🔵روز سوم اما خیلی خوب شروع شد..
اینکه یک نفر پیدا بشه با تمام جایگاهی که داره بی منت اونم توی اون ساعت از روز بیاد و برامون مناجات و روضه حضرت زینب سلام الله علیها بخونه باعث میشه تا آخر روز حتی اگر سحری نخوری انرژی داشته باشی..
داش عباس دمت گرم😘
⬅️ سحری خورده آماده شدیم که آخرین نماز جماعت صبح رو پشت سر حاج آقا بروجردی بخونیم..
*️⃣ ظهر که شد دوباره مجبور بودیم وسائل رو جمع و جور کنیم که ظاهر مسجد از لحاظ نظافت و تمیزی برای نمازگزاران آماده باشه..
⏮ اما این بار دیگه قرار نبود بعد از نماز استراحت کنیم چون قله اعمال اعتکاف درحال آغاز شدن بود.. اعمال #ام_داود
📶 از اینجا بود که دیگه دست هرکسی یک تسبیح می دیدی که داشت 100 حمد و 100 توحید و 10 آیت الکرسی می خوند..
↕️ بعدش هم همه اومدیم پای رحل ها برای شروع قرائت نزدیک به 6 جزء قرآن
بعضیا یک خمیازه می کشیدن و می دیدن که مثلاً 6 خط از قاری عقب موندن
( مجتبی آروم تر..😅)
خسته که می شدیم مثل پیشکسوتان مسجد رو صندلی قرآن می خوندیم..
🔄 خدا خیرش بده حاج آقای ضیایی رو که دعوتمون رو پذیرفت و بی ریا و بدون هیچ آلایشی اومدند
و هیئت هفتگی مون رو
بین قرآن های اعمال ام داود
توی مسجد
با زبون روزه
اونم شب جمعه
همراه با مناجات و دعای ام داود
با صدای گرم و دلنشین برادر عزیزمون آقای محمد قربانی برگزار کردیم...
و این چنین شد که چشم باز کردیم و دیدیم سه شبانه روز به چه سرعتی تموم شد...
آیا تا سال بعد زنده ایم و توفیق داریم توی مسجدمون معتکف بشیم؟