#شبیه_مریم #ادامه_قسمت_دوم پیرزن هیچ توشه ای به همراه ندارد پس زمان زیادی نیست که از کاروانش دور افتاده است. غذایت را چه میکنی؟ توشه ات کجاست؟ - وَما جَعَلنا هُم جَسَدا إِلا يَا كُلون الطعام؛ پیامبران را بدون بدن قرار ندادیم تا به غذا نیاز نداشته باشند. او دریافت پیرزن غذایش تمام شده و به حتم گرسنه است. دست در خورجین اسبش کرد بقچه ای نان و خرما را درآورد و به سویش گرفت. پیرزن از حرکت ایستاد و لبخند زنان بقچه را گرفت. ابوالقاسم سالها قبل چنین شیوا آیات قرآن را شنیده بود آن هم در مسجدالنبی و از زبان پیامبر و یار دیرینش علی با خود اندیشید ممکن است این زن با آن ها هم نشین بوده باشد که با آیات قرآن چنین شیوا و به موقع سخن می گوید. با دیدن پیرزن که لقمه آخر را در دهان گذاشت و با طمأنینه جوید و باز هم مانند لقمه های قبل حمد و سپاس خدای را گفت یقین کرد این زن از هم نشینان پیامبر و علی بوده و لبخند بر لبانش نشست. او سالها دل در گرو محبت پیامبر و اهل بیت داشت و همه جا در برابر دشمنان اهل بیت ایستاده بود. در رفتن باید تعجیل کنیم تا به کاروان برسیم. زن با صبوری بقچه را جمع کرد و به دست ابوالقاسم سپرد و با چشم هایی که مهربانی در آن موج می زد، گفت: «لا يكلف الله نفسا إلا وسعها: خداوند شخصی را مکلف نمی کند مگر به اندازه توانش ابوالقاسم همچنان روی زین اسب نشسته بود و به پاهای پیرزن که در شن فرو رفته بود نگاه انداخت و به پشتش اشاره کرد. - بیا پشت من روی حیوان بنشین لو كان فيهما اله إلا الله لفسدتا؛ اگر در آسمان و زمین به جز خداوند، خدایی وجود داشت فساد در آسمان و زمین رخ می داد. ابوالقاسم که از حاضر جوابی او ذوق زده شده بود بی معطلی از اسب پایین آمد و حیوان را در اختیار او قرار داد. پیرزن مقابل چشمان بهت زده مرد به راحتی همچون مردان سریع و چالاک بر اسب نشست. سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا؛ شكر خدای را که این را به اختیارما درآورد. قشیری سعی کرد جلوی خنده اش را بگیرد تا مبادا او دل آزرده شود. پشتش را به پیرزن کرد و افسار اسب را در دست گرفت و قدم برداشت. خورشید سرخ میرفت تا پشت تپه های داغ و سوزان غروب کند. قشیری که پاهایش دیگر توان نداشت و هر قدمی که بر می داشت برایش چون کوه سنگین بود در دل دعا کرد کاش زودتر به کاروان برسند. ناگهان از دور سیاهی ای به چشمش خورد. دست هایش را سایه بان چشم هایش کرد و با دیدن کاروان مانند کودکان شاد شد. بر سرعت قدم هایش افزود. پیرزن مانند سوارکاری که سالها سوار بر اسب بوده محکم روی اسب نشسته بود با چشمهای کنجکاوش به کاروان نگریست. ابوالقاسم قشیری به پیرزن نگاه کرد. آیا در میان کاروانیان آشنایی داری؟ پیرزن تبسمی کرد و با نگاهی مهربان به کاروان خیره ماند. 📗#کتاب ✨#نبراس 📁#نوجوان _________ 💡نبراس؛ نوجوان پیشران 🎯به کانال نبراس نوجوان بپیوندید: @nebras_nojavan

😍انرژی بالاااااااا حال دلامونو خوب کنیم😁 واقعا دمتون گرم👌 ✨#نبراس 📁#نوجوان ــــــــــــــــــــــــ 💡نبراس؛ نوجوان پیشران 🎯 به کانال نبراس نوجوان بپیوندید: @nebras_nojavan

فقیرم من، فقیری که غنی تر از سلاطین است خدا خیرش دهد هرکس که گنبد را طلا کرد روزتونو با یاد امام رضا شروع کنید🍃 ✨#نبراس 📁#نوجوان ــــــــــــــــــــــــ 💡نبراس؛ نوجوان پیشران 🎯 به کانال نبراس نوجوان بپیوندید: @nebras_nojavan

من دختری ام ✨ دنبال موفقیت! نتایج دلچسبی برای رسیدن به هدف 🌱اگر فرد به دنبال نتايج بهتر است بايد تعيين اهداف را فراموش كند و به جاي ان بر سيستم راهبردي خود تمركز كند انسان ها به اندازه سطح هدف هایشان رشد نمیکنند بلکه به اندازه سطح سیستم شان نزول میکنند سنگی را تصور کنید که ۱۰۰ بار ضربه زده اید تا از وسط دو نیم شود اما هر ۱۰۰ بار ناموق بود بار ۱۰۱ سنگ دو نیم میشود ادم های سطحی نگر فکر میکنند به خاطر ضربه اخر سنگ شکست در صورتی که با تکرار ضربه این اتفاق افتاد و تک تک ضربه ها اثر گذار بوده ● تمام شرکت کنندگان کنکور میخوان قبول شن ! و اهداف چه اون هایی که برنده میشن و چه اونایی که میبازن یکی بوده ! اما اون افراد موفق ، تنها زمانی موفق شدند که سیستمی از پیشرفت های کوچک را مستمر و عملیاتی کردند ● زمانی که تمام وقت خود را به اهداف اختصاص بدهید وقت کافی برای طراحی سیستم تان ندارید و مشکلات اغاز خواهند شد رضایت زندگی خودتان را فقط به انتهای یک مسیر محدود نکنید چون ممکن است اون چیزی که درنظر دارید نشود پس از طول مسیر لذت ببرید زمانی که عاشق فرایند باشید دیگر لازم نیست صبر کنید تا مجوز خوشبختی را بگیرید درصورتی که شما هر بار که سیستم تان به درستی جلو می‌برید، میتوانید از خودتان راضی و خوشنود باشید ● و در اخر اهداف بزرگ با انجام سیستم هوشمندانه به شکل انجام مستمر عادت های کوچک و یک درصدی در روز به اوج و نتیجه خود خواهند رسید ❤️ جیمز کلییر _ برداشت Hanieh_alef ✨#نبراس 📁#نوجوان ــــــــــــــــــــــــ 💡نبراس؛ نوجوان پیشران 🎯 به کانال نبراس نوجوان بپیوندید: @nebras_nojavan

🌱🥀°• #استوری -غریب‌امامِ‌صادقه . . 🎙 حاج مهدی رسولی #شهادت_امام_صادق

#شبیه_مریم #قسمت_سوم يا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ وَمَا مُحمد إِلَّا رَسُولَ يا يحيى حد الكتابَ يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللهُ؛ اى داوود! ما تو را جانشین در زمین قرار دادیم و محمد نیست مگر پیامبری. ای یحیی! کتاب را بگیر. ای موسی! من خدا هستم. ابوالقاسم از کلام دلنشین پیرزن پی برد فرزندان او داوود، محمد یحیی و موسی هستند. خودش را به کاروان رساند و جویا شد و خیلی زود پسرانش را یافت و پیرزن را به آنها سپرد. پسرهایش از او تشکر کردند. ابوالقاسم قشیری از آنها درباره هویت پیرزن پرسید و متوجه شد او فضه خادمه فاطمه زهراست و بیست سال است که با زبان قرآن با مردم سخن میگوید. ابوالقاسم قشیری به یاد مظلومیت اهل بیت پیامبر افتاد؛ چهره اش درهم رفت و با لحنی محزون به پیرزن نگاه کرد و گفت: سالها میشود دلم برای شنیدن قرآن محمدی تنگ شده بود و امروز با آیات دلنشین قرآنی که بر زبانتان جاری شد به یاد روزهای خوش کودکی ام افتادم که در آغوش پدرم در مسجد مدینه گوش جان به نوای دلنشین قرآن و کلمات پیامبر و علی میسپردم.» در چشم هایش التماس موج میزد. - شنیده ام که از نوبه آمده ای و به خاندان نبوت پیوسته ای برایمان دعا کن ما نیز عاقبت به خیر شویم. زن تبسمی کرد و با مهری که در چشم های سیاه رنگش موج می زد سرش را تکان داد. 📗#کتاب ✨#نبراس 📁#نوجوان ___ 💡نبراس؛ نوجوان پیشران 🎯به کانال نبراس نوجوان بپیوندید: @nebras_nojavan

📸 #گزارش_تصویری [ بخش اول ] 💠 پرجمعیت‌ترین آزمون ارزیابی و اعطای مدرک تخصصی به حافظان قرآن کریم صبح امروز جمعه ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ بصورت متمرکز در استان تهران و با شرکت ۱۷۰۰ حافظ قرآن کریم در رشته‌های ۱۰، ۲۰ و ۳۰ جز قرآن کریم در دانشگاه امام علی (ع) برگزار شد. 📁 #امور_قرآنی ــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 نهضت تبلیغ تهران ایتا | روبیکا | روبینو | بله | آپارات @Nehzat_teh