📗کتاب ممل تهرونی 🧑«#ممل_تهرونی، یک #رمان کم حجم برای #نوجوانان است. داستان این کتاب درباره پسربچه‌ای به نام ممل است. ممل راوی داستان است. داستان در سال‌های #پیش_از_انقلاب رخ می‌دهد. 👨‍👩‍👦پدر و مادر ممل، هر سال تابستان او را به خانه پدربزرگ و مادربزرگش در قم می‌فرستند تا در حجره پدربزرگ کار کند. امسال نیز ممل به قم آمده. اما اتفاقاتی در محله می‌افتد. یک قاتل در محل پیدا شده است. کسی که بچه‌های کوچک را آزار می‌دهد و طلا و اموال آنها را می‌دزد و حتی آنها را می‌کشد. مردم محله در پی یافتن قاتل هستند. در پایان ممل، با پیدا کردن چند نشانه می‌تواند حدس بزند که قاتل کیست. در خلال روایت داستان، به بخشی از #تاریخ_ایران نیز پرداخته می‌شود. 🔺ویژه نوجوانان ✍نویسنده: سید سعید هاشمی 📖تعداد صفحات: ۱۶۰صفحه ▪️ناشر: جمال 💰قیمت: ۹۹.۰۰۰تومان 🎁قیمت باتخفیف: ۹۶۰۰۰تومان 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/10491141 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 👤@Milad_m25 🆔@noketab

🔹کوچه هنوز خلوت بود.آفتاب می تابید و اجازه نمی داد،کسی از خانه بیرون بیاید.ازپیچ کوچه گذشتم و وارد کوچه خودمان شدم.چند قدمی جلو رفتم.از دور نگاهم به در چوبی خانه مان افتاد که نیمه بازگذاشته بودم.دست هایم دردگرفته بودند.چهل،پنجاه قدمی مانده بود که به خانه برسم.پیت را زمین گذاشته  و دست هایم را آزاد کردم. به اسکناس پنج تومانی توی دستم نگاه کردم.اسکناس بین دست من و دسته ی پیت عرق کرده بود و حسابی له و چروکیده شده بود.یکدفعه از پشت سرم صدای پای شنیدم برگشتم و نگاه کردم،کسی نبودمطمئن بودم که صدای پا بود.ترس افتاد توی دلم.هیچ کس توی کوچه نبود. فقط صدای هوهوی داغ نسیم و وزوز مگس های مزاحم می آمد.اسکناس را محکمتر در دستم گرفتم و پیت را برداشتم. دو سه قدم جلو رفتم، دستهایم داشتند میلرزیرند. همانطور که میرفتم، برگشتم و پشت سرم را نگاه کردم.یکدفعه رنگ از رویم پرید. کله ی گنده ای دیدم که کلاه سیاهی داشت و از پشت دیوار پیچ کوچه، سرک کشیده بود و داشت مرا نگاه می کرد.قلبم ایستاد. نزدیک بود نفس کشیدن یادم برود. 📗#کتاب_مَمَل_تهرونی در ۲۰فصل با شما همراه است: کلاه سیاه، آواز آقا، مشتری همیشگی، پری، نگهبان جدید، مثل طرب، قدیمی ترین مسجد، بازداشتگاه، ساختمان بی در و پیکر، اسکناس چروک شده، سرداب وحشتناک و... 🆔@noketab