مرد در مقابل زن چه وظایفی دارد:
۱_به خواسته های زن توجه کند
۲_در مقابل انجام کارهای منزل از او تشکر کند
۳_در تولدش وگاها برای او هدیه بگیرد
۴_با زبان محبت خود را به او ابراز کند
۵_خواسته های خود را درست بیان کند.
۶_در زمان عصبانیت با زن خود بحث نکند.
۷_با زن خوشرفتار و خوش برخورد باشد.
۸_سعی کنند با آرامش و به دور از عصبانیت و مانند آن باهم در مورد اختلافات حرف بزنند
۹_از زور گویی بپرهیزد
۱۰_در صورت تمکین شرعی نکردن زن اول او را به درستی موعظه کنند.بعد اگر اثر نکرد کلا قهر کنند .اگر بازهم اثر نکرد طوری او را بزنند که کبود یا سرخ نشود.در روایات آمده با چوب مسواک .یا مشابه آن .مثلاً به آرامی بر پشت دست او بزنند نه اینکه با این ضربه صدمه ای به او وارد کنند.
حالا وقتی کسی در جلسه خواستگاری دروغ بگوید
انموقع اعتماد طرف سلب میشود و نمیتوانند درست باهم زندگی کنند.
دروغگویی در جلسه خواستگاری چون میخواهیم یک زندگی معنوی داشته باشیم .ممنوع
این نیست چیزی که انسان را به قرب مولا میرسونه.اون چیزی که انسان را به قرب مولا میرسونه .حفظ دین و حجاب است در بدترین شرایط ممکنه.
من قبل از اون ازدواج مزخرف با مولا در ارتباط بودم.باید از اینکه به اصرار والدینم با کسی به غیر از کسی که مورد تایید ایشون بود ،ازدواج کردم .توبه کنم.
کسی که چند سال تو یک کشور خارجه باشه.و علارغم اینکه اگر دین و حجابش را حفظ کند .بچه های هم سن او ،او را طرد میکنند .مسخره و ازار میکنند.به جای اینکه دست از دینش بردارد .دست از حجابش و احکام دینش بردارد.تنهایی اش را با نامه نگاری با خدای یکتا پر کند.
خداوند هم چیزهایی را به او میدهد که هر گز راه را گم نکند.
آن دعای خاصه را من از همان کودکی میخواندم .و چون حفظ شده بودم .بدون نماز قبلش و بدون زیر آسمون بودن .آن را همیشه طوری که آن ابلیس نفهمد در خانه اش زمزمه میکردم بعداز نمازم.و تنها چیزی که از خدا میخواستم این بودکه مرا هدایت کند تا هرگز گمراه نگردم.
یعنی میشه آن دعا واقعا برای تا ابد مستجاب شه.
زندگیم طوری پیش بره که هرگز احتمال به خطا رفتنم هم وجود نداشته باشه.
خداوند در قرآن میفرماید
همین که ایمان آوردید فکر نکنید شما را رها خواهیم کرد با بلایی بسیار با اولاد و اموال و همسر و....شما را میازماییم.
هیچ چیزی در این دنیا فقط در آن خوشی وجود ندارد.
چون این جهان محل آزمایش انسان است .البته گاها خدا با نعمت دادن هم انسان را آزمایش میکند .اما بیشتر با ناخوشی های دنیوی انسان را میازماید تا معلوم شود که آیا در همه حال شاکر خداوند هست یانه؟
آنچه را که من توصیف کردم از زندگی مشترک ،قسمت خوش آن بود .و از آنجا که تنها جایی که انسان در آن خوش خواهد گذارند بدون هیچ درد و رنجی،و....بهشت برین الهی بعد از روزقیامت واقعی است.
پس ناخوشی هایی هم در زندگی وجود دارد .
وقتی خداوند امر به (وشاورهم فی الامر )کرده است یکی از موارد آن زندگی مشترک است.
چون بهر حال دو نفر هر چی هم قبل از ازدواج باهم حرف بزنند .آخرش اختلافات جزیی در زندگی آنها وجود دارد،چون از دو خانواده با دو سبک زندگی و طرز فکر هستند.
اینجاست که باید به جای هرکاری و هر دعوایی بنشینند باهم و با مشورت هم آن را حل کنند.
هر گز مرد نباید فکر کند همیشه قرار است زن بتواند تمکین او را کند.یک موردش زمان عادت ماهانه است که باید مرد از زن دوری کند.
اما زن و مرد باید دست در دست هم و در کنار هم زندگی را بسازند.
انتظار یک زندگی پر از خوشی و راحتی چیزی است دور از انتظار در این دنیا.
اصلا زندگی اولیای الهی را خداوند یکتا با سختی و آزمایش گره زده.
مگه در روایات نداریم که اگر دیدید کسی چهل روز بر او گذشت اما بلایی بر سر او نازل نگشت .بدانید .مومن نیست.
داریم الدینا مزرعه آلاخره.
هرچه اینجا بکاریم آنجا دور میکنیم.
جایی که یک روز آن معادل شصت سال روی کره زمین است.
حال اعتدال کدام است.
به فکر کدام باید بیشتر بود .
وقتی داریم که حتی چه سوره ای را یا چه ذکری را موقع پخت غذا بخوانید.تا همان غذا موجب رشد معنوی انسان شود نه فقط رشد جسمی انسان.دیگر چه معنایی دارد.این دنیا پل آخرت نکردن.