4.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴قدم قدم با یه علم نشد که اربعین بیام سمت حرم 🏴
گزارشی بسیار زیبا و دلنشین از دختر گلمون از پیاده روی نمادین اربعین حسینی ، زیارت قبول فرشته خانم
#به_تو_از_دور_سلام
#زیارت_اربعین
#خبرنگار_عروج_اندیشه
🏴قدم قدم با یه علم نشد که اربعین بیام سمت حرم 🏴
آماده سازی پذیرایی مراسم اربعین توسط مهدیه خانم جلالیان.
قبول باشه این عرض ارادت ها.
#به_تو_از_دور_سلام
#زیارت_اربعین
#مناسبت دینی
🏴قدم قدم با یه علم نشد که اربعین بیام سمت حرم 🏴
اجرای بسیار زیبا و دلنشین از دختران گلمون درباره اربعین حسینی ، یاسمن زهرا خانم و نازنین زهرا خانم
قبول باشه این عرض ارادت ها.
#به_تو_از_دور_سلام
#زیارت_اربعین
#مناسبت_دینی
ادب، شاکله ی هر انسانی را می سازد... ☘
ممکن است شاکله ی وجودی شخصی، انسان باشد و ممکن است گرگی درنده!...
▪️البته با مرگ، چشم برزخی انسان باز می شود و متوجه شاکله ی اصلی خویش میگردد...
فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدید
وَ اِذَا الوُحوشُ حُشِرَت...!
(➕هنگاهی که حیواناتِ وحشی برانگیخته می شوند...!)
وظیفه ی پدرومادر، تربیت یک انسان الهی است .....
لذا از همان کودکی ، باید اصوات الهی را به گوش فرزندانش برساند....
#تربیت_اسلامی
#عروج_اندیشه
#ادب_الهی_حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
#منظومه_معرفتی_کامل_برای_تربیت
26.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخر، غربت هم اندازه ای دارد، صبر هم حدی دارد، غم هم... آه! چه بگویم از غم های بیکران تو ای پیشوای غریب!؟
گفتم: غریب؟ چه کنم که حروف، غیر از این توانی برای بیان حال تو ندارد؛ وگرنه کجا با یک کلمه میشود به عمق غربت تو رسید؟ حال تو را چه کسی جز خدای تو میداند؟ تو حتی در میان اهل خانه خود غریب بودی و نگاه غمگینت را حتی از همسرت میپوشاندی. دلت شده بود خانه دردهای نگفتنی. جز به خواهرت، به چه کسی میتوانستی اعتماد کنی؛ آنگاه که ظرف طلب کردی برای فوران درد این سالها؟
سالها بود زهر در کام داشتی و دم برنمی آوردی.
سالها بود به هر بهانه ای راه خانه مخفی مادر را پیش میگرفتی و زائر شبانه اش بودی، دردت را به خاک او که نمیگفتی، دیگر چه کسی میتوانست مرهم زخم هایت باشد؟
سالها بود حتی برای زیارت مزار جدت باید از ازدحام نگاه های مرموز و پرکینه ای عبور میکردی و خود میدانستی معنی آن نگاه ها را.
سالها بود پشت صبر را به خاک رسانده بودی و طاقت برایت شده بود لهجه هر مصیبتی.
با این حال، هر که از هر کجا بی نصیب میماند، راه خانه تو احاطه اش میکرد و ناگاه، خود را جلوی دروازه کرامت تو میدید و بی پروا طلب میکرد حاجتش را.
آخر میدانست کریمی و به این صفت از همه به جدت شبیه تری؛ حتی چهره نورانی ات، همه را مسافر روزهای خوش مدینه با رسول میکرد.
#دلنوشته_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#دبستان دخترانه عروج اندیشه
#طلبه