ماجرای مرد ماستی رو که فراموش نکردین؟
همون ماجرا باعث شد لبنیات هاجرپور طی چند روز به اندازه یکسال خودش فروش داشته باشه
و موارد دیگه ای که برخورد ها باعث شهرت و معروفیت برای شخص شده
حالا هم پلمپ چند روزه دیجی کالا فقط باعث برسر زبان ها افتادن این پلتفرم خاطی شد
پلمپ موقت هزینه ی خاصی براش ایجاد نمیکنه
قوه ی قضاییه جای اینکه بستر تبلیغات بسازه برای مجرمین باید برخوردی بازدارنده داشته باشه نه اینکه ایجاد انگیزه کنه
جریمه کنید که تا فیهاخالدونش بسوزه
💢سال ۱۳۸۸ منفعت در آتش زدن خیمه امام حسین (ع) بود
سال ۱۴۰۲ منفعت در نشستن در مجلس روضه امام حسین (ع)
#منافق
#سرطان_اصلاحات
💢شبی که مسجد ارک سوخت
✍پوریا بابایی
شبی که مسجد ارگ سوخت و ۷۸ تا پروانه گرفت،برام یقین شد که شهدای کربلا ۷۸ نفر بودن!
شب حضرت قاسم بود،۱۹ سال پیش🥺
زنهایی که بی معجر و حجاب میومدن بیرون و جوونایی که شال و چفیه مینداختن رو سرشون.
صبحش دیگه حاج منصور ارضی جونی نداشت بیاد مسجد جامع.
علی انسانی اومد و گفت،نمیدونم روضهٔ
اشک بخونم یا روضه ارگ
کجا بودید کربلا چفیه بندازید سر دخترای حسین و مخدرات حرم؟
شب و روز عجیبی بود
ظهرش تو قطعه شهدا ۷۸ خانواده اومد.۷۸ تا ماشین بهشت زهرا،۷۸ تا پروانه،یازهرا
یه گوشه حاج منصور تنها قامت بست و منم اقتدا کردم و نماز ظهر عاشورای ارگ رو۴ روز زودتر خوندیم!
ارگ سوخت😔
ای جوان ایرانی!
🔸 تو گاو هم که باشی ، دوست داری «گاو ِ سوئیسی» باشی! ... (انگار برای گاو فرق می کند که کجاست!🙄) مثلا گاوی در سومالی غصه می خورَد که چرا در شمال ایران نیست!.. یا گاوی در شمال ایران دلش می خواست گاوی بود در جنوب هند یا شرق سوئیس! ...
🔹اما «واقعیت» این است که گاو هر جا که باشد «گاو» است .. ( گوساله هم همینطور!) .. حقیقت این است که ماهیت یک چیز ، با «انتقال فیزیکی» اش به جای دیگر تغییری نمی کند. (حالا خوشبختانه یا متاسفانه) ضمنا اون مسئولی که نوه اش و اون سلبریتی که بچه اش را در سوییس و کانادا بدنیا می اورد باز هم فرقی ندارد، گاو همان گاو است و گوساله همان گوساله
💢يك لحظه از فيلم شهادت آرمان على وردى كه در ذهن من گاه و بيگاه پخش مى شود آنجايى است كه يكى از قتله حرز بازوى او را تمسخر مى كند كه يعنى چرا حرز او را در مقابل شكنجه گران محافظت نمى كند.
سلام خدا بر او باد كه با يك فحش دادن ممكن بود از بند قاتلين رها شود ولى چنين نكرد.
آه اى غم خجسته/ سرو به خون نشسته
بازوى حرز بسته/ انگشتر شكسته