نو+جوان
🌹 #خواندنی | حضرت مادر
⚔️ زنها وسایل شوهرانشان را آماده و مرتب به دستشان میدهند. زرههای جنگی آمادهاند. شمشیرها صیقلخورده و تیز در غلافاند. مردها شمشیر را حمایل میکنند و کولهبارشان را به دست میگیرند. تا چند دقیقه دیگر، همه باید راهی شوند. جنگ تازهای در پیش است و مسلمانان باید پیامبر خدا را در این جنگ همراهی کنند.
👀 بچهها در هر خانه از لب پنجره یا درز در، سرک میکشند. از همین حالا، پیش از رفتن پدرانشان، دلتنگ و غمگیناند. پدرها وقتی در خانهاند، دلها گرماند و خیالها، راحت. بچهها از زبان مادرانشان در گفتوگوهای زنانه محله شنیدهاند که جنگها سخت و جدیاند. هرلحظه ممکن است کسی شهید شود یا زخمی عمیق بردارد. برای همین، دلهای کوچک آنها در سینه نگران است. دوست دارند به سمت پدرانشان بدوند، آنها را در آغوش بگیرند و صورتشان را ببوسند، اما خجالت میکشند. بعضیهایشان هم میترسند. تابهحال حتی یکبار هم پدرشان را در آغوش نگرفتهاند. به همین خاطر، پنهانی، از کنجی، رفتن پدرانشان را تماشا میکنند.
✊ همه به سمت پیامبر میروند. آماده راهی شدن به سمت میدان جنگاند. وقت آن است که از شهر بیرون بروند. پیامبر از راه میرسد. پسرعمو و دامادش، علی (علیهالسلام)، مثل همیشه همراه اوست؛ قویترین و شجاعترین فرمانده سپاه پیامبر.
همه به حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نگاه میکنند. منتظرند مسیر را نشانشان بدهد. پیامبر، تبسمی میکند و آرام، قدم برمیدارد. مردها، متعجب به هم نگاه میکنند. آنها که اولین بار است همراه سپاه پیامبر شدهاند، گیج و مبهوتاند:
🤔 «پس پیامبر کجا میروند؟ مگر نمیخواهیم از مدینه خارج شویم؟ چرا از مسیری دیگر میروند؟» کسانی که سن و سال بیشتری دارند و در جنگهای پیشازاین، همراه پیغمبر بودهاند، سرشان را بالا میگیرند و با افتخار از اینکه منش پیامبر را میشناسند، میگویند: «مگر نمیدانید؟ پیامبر قبل از خداحافظی با فاطمه (سلاماللهعلیها)، راهی جنگ نمیشود». جوانترها با تعجب میگویند: «خداحافظی؟ آنهم با یک دختر؟»
پیامبر به مقابل خانه فاطمه(سلاماللهعلیها) میرسند. نامحرمها عقب میایستند. تنها علی(علیهالسلام) پیامبر را همراهی میکند. انگار فاطمه(سلاماللهعلیها) صدای قدمهای پدرش را خوب میشناسد که تا پیامبر بهسوی در میرود، در باز میشود. لبخند پیامبر پررنگتر میشود و شادمان، پا به درون خانه میگذارد.
🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا #نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐 http://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=16138
🌹 بانوی جهاد
❤️ وقتی یک بانو در سنگر علم، دفاع از امامت و ولایت و سنگر دفاع از اسلام مجاهدت میکند...
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_khamenei
نو+جوان
☄️ #خواندنی | *زنگ تفریحهای انقلابی*
💪 *وقتی دانشآموزها، مدرسه را به دست میگیرند...*
2️⃣ قسمت دوم
⏰ دیگر زنگهای تفریح، فقط زنگ تفریح نبود. زمان کار و برنامهریزی بود. گاهی اوقات چه برکتی پیدا میکنند این زنگهای تفریح!
😉 *قصه از آن جا شروع شد که بالاخره تصمیم گرفتم باشگاه دوآتیشهها را راهاندازی کنم.* یاد گرفته بودم برای مسئلههایم زمان بگذارم، اول مسئله را برای خودم واضح تعریف کنم و آن را درست درک کنم، بعد از آن راههای موجود برای حل آن را بررسی کنم یا اگر لازم شد راهحل بسازم و دست آخر بهترین راه را با توجه به شرایط انتخاب کنم.
🤔 حالا دغدغه اصلی این بود که چطور یک گروه از بچههای پای کار را برای راهاندازی انجمن انقلابیهای مدرسه دور هم جمع کنم؟ شاید تشکیل یک تیم برای خیلیها آسان باشد اما وقتی پای جمع کردن یک تیم توانمند وسط میآید قصه فرق میکند! از طرفی نمونه بودن مدرسه باعث شده بود خیلی از بچهها بیشتر به فکر درس و کنکور باشند تا فعالیت های فوق برنامه و سخت میشد آنها را پای کار آورد. نشستم و راههای مختلفی را بررسی کردم و تصمیم ام را گرفتم.
😏 یک مسابقه راه انداختم با پنج سوال در مورد تاریخ معاصر و مقایسه عملکرد پهلوی با قاجار. *بالای برگه سوال هم بزرگ نوشتم این مسابقه جایزه ندارد!* جایزه نگذاشتم تا بچهها به انگیزه جایزه شرکت نکنند و فقط آنهایی که روحیه پژوهشگری دارند به میدان بیایند. شاید راههای بهتری هم برای گزینش تیم بود اما این راه حل به ذهن من رسیده بود!
با اجازه ناظم مدرسه برگهها را در تابلوی اعلانات مدرسه چسباندم و نشستم منتظر پاسخهای بچهها...
🔻 برای خواندن ادامه این ماجرا به سایت یا #نرمافزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید 👇
🌐 http://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=16114
🖼 #قاب
👈 تصاویر منتخب سومین شب عزاداری فاطمیه ۱۴۴۱ در حسینیه امام خمینی(ره)
💫 رسانه اختصاصی نوجوانان سایت Khamenei.ir 👇
🌱 @Nojavan_khamenei
🌿 به برکت فاطمه سلاماللهعلیها
🔆 بانویی که نه تنها در همه ابعاد زندگی خود میدرخشد، بلکه پدر و همسر و فرزندانش را نیز در مسیر تعالی همراهی میکند...
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_khamenei
نو+جوان
😔 #خواندنی | راز مزار
🌌 شب، چادر مخمل سیاهش را بر سر شهر پهن کرده است. ستارهها پنهاناند؛ انگار به کنج آسمان پناه برده و دوست ندارند خودشان را نشان دهند. جیرجیرکها نمیخوانند. سکوت، مثل بادی بیقرار و آشفته، در بیابان پیچیده. صورت ماه گرفته است و بهزحمت نوری کمرنگ بر زمین میتاباند.
🌘 سایهها در سیاهی و سکوت، پیش میروند. زیر همان نور کمرنگ ماه، گونههایشان از رد اشک، برق میزند. اشک، ساعتهاست که بر چهرهشان راه گرفته؛ آنقدر که از چانههایشان به زمین میچکد. گلویشان از ناله خشک شده و دلشان از غم پر است، اما با لبهای بسته و پاهای خسته، تابوت را بر شانه گرفتهاند و راه میروند. به کجا میروند؟ نمیدانند. آرام، به پاهای پدر نگاه میکنند و دنبال او، قدم برمیدارند. دستشان زیر بار تابوت، خسته نمیشود. با چشمان معصومشان میبینند که فرشتهها، دستهدسته از آسمان میآیند؛ پریشان و گریان و آنها را در تشییع، همراهی میکنند.
😢 پلکهای خیس از اشکشان را بر هم میزنند. درست میبینند. در دل شب تیره، انگار نقطهای از بیابان روشن است. از گوشهای از خاک انگار نور به زمین و آسمان میریزد. پاهای پدر به سمت همان نقطه میروند. حسن(علیهالسلام)، حسین(علیهالسلام) و یاران نزدیکشان، مسیر پدر را دنبال میکنند. پس اینجا، همانجایی است که باید تابوت را بر زمین بگذارند؛ تابوتی که سنگینی ندارد بر شانههایشان. این روزهای آخر، این چندماه پس از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، چیزی هم مگر مانده بود از مادر جز تنی نحیف؟
🔻 برای خواندن ادامه این ماجرا به سایت یا #نرمافزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید 👇
🌐 http://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=16137
🤐 سخن بست
👌 چسبیدن به فضایمجازی فایده ندارد!
😎 پیشنهاد آقا برای اینکه بتوانیم پیامهایمان را به خوبی به مخاطبانش برسانیم
📱 #مجازیان
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_khamene
8.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #حسینیه
چه در فکه چه در درعا چه در قدس
به سر سربند یازهراست مارا...
🎤 رجزخوانی زیبای آقای حاجمهدی سلحشور در حسینیه امام خمینی(ره)
💫 نوجوان، انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_Khamenei