گناهانت را پاک کن !🤔 @nikookari_maktab_alzahra

💫احترام متقابل والدین و فرزند #پیامبر‌مهربانی #میزان‌الحکمه @nikookari_maktab_alzahra

👌سه چیزی که خدا برای هیچ کس مرخصی قرار نداده….💫 @nikookari_maktab_alzahra

🕊️هر کی به خدا توکل کند پس او کفایتش میکند… @nikookari_maktab_alzahra

واریزی به نیت رد مظالم نیکوکار گرامی💫🌺 👌نیک روشان عزیز توجه بفرمایید: در این ماه تمام مراجع تقلید اجازه دادند هزینه رد مظالم را به هر صورت که مایل بودید خرج فقرا کنید شما عزیزان میتوانید مبلغ رد مظالم خود را به شماره های مرکز نیکوکاری مکتب الزهرا (س) جهت خرج امور نیازمندان واریز نمایید.

شماره کارت های مرکز نیکوکاری مکتب الزهرا (س) جهیزیه: 6037997950244765 مرکز نیکوکاری مکتب الزهرا س 6037997950244773 صدقات: 6037997950244781 فرهنگی _ آموزشی: 6037997950244799 💳یا با کد دستوری آنی پرداخت 332406#*8877* ارتباط با ادمین 09909581629

رد مظالم چیست؟ 💫👌جهت پرداخت رد مظالم میتوانید به این شماره حساب‌ها واریز نموده و به این ای دی اطلاع دهید @E_s_Cheragh_cheshm_61 شماره کارت های مرکز نیکوکاری مکتب الزهرا (س) جهیزیه: 6037997950244765 مرکز نیکوکاری مکتب الزهرا س 6037997950244773 صدقات: 6037997950244781 فرهنگی _ آموزشی: 6037997950244799 💳یا با کد دستوری آنی پرداخت 332406#*8877* ارتباط با ادمین 09909581629 @nikookari_maktab_alzahra

🕊️بخشندگی بذر دوستی می افشاند @nikookari_maktab_alzahra

💫به فتوا حضرت ایت الله خامنه ای ردّ مظالم به چه فردی تعلق میگیرد و چه مصرفی دارد؟ فتوای حضرت اقا این است که در هر موقع سال هر مقدار رد مظالم دارد می تواند خودش به فقیری که میشناسی بدهد ولی بعضی از مراجع ماه ربیع ان هم مبلغ یک میلیون را اجازه داده اند https://www.aparat.com/v/50uSa

سلام و احترام؛ ثبت‌نام دانشجو بدون کنکور در مرکز آموزش علمی_کاربردی فرماندهی انتظامی استان یزد تا مورخ ۳۰ شهریور تمدید شد. https://zil.ink/a.k.f.a

واحد فرهنگی مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) یزد برگزار می‌ نماید: ⚡️جشن مهر پدری⚡️ 👈سخنرانی سرکار خانم نیکپور 👈مداحی سرکار خانم یوسف زاده ✅زمان: چهارشنبه ٢٨ شهریور ماه، ساعت ٨ صبح ✅مکان: خیابان سلمان فارسی، کوچه مسجد تقوی، مدرسه علمیه الزهرا(سلام الله علیها) #میلاد_حضرت_رسول_و_امام_جعفر_صادق_مبارک_باد #مدرسه_علمیه_الزهرا_سلام_الله_علیها_یزد

یک روز خانم بارداری را آوردند که مشکل اخلاقی داشت. قرار شد تا به دنیا آمدن فرزندش در زندان باشد و بعد از آن محاکمه شود هنوز چند دقیقه از بردن زن نگذشته بود که پسر نوجوانی آمد که خون از بینی اش جاری بود و گفت پاسداری که خواهرش را به زندان میبرد او را زده او را پیش آقا فرستادم و آقا پنجره را باز کرد و گفت «پاسدار را برگردانید». آقا از او پرسید تو این پسر را زدی؟ گفت: «بله بی غیرت شرم نمیکند به من میگوید خواهرم را کجا می بری؟» آقا گفت: «خب میگفتی میبرم .زندان این از کجا باید بداند که تو خواهرش را کجا میبری؟ سپس رو به من کرد و گفت اسلحه» این آقا را بگیر» به پسر هم گفت: «برو» یک آبی به دست و صورتت ،بزن بیا کارت دارم». اسلحه را از پاسدار گرفتم و پسر هم رفت صورتش را شست و آمد. آقا به پسر گفت هر طوری که تو را زده همان طور بزن توی گوشش». پسر کمی جا خورد آقا :گفت نترس بزن توی گوشش». پسر من و منی کرد و گفت من می بخشم. آقا خودش بلند شد خواباند زیر گوش پاسدار بعد هم گفت: «در هر مقامی هستی و در هر ارگانی حق نداری با مردم این گونه برخورد کنی. به من هم :گفت زنگ بزن زندان و بگو این پاسدار دیگر حق ندارد آنجا باشد. پسر بلند شد برود پرسیدم کجا میروی؟ گفت «اگر قرار باشد همچین آقایی خواهرم را محاکمه کند، من هیچ اعتراضی ندارم حتی اگر خواهرم را اعدام کنند. 📚منبع کتاب سید اسد الله علی اکبری صفحه ۱۱۷ @nikookari_maktab_alzahra