🌸🌸🌸
داستان پسر نوح(انتخاب دوست)
یکی بود.یکی نبود.خدا به حضرت نوح دستور داد،که کشتی بسازد.و همه مومنان بر کشتی سوار شود.مومنان سوار شدند و باران شروع به باریدن کرد.
همه جا را آب فرا گرفت.
حضرت نوح ع به پسر خودش فرمود:بیا و سوار کشتی شو .تا در آب غرق نشوی.
پسر نوح جواب داد:به بالای کوه میروم و از سیل در امانم.
آب آمد و او را برد و غرق کرد.
بچه ها به نظر شما چرا پسر نوح ایمان نیاورد؟مگر پدرش ایمان نداشت.
دلیل :مادرش مومن نبود یعنی اگر یکی از والدین انسان مومن نباشند مثلاً پدرش
اگر از او اطاعت کند .گمراه میشود.
دوم :اینکه اگر انسان دوست مناسب نداشته باشد باعث گمراهی او میشود.
پس باید در انتخاب دوست سه ملاک را در نظر بگیریم
۱_ایمان۲_اخلاق۳_درس خواندن بودن
🌸🌸🌸🌸
داستانی برای اثبات معاد و عدل الهی(برای بچه ها)
روزی یک بچه نزد مادرش آمد و گفت :چرا باید جهانی دیگر وجود داشته باشد؟
مادرش گفت:افرادی مثل آمریکا و اسراییل که هزاران نفر را به ناحق میکشند .را چگونه مجازات کنیم در دنیا.
دختر گفت :خب یکبار آنها را بکشید.
مادرش گفت:مگر جزای کشتن اینهمه انسان بی گناه،فقط یکبار کشته شدن است
دختر گفت:نه
مادرش گفت:خداوند چون عادل است برای اینکه جزای اعمال افراد را بدهد.
و در این دنیا پاداش و کیفر کارها ناتمام میماند.جهانی دیگر را قرار داده است.تا هم در دنیا طرف مجازات شود و هم در آخرت مجازات او تکمیل گردد.
🌸
🌸🌸🌸
خداوند در آیه ۱۱۲,سوره انعام میفرماید
شیاطین الجن و الانس
شیطان های جنی و انسانی
پس شیاطین انسی و انسانی هم داریم.
برای همین است که امام خمینی ره فرمودند:آمریکا شیطان بزرگ است.چون واقعا شیطان است.که ام الفساد در جهان است.
چون در آیات و روایات داریم
۱_خداوند از جایی که انسان فکر آن را نمیکند روزی می دهد
۲_خداوند روزی دهنده است البته با اسباب و مسببات آن
۳_خداوند افرادی را که ازدواج کنند بعد از ازدواج به فضل خودش غنی میسازد
۴_ازدواج باید با هم کفو و هم عقیده و مورد تایید در اخلاق باشد.
پس باید اول دین و اخلاق طرف بررسی شود.
🌸🌸🌸🌸
داستان طول عمر امام زمان عج
حضرت عزیر ع از دهکده ای رد میشدند .گفتند:خدایا زنده شدن مردگان را به من نشان بده.
ناگهان به خواب عمیقی فرو رفتند.
وقتی بیدار شدند .ندا آمد که ای عزیر
چه مدت در خواب بودی.گفت:یک نمیروز یا بیشتر.
ندا آمد که نه صد سال در خواب بودی.نگاهی به اطرافت بینداز.
دید دهکده تبدیل به خرابه ای شده.
و دید که آب و غذایش سالم است اما الاغ او مرده و استخوانش باقی است.
ندا آمد ببین چگونه الاغت را زنده میکنیم.
ناگهان الاغ زنده شد.
عزیر به ده خود رفت .هیچ کس او را نشناخت.
مادرش گفت :پسر من کل زبور را از حفظ میخواند.عزیر شروع کرد بدون غلط آن را از حفظ خواندن.
بچه ها دید که غذا و آب عزیر چگونه سالم ماند.همان طور که خداوند توانست آنها را صد سال سالم نگه دارد .میتواند امام زمان عج را نیز سالم نگه دارد و هزار و.اندی سال زنده بمانند و دوباره به شکل جوانی ظهور کنند و حاضر شوند.
#حدیث_روز 🌸🍃
این جملات امیرالمومنین (ع) در این شرایط تکلیف ما را روشن میکند:
و من كلام له (علیه السلام) لابنه محمد ابن الحنفية لما أعطاه الراية يوم الجمل:
تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ، عَضَّ عَلَى نَاجِذِكَ، أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَكَ، تِدْ فِي الْأَرْضِ قَدَمَكَ، ارْمِ بِبَصَرِكَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَكَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ. (نهج البلاغه . خطبه ۱۱۱ )
از سخنان آن حضرت است وقتى كه در نبرد جمل پرچم را به دست فرزندش محمّد حنفيه داد:
اگر كوهها از جاى بجنبد تو ثابت باش. دندان بر دندان بفشار. سر خود را به خداوند بسپار. قدمهايت را بر زمين ميخكوب كن. ديده به آخر لشگر دشمن بينداز. به وقت حمله چشم فروگير و آگاه باش كه پيروزى از جانب خداى سبحان.است.
🌸🌸🌸🌸
🌸
🌸
داستان صدف و مروارید
یکی بود .یکی نبود.غیر از خدا هیچ کس نبود.
یک روز چند نفر رفته بودند.کنار ساحل قدم بزنند.به صدفی رسیدند.
مادر از فرزند خود پرسید.
چرا مرواریدها روی زمین نریختند.همشون داخل صدف هستند.
دختر جواب داد:چون بارزش هستند و صدف از آنها نگه داری میکنه.
مادر گفت:خب چه چیزی با ارزش تر از این مروارید ها وجود داره
دختر گفت: من.
مادر گفت:پس باید چه چیزی از تو محافظت کنه.
دختر گفت:حجابم و بهتره که چادر باشه.
🌸🌸🌸
🌸
🌸
داستان گل و گلدان
روزی بود و روزگاری بود.دختری بود که بهترین نمرات را گرفته بود .مادرش بهش دو تا گلدان جایزه داد.
یکی از گلها خار داشت و دیگری نداشت.
دختر هر دو را در یکجا قرار داد.و هر روز به هر دو گلدان آب میداد.
بعداز چند روز به مادرش گفت: چرا این گلدان گلبرگ هایش ریخته اما آن یکی زیبا مانده.
مادرش گفت:چون یکیشون خار داشته و موجب شده که گلبرگ هایش را بچه ها از گل جدا نکنند.اما آن یکی خار نداشته و از بین رفته.خار از گل محافظت میکنه.حالا چه چیزی از گل زیباتره
دختر گفت:ما دخترها.
مادرش پرسید:با چه چیزی از خودمان محافظت کنیم.
دختر گفت:با حجاب و چادر خودمان
من چند بازی مرتبط با حجاب هم روی گوشی نصب کرده بودم و میدادم فاطمه بازی میکرد.
محنا. دختران بهشتی
درضمن کارتون مهارتهای زندگی قسمتهاییش که مربوط به حجاب بود را هم بهش داده بودم ،ببینه.
🌸🌸🌸
🌸
🌸
داستانی برای آموزش درست وضو گرفتن
یک روز امام حسن ع و امام حسین ع به مسجد رفته بودند.
دیدند پیرمردی داره به روشی غلط وضو میگرفت.
رفتند نزد او و گفتند:ببین کدامیک از ما درست وضو میگیرد.
هر دو که وضو گرفتند.پیرمرد گفت:حالا به اشتباه خود پی بردم.
🌸
🌸🌸
خاطره ای ناب از دوران تحصیل سطح دو من
زمانی که من در سطح دو جامعه الزهرا درس میخواندم.
استاد مرد که داشتیم جلوی میزش یک پرده از این پرده ها که بین بیماران در بیمارستان هست یا در اتاق آمپول زنی هست .وجود داشت و مرد بدون اینکه بتواند نگاهی به زن کند تدریس میکرد.
درس هم نمی رسیدند شفاهی فقط امتحان کتبی میگرفتند.
اشکالات را هم روی برگه ای مینوشتم قبل از آمدن استاد روی میزش قرار میدادیم تا رفع اشکال کنند.
آره اینطوری اگر قرار باشه نامحرم به زن تدریس کنه.اشکال ندارد.چون داره شئونات اسلامی رعایت میشه.