📚کتاب فرمانده ۱۷ساله
▪️روایت زندگی شهید حمیدرضا محمدی فرمانده تخریب لشگر 17 علی بن ابی طالب
🔰در قصههای #جبهه و #جنگ کم نداشتیم نوجوانهایی که به اصرار جبهه رفتند و #شهید شدند؛ اما کم داشتیم نوجوانی که در ۱۷ سالگی فرمانده شود؛ آن هم #فرمانده_تخریب_لشکر.
فرمانده ۱۷ ساله، حکایت حمید رضا محمدی، فرمانده تخریب لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب«ع» و دیدار با او از فاصله ای نزدیک است.
✂️برشی از کتاب
«میگفتم مگر حمید چند سالش است که اینهمه نیرو زیر دستش کار کنند؟ یک بچه دانشآموزی که هنوز موهای صورتش هم کامل درنیامده. شهید که شد، مهدی زینالدین که آمد، همرزمهایش در لشکر 17علیبنابیطالب «ع» که از قم، تهران، زنجان، سمنان و کجا و کجا که آمدند، توی کرج، مهران و خیلی جاها که برایش مجلس گرفتند، تازه یقین کردم که فرمانده بوده!
✍نویسنده: اعظم ایرانشاهی
📖تعداد صفحات: ۱۵۶صفحه
▪️ناشر: حماسه یاران
💰قیمت: ۸۹هزار تومان
🎁قیمت باتخفیف: ۸۵هزار تومان
..........................................
🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇
https://basalam.com/sahifehnoor/product/4696771?ref=830y
📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇
👤@Milad_m25
🆔@sn_shop
📗کتاب بچه ی سرگذر
کتاب بچه سرگذر، در واقع همان کتاب #هفتاد_و_دومین_غواص نوشتۀ حمید حسام است که به خاطرات جانباز #کریم_مطهری، فرمانده گردان غواصی جعفر طیارِ همدان میپردازد؛ اما این اثر ویژه نوجوان کار شده است.
👌در واقع روایت کریم مطهری از دوران کودکیاش تا پیروزی انقلاب و آغاز جنگ و حضور جانانه و عاشقانه در همجواری نیمۀ گمشدهاش علی چیتسازیان تا رزمهای آبی از شامگاه 4دیماه1365 در منطقۀ عملیاتی کربلای4 را برای نوجوانان با قلم روان تر و متناسب با نوجوان و همچنین صفحه آرایی متناسب با قشر نوجوان تدوین شده است.
🔹این اثر اولین و متقنترین و کاملترین روایتی است که از عملیات کربلای4 و شهدای غواص بامحوریت #شهید_علی_چیت_سازیان در قالب نوجوان به رشتۀ تحریر درآمده و میتواند پاسخ خیلی شبهات و همچنین ناگفتههایی از این عملیات باشد.
✍نویسنده: حمید سام
📖تعداد صفحات: ۱۷۶صفحه
▪️ناشر: شهید کاظمی
💰قیمت: ۸۵.۰۰۰تومان
🎁قیمت باتخفیف: ۸۰.۰۰۰تومان
🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇
https://basalam.com/sahifehnoor/product/9993689
📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇
👤@Milad_m25
🆔@noketab
✂️برشی از کتاب بچه سر گذر:
وقت رفتن، دایی صدایم کرد و گفت: «کریم، قول بده پاسدار خون امیر باشی.» جواب دادم: « قول می دم دایی جان، قول می دم.» متوجه نبودم که هم سفرانم شاهد این گفت و گو هستند. فقط دیدم که علی چیت سازان از خنده روده بر شده است. مینی بوس که راه افتاد، معرکه گیری علی هم شروع شد. وسط مینی بوس ایستاد و گفت: « بچه ها، حالا که داریم می ریم جبهه، باید یه قول مردانه بدین، مفهومه؟!» همه با هم گفتند: «بعله!» علی گفت: « بچه ها، اگر کریم شهید شد، قول می دین انتقام خونش رو بگیرین؟» همه یک صدا با لحن داش مشتی گفتند: « قول می دیم دایی، قول می دیم.» من لنگه پوتین را حواله علی چیت سازان کردم؛ اما او جا خالی داد.
🆔@noketab