nazr.razavi.ir ارتباط با مدیر: @Nazr_razavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼 | شاه نیست گاه و بی گاه آمدن ، یا گاه گاهی آمدن هیچکس نشنیده از دربان اینجا « شاه نیست » 💠 کانال نذر رضوی 🔗 شما هم ناذر باشید بله | ایتا | سروش | روبیکا | نسیم رضوان 🆔 @nazr_razavi_ir
| بهترین عیدی پویش ملی زیارت اولی‌ها 🔹نگذاریم چشم انتظار بمانند... 🌐 nazr.razavi.ir/pay/content/45/nazr-mahromin-ziaratavali 📱 *8# 💳 6104 - 3386 - 3205 - 1112 💠 کانال نذر رضوی 🔗 شما هم ناذر باشید بله | ایتا | سروش | روبیکا | نسیم رضوان 🆔 @nazr_razavi_ir
🖼 | خاک صحن سر می گذارد رویِ خاکِ صحنِ گوهرشاد هرکس برای گریه کردن شانه کم دارد ... 💠 کانال نذر رضوی 🔗 شما هم ناذر باشید بله | ایتا | سروش | روبیکا | نسیم رضوان 🆔 @nazr_razavi_ir
🖼 | از محل نذورات شما 💠 نزدیک به ۲۳ میلیارد ریال از نذورات مردمی در قالب "نذر فرش" به مفروش کردن حرم مطهر اختصاص یافته است. 💠 کانال نذر رضوی 🔗 شما هم ناذر باشید بله | ایتا | سروش | روبیکا | نسیم رضوان 🆔 @nazr_razavi_ir
نذر رضوی؛ از راه دور و غیرحضوری.pdf
حجم: 296.3K
🖌 | نذر از راه دور 📚 ادای نذر یکی از مرسوم ترین و سنتی ترین روشهایی است که شخص به هنگام بستن عهدی با پروردگار خود و همچنین اهل بیت عصمت و طهارت برای برآورده شدن خواسته اش به آن متوسل می گردد. 💠 کانال نذر رضوی 🔗 شما هم ناذر باشید بله | ایتا | سروش | روبیکا | نسیم رضوان 🆔 @nazr_razavi_ir
🖼 | بفرست حالا كه نيامدم دمت را بفرست من نيستم آن جا كرمت را بفرست گفتم كه مريضم و دوا مي خواهم پس گرد و غبار حرمت را بفرست 💠 کانال نذر رضوی 🔗 شما هم ناذر باشید بله | ایتا | سروش | روبیکا | نسیم رضوان 🆔 @nazr_razavi_ir
🖼 | پرداخت زکات فطریه و کفاره حرم مطهر رضوی مسیرهای پرداخت حضوری و غیرحضوری: 🔹دفاتر دریافت نذورات در حرم مطهر رضوی 🔹صندوق‌های مستقر در اماکن متبرکه رضوی 🔹سامانه اینترنتی nazr.razavi.ir 💠 کانال نذر رضوی 🔗 شما هم ناذر باشید بله | ایتا | سروش | روبیکا | نسیم رضوان 🆔 @nazr_razavi_ir
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| عید سعید فطر مبارک باد برچید گرچه رمضان سفره خود را صد شکر که بر سفره عید رمضانیم @aqr_ir
🖼 | نماز عید اقامه می‌شود نماز عید در حریم تو در این قنوت و سجده جز شکوه بندگی نبود 💠 کانال نذر رضوی 🔗 شما هم ناذر باشید بله | ایتا | سروش | روبیکا | نسیم رضوان 🆔 @nazr_razavi_ir
🖼 | از محل نذورات شما 💠 در سال ۱۴۰۲؛ اعتباری بالغ بر ۲۶۰۰ میلیارد ریال در راستای تحقق نیت‌های ناذران گران‌قدر به مهمان‌سرای حضرت اختصاص یافته است. 💠 کانال نذر رضوی 🔗 شما هم ناذر باشید بله | ایتا | سروش | روبیکا | نسیم رضوان 🆔 @nazr_razavi_ir
🖼 | زیارت به نگاه تو، خدای تو، اشارت می‌کرد نور را، سوی دو چشم تو، هدایت می‌کرد ماه اگر ذکر به لب، گِرد زمین می‌چرخید صورت ماهِ تو را، داشت زیارت می‌کرد 💠 کانال نذر رضوی 🔗 شما هم ناذر باشید بله | ایتا | سروش | روبیکا | نسیم رضوان 🆔 @nazr_razavi_ir
📝 | بهار خانه‌ی ما ▫️بی‌قرار بودم. مضطرب و هراسان از پشت شیشه نگاهش می‌کردم؛ زمستان اما آرام آرام کوله‌بارش را می‌بست. در پیاده‌روها و کوچه‌های قدیمی، سبزه‌های قد و نیم قد روییده بودند. بعضی از درختان سبزی جوانه‌هایشان پیدا بود و روی شاخه‌های بعضی دیگر به سختی می‌شد بهار را دید... صدایش می‌کردم اما او صدایم را نمی‌شنید. دستهایم را به شیشه می‌فشردم و دلم می‌خواست آن را بشکنم. تصور می‌کردم فاصله‌ی بینمان گرفته می‌شود و او از روی تخت بلند می‌شود و به من لبخند می‌زند. حس می‌کردم می‌توانم او را از برزخ آزاد کنم. در دلم فریاد می‌کشیدم. درد مثل یک کوه در من قد علم کرده بود؛ برادر نازنیم توی کما بود. ▫️دعا می‌کردم به هوش بیاید و رو به رویم بنشیند و قدری با هم حرف بزنیم، درددل کنیم، از بالا و پایین زندگی بگوییم، از خوشی‌ها و ناخوشی‌ها، اما دریغ که نمی‌توانستم کاری برایش بکنم. ضربه شدیدی به مغزش خورده بود و دکترها پس از جراحی‌های سخت و طولانی بازهم اظهار ناامیدی می‌کردند. عده‌ای از بازاری‌ها و کسبه مشغول خانه تکانی بودند، کارگران ساختمان‌های نیمه‌کاره را به پایان می‌رساندند، عده‌ای در و پنجره‌های رنگ و رو رفته‌شان را نقاشی می‌کردند، گویی شهر آهسته از خواب بیدار می‌شد. ▫️ به سختی خودم را از فریادها و گریه‌های خانواده رها کرده بودم و راهی حرم امام شده بودم. تا آن روز هیچ‌گاه به حرم نرفته بودم، گویی کسی مرا به آن سمت فرا می‌خواند، کسی بغضهایم را دیده بود، کسی صدای قلبم را شنیده بود و حالا دیگر جز او کسی را نداشتم که برادرم را نجات دهد. ده دقیقه‌ای از رسیدنم به حرم نگذشته بود که خبر رسید: «به هوش آمده است، به هوش آمده است». باورم نمی‌شد؛ امام نذرم را پذیرفته بود و زمستان حالا با سرعت بیشتری می‌رفت و جایش را به بهار می‌داد، بهار به خانه‌ی ما هم آمده بود... ✏️ نویسنده: عظیمه حیرتی 🔍 این یک قصه واقعی است که توسط نویسنده بازنویسی شده است 💠 کانال نذر رضوی 🔗 شما هم ناذر باشید بله | ایتا | سروش | روبیکا | نسیم رضوان 🆔 @nazr_razavi_ir