1.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دعاهای_روزانه
🌸🤲 اللّٰهُمَّ وَصَلِّ عَلَىٰ وَليِّ أَمْرِكَ الْقائِمِ الْمُؤَمَّلِ، وَالْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ، وَحُفَّهُ بِمَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ، وَأَيِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ يَا رَبَّ الْعالَمِينَ . اللّٰهُمَّ اجْعَلْهُ الدَّاعِىَ إِلىٰ كِتابِكَ، وَالْقائِمَ بِدِينِكَ، اسْتَخْلِفْهُ فِى الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفْتَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِ،
🌸خدایا، درود فرست بر ولی امرت، آن قائم آرزو شده و دادگستر مورد انتظار، و او را در حمایت فرشتگان مقرّبت قرار ده و به روحالقدس حمایتش کن ای پروردگار جهانیان. خدایا او را دعوتکننده به کتابت و قیامکننده به آئینت قرار ده، او را جانشین خود روی زمین گردان، چنانکه پاکان پیش از او را جانشین خویش قرار دادی.
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
صوت تماااااام دعا و مناجاتها اینجا
👇
🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🔅السَّلاَمُ عَلَى الدِّينِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ الْمَسْطُورِ...
🌱سلام بر مولایی که تنها نشانِ باقیمانده از دین و حجّت های خداست.
🌱سلام بر او که گنجینه علم الهی است.
صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
هدایت شده از ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
امامکاظمۖ🔆رضاۖ🔆جوادۖ🔆هادیۖچهارشنبهزیارتامامکاظم(ع)رضا(ع)جواد(ع)هادی(ع)۩صدقی.mp3
زمان:
حجم:
463K
🕌 زیارت ائمه معصومین (ص) در روز چهارشنبه متعلق است به ائمه معصومین
💠 امام کاظم (ع)
💠 امام رضا (ع)
💠 امام جواد (ع)
💠 امام هادی (ع)
🎙 با صدای مهدی صدقی
💠 #زیارت_ائمه_روزهای_هفته 💠
☀️ بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم ☀️
❇️ السَّلاَمُ عَلَيكُم يَا أَولِيَاءَ اللَّهِ
🔶 السَّلاَمُ عَلَيكُم يَا حُجَجَ اللَّهِ
السَّلاَمُ عَلَيكُم يَانُورَاللَّهِ فِيظُلُمَاتِالأَرضِ
❇️ السَّلاَمُ عَلَيكُم صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيكُم
🔶 و عَلَى آلِ بَيتِكُم الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ
❇️ بأَبِي أَنتُم وَ أُمِّي
🔶 لقَد عَبَدتُمُ اللَّهَ مُخلِصِينَ
❇️ و جَاهَدتُم فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ
🔶 حتَّى أَتَاكُمُ اليَقِينُ
فَلَعَنَاللَّهُأَعدَاءَكُممِنَالجِنِّوَالإِنسِأَجمَعِينَ
❇️ و أَنَا أَبرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيكُم مِنهُم
1️⃣يامَولاَيَ يَا أَبَا إِبرَاهِيمَ مُوسَىبنَجَعفَرٍ
2️⃣يا مَولاَيَ يَا أَبَا الحَسَنِ عَلِيَّ بنَ مُوسَى
3️⃣ يَا مَولاَيَ يَا أَبَا جَعفَرٍ مُحَمَّدَ بنَ عَلِيٍ
4️⃣ يَا مَولاَيَ يَا أَبَا الحَسَنِ عَلِيَّ بنَ مُحَمَّدٍ
❇️ أَنَا مَولًى لَكُم مُؤمِنٌ بِسِرِّكُم وَ جَهرِكُم
🔶 متَضَيِّفٌ بِكُم فِي يَومِكُم هَذَا
❇️ و هُوَ يَومُ الأَربِعَاءِ وَ مُستَجِيرٌ بِكُم
🔶 فأَضِيفُونِي وَ أَجِيرُونِي بِآلِ بَيتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
صوت تماااااام دعا و مناجاتها اینجا
👇
🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
هدایت شده از ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
۩کانالادعیهومناجاتصوتی﷽۩دعایروزچهارشنبه۩سماواتی.mp3
زمان:
حجم:
1.74M
📆 دعای روز چهارشنبه
🎙 با صدای حاج مهدی سماواتی
لینک دسترسی به متن و ترجمه دعا👇
✅ eitaa.com/ppt_doa/0000
56BitR📀2MB⏰Time=4:2
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
برایعضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه ومناجاتهادر«ایتا»از👇واردشوید
🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
7️⃣ هفتمین سوال
🔆 منبر سلونی قبل ان تفقدونی
7️⃣ سوال کننده هفتم پرسید : یا علی ، به من بگو الان جبرئیل امین در کجاست ؟
امیرالمومنین یک نگاه به آسمان کرد و یک نگاه به سمت راست و نگاه به سمت چپ و نگاه به پشت سر.
فرمود : تمام آفرینش را نگریستم ، جبرئیل را ندیدم . جبرئیل باید خودت باشی .ناگهان جمعیت دیدند این سوال کننده از وسط جمعیت خارج شد . فهمیدند او خود جبرئیل امین بود .
🔆 #منبر_سلونی_قبل_ان_تفقدونی
#امام_زمان #حجاب
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
صوت تماااااام دعا و مناجاتها اینجا
👇
@ppt_doa
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
« تا کی فقط حرص بخوریم؟ باید نشون بدیم بیشماریم، باید دغدغههامونو فریاد بزنیم»
👌دعوت متفاوت فعالین انقلابی فضای مجازی از آقایون و خانمها برای حضور در تجمع #پنجشنبه ساعت ۱۶ در سالن دوازده هزار نفری آزادی
#وعده_ما_تجمع_۲۲تیر💪
#برای_حجاب
@ostad_shojae3482672287.mp3
زمان:
حجم:
10.32M
#تنبلی_و_بی_حوصلگی ۲۷
#استاد_شجاعی 🎤
♻️ بـــاید علمِت رو به عَمَل تبدیل کنی؛
تــــا بتونی از پُل تنبلی و بی حوصلگی بسلامت رد بشی!
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت دویست و هشتاد و دوم
سپس لبخند تلخی زد و رو به مجید کرد: «این طایفه وهابی هم که اول به بهانه تجارت و بعد به هوای وصلت دخترشون با پدرخانمت، به خونواده شما نفوذ کردن یه جرقه از همین آتیش بودن! خُب الحمدالله ایران کشور مقتدر و امنی هستش، نمیتونن مثل سوریه و عراق لشگر کشی کنن! برای همین قصد دارن همینجوری تو خونوادهها رخنه کنن تا مغز مردم رو شستشو بدن!» سپس چشمان مهربانش از شادی درخشید و با لحنی فاتحانه از استقامت ما تقدیر کرد: «ولی شما و خانمت جانانه مقاومت کردین! شما هم میتونستید کوتاه بیاید یا حتی فریبشون رو بخورید! ولی شما در عوض مهاجرت کردید!» و باز دلش پیش من بود که دوباره روی سخنش را به سمت من برگرداند: «البته دخترم شما کار بزرگتری کردی! مجید اگه در برابر اونا وایساد، شیعه اس! طبیعیه که از افکار وهابیت خوشش نیاد! ولی شما در مقام یک اهل سنت، خیلی بصیرت به خرج دادی که فریب حرفهای اونا رو نخوردی و پشت شوهرت وایسادی! احسنت!» سپس چشمانش به غم نشست و با ناراحتی زمزمه کرد: «ولی خُب پدرت...» و دیگر هیچ نگفت که خودم هم میدانستم پدرم که روزی یک سُنی معتقد بود، به پای هوس نوریه، به دین و دنیای خودش چوب حراج زد و به جرم تکفیر شیعیان و آواره کردن امثال این کارگر بینوا و حتی دختر و دامادش، آتش جهنم را برای خودش خریده، ولی حالا بیشتر نگران ابراهیم و محمد بودم که نه از روی عقیده و نه به هوای عشق زنی که به طمع حقوق و سهمالارث نخلستانها، با وهابیگریهای پدر و برادارن نوریه همراه شده و میترسیدم که آنها هم از دست بروند که آسید احمد از مجید سؤال کرد: «پدر و مادر شما چطور؟ باهاشون ارتباط دارید؟» و دلم برای چشمان غمگین مجید آتش گرفت که مظلومانه به زیر افتاد و با صدایی که بوی غم میداد، زمزمه کرد: «پدر و مادرم سال 65 تو بمبارون تهران شهید شدن.» و آسید احمد باور کرد که حقیقتاً من و مجید در این شهر غریب افتادهایم که نفس بلندی کشید و با گفتن «لا حول و لا قوه الا بالله!» اوج تأثرش را نشان داد و دلش نیامد دل شکسته مجید را به کلمهای تسلی ندهد که به غمخواری قلب صبورش، ادامه داد: «پسرم! اگه تو این دنیا هیچ کس رو نداشته باشی، تا خدا رو داری، تنها نیستی!» و نمیدانم از اینهمه غربت و بیکسی ما، چه حالی شد که با صدایی سرشار از احساس، من و مجید را مخاطب قرار داد: «ببینید چه شبی تو چه مجلسی وارد شدین! اینهمه دختر و پسر شیعه و سُنی تو این شهر بودن، ولی امشب امام زمان (علیهالسلام) اجازه دادن تا شما دو نفر تو مجلسش خدمت کنید! پس قدر خودتون رو بدونید!» و دلم را به چه جایی کشید که من همچنان دلم در هوای حضور امام زمان (علیهالسلام) پَر میزد که مامان خدیجه با هوشمندی دنبال حرف شوهرش را گرفت: «دخترم! من میدونم که به اعتقاد اکثریت علمای اهل سنت، امام زمان (علیهالسلام) هنوز متولد نشده و شما عقیدهای به تولد اون حضرت تو همچین شبی ندارید، ولی تو خانمی کردی و امشب همه جوره زحمت کشیدی! قربون قدمهات عزیز دلم!» و شاید به همین بهانه میخواست از تمام روزهایی که در جلسات روضه و دعا همراهش بودم، تشکر کرده و از امشب از همراهیاش معافم کند، ولی من دیگر دلم نمیآمد دل از چنین نیایشهای عارفانهای بردارم که با لبخندی شیرین، شورش عشقم را به نمایش گذاشتم: «ولی من خودم دوست دارم تو این مراسمها باشم، امشب هم خیلی لذت بردم!» و نه فقط چشمان مامان خدیجه و آسید احمد که نگاه مجید هم مبهوت فوران احساسم شد و من دیگر نتوانستم تبلور باور تازهام را پنهان کنم که زیر لب زمزمه کردم: «نمیدونم شاید نظر اون عده از علمای اهل سنت که معتقدن امام زمان (علیهالسلام) الان در قید حیات هستن درست باشه!» نگاه مجید به پای چشمانم به نفس نفس افتاد، آسید احمد در اندیشهای عمیق فرو رفت و مامان خدیجه به تماشای شهادت عاشقانهام پلکی هم نمیزد و من با صدایی که هنوز بوی گریه میداد، ادامه دادم: «آخه... آخه امشب من احساس کردم وقتی باهاشون صحبت میکنیم، حقیقتاً حضور دارن، چون اگه ایشون هنوز به دنیا نیومده باشن، دل مردم انقدر باهاشون ارتباط برقرار نمیکنه...» و دیگر چیزی نگفتم که نمیخواستم به اعتبار احساسم، به عقیدهای معتقد شوم و دیگر نفسی برای مباحثه نداشتم که در سکوتی ساده فرو رفتم که همین شربت شهد و شکری که امشب از جام جملات آسید احمد در وصف اتحاد شیعه و سُنی نوشیده بودم، برای تسلای خاطر بیقرارم کافی بود و با چه حال خوشی به خانه خودمان بازگشتیم که باور کرده بودیم به لطف پروردگار، در سایه حمایت خانوادهایی خدایی قرار گرفته و با چه آرامش شیرینی به خواب رفتیم.
❤️.
I #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
برای مشاهده قسمت های قبل روی👆# بزنید
🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼
صوت تمااااااام ادعیه و مناجاتها اینجا
👇
🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2