🌻🌸در ذیل دو نمونه از خاطرات شهید والا مقام (شهید روحانی حجت الاسلام و المسلمین سید مصطفی الحسینی) را ذکر میکنیم
🔶 نماز اول وقت:
میگفت: کسی که اول وقت نماز بخواند، نمازش با نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه بالا میرود.، و کسی که نماز را آخر وقت بخواند و آن را سبک بشمارد. و ضایع کن خداوند بهره و برکت را از عمر و مال او بر میدارد. فراموش نمیکنم سید، با ظرافت و ترفندی خاصی به من این موضوع را آموزش داد. من نوجوان لاغر اندامی بودم. که علاقه زیادی داشتم که چاق شوم. سید مصطفی وقتی از این موضوع با خبر شد. به من پیشنهاد جالب و عجیبی داد. من هم چون به آقا سید علاقه داشتم و اخلاق او برای من الگو بود با کمال میل قبول کردم.
آقا سید به من گفت: اگر میخواهی چاق شوی، باید نمازت را اول وقت بخوانی!
من دیگر فکر نکردم که نماز اول وقت چه ربطی به چاق شدن دارد. و به توصیه آقا سید گوش کردم. همان شد که بنده نماز اول وقت را شروع کردم و دیگر آن را ترک نکردم. و این را مدیون آقا سید هستم. البته بعدها او استدلال کرد که نماز اول وقت باعث استجابت دعای انسان میشود و همین امر باعث چاق شدن من خواهد شد.
در محیط ورزشی آن روزها حرفهای زشت و القاب بد، رایج ترین صحبتها بود، سید مصطفی دوستانش را با لفظ آقا صدا میکرد. گاهی به سفرهای یک روزه جهت مسابقات میرفتیم. از جمع سی نفره ما فقط چهار نفر نماز میخواندند. که نفر اول هم سید مصطفی بود. بقیه نمازخوان ها هم از اطرافیان و دوستان سید بودند.
موقع نماز که میشد به ما میگفت: بچه ها بریم برای نماز اول وقت. ما هم کمی خجالت میکشیدیم. برای همین میرفتیم در گوشه ای مشغول نماز میشدیم. اما سید با افتخار جلوی همه وضو میگرفت و روی زمین در مقابل چشم همه اعضای تیم، نماز اول وقت را میخواند و بعد مشغول ادامه تمرین می شد.
🔶 هجرت:
آیات را تفسیر می کرد. زندگی ما با حضور او دگرگون شده بود. وقتی ماه محرم نزدیک شد سید مصطفی پیشنهاد کرد که در دهه محرم باید فعالیت را بیشتر کنیم. به هر صورت ایشان را به اهالی زادگاه خودم (منطقه بهمئی از توابع است استان کهکیلویه و بویر احمد) معرفی کردم تا هم خودش به راحتی انجام وظیفه کند و هم وارد توده ناآگاه جامعه شود.
در آنجا باز در قلب مردم نفوذ کرد، او منشأ بیداری بسیاری از جوانان روستای شد. به طوری که سالها بعد از رفتن سید از آنجا، اقشار مردم خصوصا جوانان از من خواستار بودند. که بار دیگر ایشان را به جهت ارشاد و هدایت دعوت کنم.
سید مصطفی به نقاط دیگری از استان کهگیلویه و بویر احمد هم جهت تبلیغ رفت. آنجا به جمع کردن نوجوانان و تعلیم قرآن و برنامه های دیگر از قبیل کتابخانه و نماز جماعت مشغول شد. این کارها برای سید که جوان فوق العاده آگاهی بود و احساس مسئولیت میکرد کافی به نظر نمیرسید، بلکه باید در امور سیاسی جامعه نیز حرکت میکرد.
پس از محرم از منطقه بهمئی به بندر گناوه بازگشت. در آن زمان دستور ساختن خانه فرهنگ از اداره تعاون استان بوشهر صادر و پروژه آن شروع به کار کرد.
سید مصطفی تصمیم گرفت که مدتی در لباس کارگری مشغول شود مانع ایشان شدم و گفتم بهتر است به همان برنامه های علمی و معنوی ادامه دهی چون در این برهه از زمان این برنامه ها واجب تر و مفیدتر است.
اما اصرار سودی نداشت. قریب بیست روز در خانه فرهنگ که دستمزد روزانه آن سی تومان بود مشغول به کار شد. ظهر که میآمد پیش از نهار به نماز می ایستاد. همیشه چند دقیقه زودتر از دیگران در محل کار خود حاضر میشد و یک لحظه بیکار نمی ایستاد. برعکس دیگران که فکر انجام کار نبودند و منتظر تمام شدن وقت بودند. سرانجام ترجیح داد به خارج از کشور هجرت کند. سید با اراده آهنین خود موفق شد همراه با گروه های مبارز فعالیت کند.
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
🌻🌸نامه ای از شهید روحانی حجت الاسلام و المسلمین سید مصطفی الحسینی به خانواده خود را که در سال ۵۷ قبل از پیروزی انقلاب در پاکستان نوشته را با هم میخوانیم🌸🌻
بسمه تعالی، حضور محترم خانواده گرامی پس از تقدیم سلام، سلامتی، اخلاص، آگاهی و هوشیاری شما را از درگاه خداوند مستضعفان خواهان و خواستارم و اگر از حالات اینجانب خواسته باشید بحمدالله به خیر و سلامت هستم و به دعاگویی شما مشغول هستم. من الان در پاکستان هستم.
به خدا قسم راهی راکه انتخاب کرده ام به جز راه الله نیست و از روی اشتیاق به بهشت و یا ترس از دوزخ نیست. فقط به خاطر خدا و اسلام عزیز است و برای اینکه شاید توانسته باشم رضای حق تعالی را به جای آورم از تمامی جان و مال و عزیزترین کسانم گذشتم.
و اما ای برادران و خواهران در زمانی به سر میبریم که از هر سو کفار و منافقین برای نابودی اسلام عزیز دست به دست هم داده و از هرگونه جنایتی دریغی ندارند و این وظیفه سنگین بر دوش ماست و اگر خدای ناکرده کمی غفلت کنیم به اسلام عزیز ضربه خواهند زند. پس دست به دست هم دهیم و با پیروی از خط ولایت فقیه، اسلام عزیز را یاری کنیم.
بار پروردگارا انقلاب ما را به انقلاب امام مهدی عجل الله تعالی فرجه متصل گردان. مهدی از تمام بلیات حفظ بفرما. خداوندا تو رابه عظمتت قسم میدهم خمینی را تا انقلاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه حفظ بفرما
خداوندا تمام آنهایی که برای اسلام زحمت میکشند از تمام گزندهای روزگار حفظ فرما. خداوندا تمام شهدای ما را با شهدای صدر اسلام محشور بفرما. آمین یارب العالمین و السلام علی من اتبع الهدی
خداوند حافظ و نگهدار شما.
عبدالله۱۳۵۷-پاکستان
لازم به یادآوری است که زندگی نامه و خاطرات شهید الحسینی در کتابی با عنوان «سفیر بیداری» توسط گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی تالیف شده است.
منبع: کتاب «سفیر بیداری»
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
🌻🌸مختصری از زندگی شهید ماموستا مسلم جلالیزاده🌸🌻
مسلم جلالیزاده، فرزند شهید ملاعلی جلالیزاده، چهارم فروردین ماه ۱۳۳۴ در روستای گلین سنندج به دنیا آمد. علوم دینی را ابتدا نزد پدرش آموخت، پس از آن به روستای آوی هنگ رفت و از محضر ملاحیدر فهیم بهره برد بعد از آن در روستای بالک از فضل ملا باقر بالک برخوردار گشت.
در طلب علم به شهرهای سلیمانیه و حلبچه عراق سفر کرد، سال ۱۳۵۰ به ایران بازگشت، در شهر پاوه ضمن تکمیل معلومات دینیاش، به صورت متفرقه در امتحانات آموزش و پرورش شرکت کرد و مدرک ششم ابتدایی گرفت. سال ۱۳۵۲ به سنندج آمد و دوره مدرسه علوم دینی را تا سال ۱۳۵۵ به پایان رساند. همزمان در دبیرستان نیز تحصیل میکرد و سال ۱۳۵۶ موفق شد دیپلم بگیرد. همان سال در آزمون ورودی دانشگاه تهران در رشته حقوق قضایی پذیرفته شد.
این شهید همگام با دانشجویان و قشرهای مختلف مردم به مبارزه با حکومت فاسد پهلوی روی آورد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و انقلاب فرهنگی و تعطیلی موقت دانشگاهها به همراه تعدادی از جوانان کمیته انقلاب اسلامی سنندج را پیریزی کرد و بدان پیوست، در این زمان ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد.
در صدا و سیمای مرکز کردستان به تفسیر قرآن و ارشاد مسلمانان پرداخت. وقتی گروهکها و افراد ضد انقلاب در منطقه کردستان دست به آشوب و فتنهگری زدند، ملا مسلم جلالیزاده و پدرش به مقابله با آنان برخاستند.
منافقان تحمل سخنان منطقی و مستدل آنان را نداشتند و نتوانستند آنها را وادار به تسلیم کنند بدین سبب بود که شب نوزدهم تیر ماه ۱۳۶۰ آن دو را مقابل حیاط منزلشان در محله قطار چیان سنندج زمانی که از مسجد راهی خانه بودند به شهادت رساندند.
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
🌻🌸شهید ماموستا ملاحیدر فهیم🌸🌻
شهید ملاحیدر فهیم از علمای بنام کردستان در ششم آذر ماه سال 1281 هجری شمسی در روستای آویهنگ از توابع بخش ژاورود شهرستان سنندج درخانواده ای مذهبی و متدین به دین مبین اسلام دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم ملا نظام الدین و مادرش نورجهان نام داشت. میان خانوادهای روحانی رشد و نمو یافت و با رسیدن به سن یادگیری علم و دانش در محضر پدر و بزرگانی همچون ملا عبدالله کانی، ملا عبدالله مهابادی، ملا عبدالعظیم مجتهد و ملا حبیب الله روحانی کاشتری به کسب علم و دانش و معرفت و علوم اسلامی پرداخت و مدتی را برای تکمیل آموختههایش به اربیل عراق سفر کرد، به زبان عربی کامل تسلط داشت و در زمینه اصول و فقه امام شافعی به مرتبه والای استادی رسید. در سال 1313 با کسب اجازه افتاء و تدریس از استادش ملا حبیب الله روحانی که درجه علمی وی به تأیید وزارت معارف و اوقاف نیز رسیده بود بعنوان روحانی و امام جمعه و جماعت به راهنمایی و هدایت مردم اهتمام ورزید و درهمان سال به امر مقدس ازدواج هم اقدام کرد که ثمره آن سه فرزند پسر و سه دختر میباشد.
در کنار تدریس احکام و علوم قرآنی و اقامه نماز جمعه و جماعت پاسخگوی مسائل فقهی و شرعی مردم بود و از طریق کار در مزرعه و باغداری امرار معاش میکرد و بدینسان دیگران را به کار و تلاش تشویق مینمود. سال 1335 توفیق زیارت خانه خدا را پیدا کرد و حج ابراهیمی را به جای آورد همواره خانه او مأمن و مأوای کسانی بود که برای حل مشکلاتشان به او رجوع میکردند و او با آغوش باز پذیرای آنان بود وکسی نا امید ازخانه او بیرون نمیآمد او همواره خودراخدمتگزار مردم میدانست و درکمال تواضع و فروتنی با مردم منطقه نشست و برخاست داشت. سال 1342 با تأسی از معمار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) انقلاب سفید را انقلاب سیاه مینامید و مردم را نسبت به مسائل روز آگاه میساخت و با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به فعالیت خویش ادامه داد و برای عمران و آبادانی منطقه و تأمین نیازهای مردم با خدمتگزاران مردم در دستگاههای اجرایی همکاری میکرد و لحظهای از کمک به مردم محروم روستا غافل نبود و سرانجام پس از عمری زندگی با عزت و خدمت صادقانه در شب تاسوعای حسینی شب هنگام گروهکهای ضد انقلاب او را به همراه تنی چند از اهالی روستا بی دفاع دستگیر مینمایند و پس از سیزده روز اسارت و شکنجه در هشتم آبانماه سال 1362 در روستای گوریچه از توابع مریوان شربت گوارای شهادت را مینوشد و در سن 81 سالگی به آرزوی دیرینهاش که همانا شهادت در راه خدا بود دست یافت.
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
🌻خاطرات شهید ماموستا ملاحیدر فهیم🌸🌻
🔶 آرزوی وصال
ملا سید اشرف حسامی از شاگردان شهید ملا حیدر فهیم که چندین سال در محضر وی کسب فیض نموده و تا زمان شهادت ارتباط خود را با استادش هیچ وقت قطع نکرده بود نقل میکرد: شهید ملاحیدرفهیم در صحبتهایش در جمع دوستان میگفت: همواره در زندگی سه آرزو داشتم، آرزویم این بود با لباس روحانیت وخدمت به دین مبین اسلام وشریعت محمدی (صلی الله علیه وآله) را به تن داشته باشم که خداوند این توفیق را نصیبم کرده است ودومین آرزویم زیارت خانهٔ خدا بود که درمیان سالی به این آرزو رسیدم و آرزوی دیگر شهادت در راه خداست و مداوم میگفت گمان نمیکنم به این آرزویم برسم ولی خدا خواست ودر سن هشتاد و یک سالگی به آرزویش دست یافت.
🔶 با اسیر باید مدارا کرد
یکی از آزادگان نقل میکرد زمانی که ضد انقلاب ما را به اسارت گرفته بودند و میخواستند به مناطق مرزی انتقال دهند در مسیر حرکت به روستای آویهنگ رسیدیم ودر روستای آویهنگ ما را در مسجد روستا جا دادند شهید ملا حیدر فهیم امام جمعه و روحانی روستا بود وقتی ما را داخل مسجد بردند او در مقام توصیه و احساس تکلیف گروهکهای ضد انقلاب قرار داد و فرمودند من نمیدانم این ها چه حرفی دارند و برای چه آنها را به اسارت گرفتهای ولی بدانید که اسلام به ما میگوید با اسیر باید مدارا کرد و با اخلاق اسلامی و انسانی با آنها رفتار نمائید. اگر چه عوامل ضد انقلاب در جواب ماموستا چیزی نگفتند ولی حرفهای ماموستا به مذاقشان خوش نیامد و شهید ملاحیدر از مسجد خارج شد و با مقداری گردو که آن را به دوش داشت برگشت و گردو را بین اسرا که بیش از سی نفر بودیم تقسیم کرد و از ما پذیرایی و دلجویی نمود.
🔶 آخرین نماز
شهید ملا حیدر فهیم از روحانیون به نام اهل سنت کردستان است که در دهه شصت در روزهای که عناصر ضد انقلاب بیشتر روستاهای کردستان را با حضور نامشروع خود نا امن کرده بودند در روستای آویهنگ از توابع شهرستان سنندج در کنار مردم باقی ماند و در مقابل فشار گروهکهای ضد انقلاب سرخم نکرد و سر انجام ضد انقلاب او را شبانه به اسارت گرفتند و بعد از چندین روز اسارت و شکنجه شرط آزادی وی را اهانت به حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) قرار میدهند ولی او هیچ وقت تن به این کار نمیدهد و تنها از ضد انقلاب میخواهد به او اجازه دهند تا دو رکعت نماز بخواند و سپس او را شهید کنند و در سن 81 سالگی ناجوانمردانه او را به شهادت میرسانند.
نویسنده: حجت الاسلام و المسلمین چیلان
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
🌻🌸شهادت🌸🌻
واژهٔ ((شهادت)) از مقدسترین و افتخار آمیزترین مفاهیم در فرهنگ اسلامی است؛ زیرا برندهترین سلاح برای احیای شرف و کیان امت مسلمان بوده و در اعتلای کلمهٔ توحید و پیشبرد مکتب سرافراز تشیع در ادوار گوناگون و اعصار مختلف اثری قطعی فوری و ممتد داشته است شهادت نشانگر اشتیاق آتشین بندگان صالح و شایستهٔ خداوند نسبت به رب العالمین میباشد شهید، قفس دنیای فانی را درهم میشکند و خود را از اسارت مادیات و زندگی پست و پوشالی رها میکند و به سرایی جاوید قدم مینهد شهادت نموداری از لیاقت آدمی برای حضور در بزم قدسیان و عرشیان و وصول به جوار الهی و مجالست با فرشتگان انبیا و اولیای خداوند و نظر افکندن به وجه الله است و چه لذتی والاتر از این است که انسان در مسیر اطاعت خداوند آگاهانه گامهایی استوار بردارد خود را از قیود و بندها نجات دهد، از علائق بگسلد و زنجیرهای تعلق را پاره کند و جان شیرین خود را بر کف بگیرد و در طبق اخلاص نهد و تقدیم حق تعالی بنماید و خداوند متعال بپذیرد و به او چنان اوجی عنایت کند و از امتیازات فرستادگان الهی که شفاعت از جمله آنهاست استفاده کند. راستی که عرصهٔ پیکار و نبرد در میدان کارزار جایگاه بلند امتحان و کسب ترقیهای عالی و پیشرفتهای درخشان است و در این رهگذر مجاهد فیسبیلالله به کشت بهترین اعمال صالح خود میپردازد.
🔶 سرانجام آن چه را کشته است، برداشت مینماید، به همین دلیل حضرت رسول اکرم (ص) فرمودهاند: «السيوف مفاتيح الجنه شمشیرها کلیدهای بهشتاند (مستدرک الوسائل جلد ۱۱ صفحه ۱۳ شماره ۱۳۳۹۳) و مولای متقیان میفرماید: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَ الْجِهَادَ يَابُ مِنْ أَبْوَاب الْجَنَّةَ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّهُ أوليائه (نهج البلاغه - خطبه ۲۷)- پس به درستی که جهاد دری از درهای بهشت اسـت کـــه خداوند آن را بر روی بندگان خاص خویش گشوده است». دریادلانی که در عرصهٔ امتحانی بزرگ با جهادی مخلصانه در راه خدا و بذل همهٔ سرمایههای ارزشمند، انسانی یادگاری جاودانه بر جای گذاشتند از مرگ نهراسیدند و سختیهای میدان نبرد را به جان خریدند و از بوتهٔ آزمایش سرافراز به در آمدند، برخی در این قلهٔ شکوه انسانی جان دادند و خلعت فاخر شهادت پوشیدند و برخی همچنان در وادی انجام وظیفه به انتظار ایستادهاند تا تکلیف دینی از آنان چه بخواهد منَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهدوا الله عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قضى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تبديلا. (۲۳) یعنی: از مؤمنان افرادی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند، وفا کردند برخی بر سر میثاق خویش جان دادند و عدهای هم چشم به راه. هستند منتظر انجام وظیفهاند و هیچگاه تعهدی را که دادهاند دگرگون نکردهاند. (احزاب آیه ۲۳)
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
🌻شهید روحانی اهل تسنن ماموستا ابراهیم الله مرادی🌸🌻
ابراهیم، فرزند توفیق و فاطمه درخانوادهای کشاورز دیده به جهان گشود. درسن هفت سالگی به یادگیری قرآن کریم اهتمام ورزید و همواره با این کتاب حیات بخش مأنوس بود. درجوانی ازدواج نمود که ثمرۀ آن نُه فرزند (چهار پسر و پنچ دختر) است.
وی به میرزا ابراهیم شهرت داشت که ابتدا از طریق کشاورزی و بعد هم شغل خیاطی زندگی خانواده اش را اداره میکرد. بعدها کارمند جهاد سازندگی و روحانی شد و تحصیل دروس حوزوی را در حوزه علمیه اهل سنت ادامه داد. از همان ابتدا علی رغم ظلم زورگویان و خوانین منطقه بر رعایای مظلوم و فقیر، یکی از افرادی بود که همواره منتقد سیاست های رژیم شاهنشاهی بود و با خوانین منطقه هم همیشه سر ناسازگاری داشت. تا اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ندای مقتدایش امام خمینی(ره) به جهاد سازندگی پیوست.
با پیدایش گروهک های ضدانقلاب، به هواداری از اسلام و نظام نوپای اسلامی پرداخت. پس از پاکسازی شهر دیواندره، همراه سه تن از فرزندانش در سپاه پاسداران فعالیت نمود.
حاج ابراهیم به عنوان مسئول تحویل حقوق خانواده های شهدا و همچنین تعاون در امور سرکشی به این خانوده های معزز در دیواندره فعال بود.
با پیشنهاد بخشدار وقت دیواندره به عنوان جهادگری سختکوش در جهاد سازندگی به خدمت سرانجام درحالیکه در بیمارستان بستری بود، توسط ضدانقلاب ربوده شد و در خارج شهر دیواندره با اصابت گلوله به شهادت رسید.
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
🌻سنگرساز بی سنگر ابراهیم الله مرادی🌸🌻
«حاجی یک سنگرساز بی سنگر واقعی بود. بدون اسلحه با شرایط سخت آن زمان به روستاهای محروم میرفت. به مردم درباره گروهک های تروریستی و ضدانقلاب آگاهی میداد. تمام مرد روستاها برای حاجی مثل برادر بودند چنانکه مردم هم همگی او را دوست داشتند. وقتی خبر شهادت او را شنیدند تشییع جنازهای بینظیر توسط مردم برای حاج ابراهیم رقم خورد آنچنان که گروهک های تروریستی را به شدت عصبانی کرده بود.
حاجی ابراهیم علاوه بر اینکه یک جهادگر بود یک مربی اخلاق هم بود. در جهاد پیش نمازی هم میکرد و سعی داشت در آن زمان محدودیت ارزاق و سوخت، مشکلات مردم را حل کند و راه گشای ایشان باشد. دغدغه اصلی او کمک به مردم بود.
در شب شهادتش، در اثر فشار فعالیت های جهادی دچار درد قلب شده بود. او را به بیمارستان دیواندره بردند. در همان حال بود آرزوی شهادت کرد. پزشک بیمارستان گفته بود که اگر همین امشب به سنندج منتقل نشود در اثر نارسایی قلبی از دست خواهد رفت اما خداوند تقدیر او را با شهادت و بگونه ای دیگر رقم زده بود. گروهک های تروریستی ضد انقلاب با لباس زنانه به بیمارستان دیواندره آمدند و او را ربوندند و در نهایت به شهادت رساندند.» (مصاحبه شفاهی فرزند شهید، محمود الله مرادی)
«با پیروزی انقلاب همۀ ما مخصوصا حاجی خوشحال بودیم و شیرینی پخش میکردیم. اما این شادی زیاد دوام نیاورد و استکبار عوامل خودش را با نام احزاب و گروهک ها و شعارهای حمایت و دفاع از حقوق کارگر و محرومان به اذیت و آزار مردم مسلمان کرد می پرداختند. حاجی میگفت: اینها نمی خواهند منطقۀ کردستان روی آرامش ببینند. این ها حتی اجازه ندادند رفراندم در کردستان برگزار شود. پس از پاکسازی اکثر شهرهای کردستان، ترورها و بمب گذاری هایشان شروع شد. حاجی که تا آن موقع با سپاه پاسداران همکاری میکرد، به توصیۀ شهید بهزاد همتی، بخشدار دیواندره، وارد جهاد سازندگی شد. چندین بار حاجی را تهدید به مرگ کردند. اگر قرار بود مثلا جهاد سازندگی برای روستا جاده بکشد بلافاصله ضدانقلاب ماشین های راه سازی را آتش میزدند. دست ضدانقلابیون به حاجی نمیرسید تا اینکه با نقش های شوم حاجی را که به علت بیماری در بیمارستان بود، در حالیکه سرم وصل شده به دستش را با خشونت جدا میکنند [و در نهایت] به رگبار بسته و به شهادت میرسانند.»(مصاحبه شفاهی خانم ظریفه امینی زاده، همسر شهید)
منبع: فیلم مستند شهید الله مرادی
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
🌻🌸پیروی مادران شهدا از فاطمه زهرا (سلام الله علیها)🌸🌻
🔶امام خامنهای (دام ظله العالی)
«در هیچ جای دنیا زنانی که مثل این مادران شهدای ما، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید باشند، نیستند. در جامعه ما، مادرانی با این خصوصیات که از پدرها بهتر و قویتر و آگاهانهتر ایستادند، در این میدان بسیارند. این همان تربیت اسلامی است؛ این همان دامان پاک و مطهّر و نورانی فاطمه زهرا سلام الله علیها است. شما دخترانِ فاطمه هستید؛ فرزندان فاطمه زهرا هستید؛ دنباله روان فاطمه زهرا هستید.» 30/6/79
«رفتن یک جوان به سمت جبهه و محل خطر، فقط مجاهدت خود او نیست؛ خود او به جبهه میرود، مدتی جهاد میکند و به شهادت میرسد. مجاهدت او تمام شد؛ اما مجاهدت آن همسر جوان ادامه دارد. اینها که شکایت نمیکنند. اینها که این را پای خدا محاسبه میکنند، اینها که با این صبر و شکر خودشان گردونه مجاهدت را در بین بقیه مردم ادامه میدهند، اینها مجاهت میکنند.» 5/7/77
🔶 امام خمینی (رحمت الله علیه)
کدام تحولی بالاتر از این که پدران و مادران و همسران شهیدان ما از فراق عزیزان خود شکوه نمیکنند، ولی غبطه و حسرت دوری از قافلهی شهدا را بر زبان دارند.
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab
📎 مجله پرچمداران انقلاب اسلامی #شماره_۹ / "رهبرا افسوس که یک جان دارم..."
روایتی جامع از زندگی شهید آیت الله آل هاشم و شهید آیت الله سید حسن نصرالله ...
🔸️مصادیق اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم در کلام امام خامنهای مدظلهالعالی
🔹️شهید آیت الله سید حسن نصرالله: ایمانتان به رهبری امام خامنهای قوی و محکم باشد، برای خیر دنیا و آخرتتان...
چرا دفاع ما مقدس بود؟/ روحانیت سربلند در تبلیغ و تشویق مردم برای دفاع از کیان اسلامی در دفاع مقدس...
جمعه نصر/ تغییر استراتژیک از "صبر" به "پاسخ دندان شکن"
📍پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی میتوانند جهت ارسال مقالات خود و بهرهمندی از مزایا ثبت مقالات(ثبت به عنوان مقاله پژوهشی در سامانههای حوزوی ) به آدرس زیر در پیام رسان ایتا مراجعه کنند.👇
https://eitaa.com/parcham_enghelab
نسخه PDF مجله پرچمداران انقلاب اسلامی 👇👇👇
مجله 9.pdf
حجم:
44.7M
📍لینک کانال پرچمداران انقلاب اسلامی در پیام رسان ایتا 👇
https://eitaa.com/parcham_enghelab
📍لینک نظرسنجی 👇
https://app.epoll.pro/41323100
🌻🌸اگر مجاهد هستید نباید با دشمنان خدا دوستی پنهانی داشته باشید🌸🌻
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ ولَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (سوره توبه 16)
آیا گمان کردید که به حال خود رها میشوید در حالی که هنوز کسانی که از شما جهاد کردند و غیر از خدا و رسولش و مؤمنان را محرم اسرار خویش انتخاب ننمودند، از دیگران مشخص نشدهاند؟! (باید آزمون شوید؛ و صفوف از هم جدا گردد؛ و خداوند به آنچه عمل میکنید آگاه است!
در این آیه مسلمانان را از طریق دیگری تشویق به جهاد کرده متوجه مسؤولیت سنگین خود در این قسمت میکند که نباید تصور کنید تنها با ادعای ایمان همه چیز درست خواهد شد بلکه صدق نیت و درستی گفتار و واقعیت ایمان شما در مبارزه با، دشمنان آن هم یک مبارزه خالصانه و دور از هرگونه نفاق روشن میشود نخست میگوید آیا گمان کردید شما به حال خودتان رها میشوید؟ و در میدان آزمایش قرار نخواهید گرفت در حالی که هنوز مجاهدین شما و همچنین کسانی که جز خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله و مؤمنان محرم اسراری برای خود انتخاب نکردهاند، مشخص نشدهاند»؟
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَا يَعْلَم الله الذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يتخذوا من دون الله ولا رَسُوله ولا المُؤمِنِينَ وَليجَة)
در حقیقت جمله فوق دو مطلب را به مسلمانان گوشزد میکند و آن این که تنها با اظهار ایمان کارها سامان نمییابد و شخصیت اشخاص روشن نمیشود، بلکه با دو وسیله آزمایش مردم آزمون میشوند نخست جهاد در راه خدا و برای محو آثار شرک و بت پرستی و دوم ترک هرگونه رابطه و همکاری با منافقان و دشمنان که اولی دشمنان خارجی را بیرون میراند و دومی دشمنان داخلی را و در پایان آیه به عنوان اخطار و تأکید میفرماید: «خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است وَالله خَبِیرُبما تَعْمَلُونَ) (تفسیر نمونه/ جلد ۷ صفحه ۳۱۱)
🔶نکتهها
این آیه نیز همچون آیات پیشین برای تشویق به جهاد است. «وَلیجَةً» از «ولوج» مانند کلمهٔ «بطانَةً» به معنای اسرار و امور نهان است و مقصود در اینجا محرم اسرار است. طبق روایات متعدد مراد از مؤمنانی که میتوانند محرم اسرار، باشند رهبران آسمانی میباشند.
🔶پیامها
۱ - هستی و برنامههای آن هدفدار است انسانها و آیندهشان رها شده نیستند پس باید از دنیای خیال بیرون آمد و واقع بین بود. «أَمْ حَسِبْتُمْ»
۲ - ادعای ایمان کافی نیست آنچه صفها را از هم جدا میکند عمل و جهاد و آزمایشهاست. أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا
۳ - کسانی در آزمون ایمان موفقند که اسرار جامعه اسلامی را جز با خدا و رسول و مؤمنان واقعی در میان نگذارند. «وَلِیجَةً» (در صدر اسلام افرادی با بیگانه ارتباط داشتند.)
🌻🌻🌸🌸🌷🌷
@parcham_enghelab