💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃💖
🌸برخی از آثار و برکات دعا کردن برای فرج🌸
📚کتاب مکیال المکارم جلد اول نوشته آیت الله محمد تقی موسوی اصفهانی(ره)
✅دعا کننده برای فرج حضرت مشمول برکات زیر می شود
✅دعا کننده مورد مباهات خداوند قرار می گیرد.
✅فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند.
✅از نیکان مردم محسوب می گردد.
✅این دعا اطاعت از اولیای امر است که خداوند اطاعتشان را واجب کرده است.
✅مایه خرسندی خدای عز و جل می شود.
✅مایه خشنودی پیامبر می گردد.
✅این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است.
✅دعاگوی فرج حضرتش از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت دهد ان شاء الله تعالی.
✅حساب او آسان می گردد.
✅این دعا برای او در عالم برزخ انیس و مونس مهربانی خواهد بود.
🌼اللهـمعجـللولیڪالفـرج🌼
⚜ @p_Mahdavi
#روشهای_توسل_به_امام_عصر 💖
🔶 در هنگام شدائد و سختيها با سر برهنه رو به قبله مي ايستي و 570 مرتبه مي گويي :
🌹 يا حُجَّةُ الْقائِمُ
تأثير اين عمل مجرّب است.
📚 صحیفه مهدیه ص 453
🌼اللهـمعجـللولیڪالفـرج🌼
⚜ @p_Mahdavi
🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸
#حدیث_غدیر
🌸امام صادق علیه السلام فرمودند:
🌷ارزش عمل در آن روز (عيد غدير) برابر با هشتاد ماه است، و شايسته است آن روز ذكر خدا و درود بر پيامبر(ص) زياد شود، و مرد، بر خانواده خود توسعه دهد.🌷
🌼اللهـمعجـللولیڪالفـرج🌼
⚜ @p_Mahdavi
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ #خورشید_پنهان☀️
🍃لحظاتی برای از تو گفتن و از تو شنیدن...
✨قسمت اول
✨موضوع این قسمت شناخت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنهاراه دینداری است
🌼اللهـمعجـللولیڪالفـرج🌼
⚜ @p_Mahdavi
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ببینید
باز هم #جهادی ها
کف میدون
این بار در عرصه...
⚜ @p_Mahdavi
🌸حکایتی جالب از شیخ مفید
🔴 رؤیای صادق شیخ مفید :
🔵 شبی شیخ مفید در خواب دید که در مسجد کرخ از مساجد بغداد نشسته است و فاطمه زهرا(س) دست امام حسین(ع) و امام حسین(ع) را گرفته بود و به نزد شیخ مفید آمد و فرمود:
«یا شیخ! علّمهما الفقه» یعنی «ای شیخ به این دو، فقه تعلیم بده».
شیخ از خواب بیدار شده و در حیرت افتاد که این چه خوابی بود و من کی هستم که به دو امام فقه تعلیم دهم؟ از سوی دیگر خواب دیدن امامان معصوم(ع) خواب شیطانی نیست.
وقتی صبح شد، شیخ به مسجدی که در خواب دیده بود رفت و در آنجا نشست؛ ناگهان دید که زنی جلیل و محترم در حالی که کنیزان دور او را گرفته و دست دو پسر را در دست دارد وارد مسجد شد. وی به نزد شیخ آمد و گفت: «یا شیخ علمهما الفقه». شیخ تعبیر خواب را فهمید و به تعلیم و تربیت آنان همت گماشت و بسیار به آن دو بزرگوار احترام مینمود. آن دو پسر کسی نبودند جز «سید رضی» معروف به شریف و «سید مرتضی» معروف به علم الهدی، که از فقهای سرامد روزگار شدند.
📚داستانهایی از زندگی علماء، تالیف محمد تقی صرفی، دفتر نشر برگزیده قم
🌼اللهـمعجـللولیڪالفـرج🌼
⚜ @p_Mahdavi
🌸تشرف خدمت آقا امام زمان عج در صحرای عرفات - 🌸
🌹 حضرت از خيمه بيرون رفتند و مقدارى كه به صورت ظاهر چاى بود، ولى وقتى دَم كرديم به قدرى معطر و شيرين بود كه من يقين كردم، آن چاى از چایهاى دنيا نيست، آوردند و به من دادند.
🌷 من از آن چاى دم كردم و خوردم. بعد فرمودند: «غذايى دارى، بخوريم؟» گفتم: «بلى نان و پنير هست.» فرمودند: «من پنير نمیخورم.» گفتم: «ماست هم هست.» فرمودند: «بياور.» من مقدارى نان و ماست خدمتشان گذاشتم و ايشان از نان و ماست ميل فرمودند.
🌹 سپس به من فرمودند: «حاج محمدعلى، به تو صد ريال (سعودى) میدهم، تو براى پدر من يک عمره به جا بياور.»
🌷 عرض كردم: «اسم پدر شما چيست؟» فرمودند: «اسم پدرم "سيد حسن" است.» گفتم: «اسم خودتان چيست؟» فرمودند: «سيد مهدى.»
🌷 من پول را گرفتم و در اين موقع، آقا از جا برخاستند كه بروند. من بغل باز كردم و ايشان را به عنوان معانقه در بغل گرفتم. وقتى خواستم صورتشان را ببوسم، ديدم خال سياه بسيار زيبايى روى گونه راستشان قرار گرفته است. لبهايم را روى آن خال گذاشتم و صورتشان را بوسيدم.
🌷 پس از چند لحظه كه ايشان از من جدا شدند، من در بيابان عرفات هر چه اين طرف و آن طرف را نگاه كردم كسى را نديدم!
🌹 يك مرتبه متوجه شدم كه ايشان حضرت بقيةاللَّه ارواحنافداه بودهاند، بهخصوص كه اسم مرا میدانستند و فارسى حرف میزدند!
❤️ نامشان مهدى عج بود و پسر امام حسن عسكری علیه السلام بودند...!
⚜ @p_Mahdavi
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ دعای فرج با صدای #فانی و
#شهدای عزیز...!
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
⚜ @p_Mahdavi
2.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلتنگی شب هامو
روز هامو شمرده🍃
🌼اللهـمعجـللولیڪالفـرج🌼
⚜ @p_Mahdavi
『🌼
اللهم عجل لولیڪ الفرج..
بیا دگـر ڪه خسته شدیم از این زهر هجری که چشیده ایم. .!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💕
#صبح_جمعه
⚜ @p_Mahdavi
#ابراهیم
شهید ابراهیم هادی دوست امام زمان عج بود ...
🌿ابراهیم را دیدم ؛ خیلی ناراحت بود ؛ پرسیدم چیزی شده ؟ گفت: دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی؛ هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشا الله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقی ها تیر اندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم.
🌹تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن همرزمش بوده...
هوا که تاریک شد و ابراهیم حرکت کرد ... و نیمه های شب برگشت ؛ آنهم خوشحال و سرحال ...!
مرتب داد میزد امدادگر ؛ امدادگر ... سریع بیا، ما شاالله زنده است!
🌿بچه ها خوشحال شدند ... مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب... ولی ابراهیم گوشه ای نشست و رفت توی فکر ...
رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟
با مکث گفت ماشالله وسط میدان مین افتاد؛ آنهم نزدیک سنگر عراقی ها.
اما وقتی رفتم انجا نبود،کمی عقب تر پیدایش کردم و در مکانی امن!!
🌹بعد ها ماشاالله ماجرا را اینگونه توضیح داد: خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم.
عراقی هاهم مطمئن بودند زنده نیستم.
حال عجیبی داشتم،زیر لب فقط می گفتم: یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی
🌿هوا تاریک شده بود؛ جوانی خوش سیماونورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم.
مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد ... و مرا به نقطه ای امن رساند. من دردی احساس نمیکردم.
🌹آن آقا کلی با من صحبت کرد؛بعد فرمودند کسی میآید و شما را نجات می دهد. او دوست ماست!
🌿لحظاتی بعد ابراهیم آمد. با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم.
آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفت کرد ؛خوشابه حالش.
✅کتاب سلام بر ابراهیم
⚜ @p_Mahdavi