💠#تلاوت_روزانـہ یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ
📖#سوره_مبارڪه_شعراء آیات 137 تا 159
📄#صفحه_374
🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼
صوت تماااااام دعا و مناجاتها اینجا
👇
🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
4_6044138219589602152.m4a
زمان:
حجم:
5.11M
🎙#ترجمه_روان
📄 امروز #صفحه_374
📖#سوره_مبارڪہ_شعراء
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
صوت تماااااام دعا و مناجاتها اینجا
👇
🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
صفحه 374374-shoara-ar-dabagh.mp3
زمان:
حجم:
589.3K
🎙#تلاوت_ترتیل_روزانه
📄#صفحه374
📖#سوره_مبارڪہ_شعراء
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
صوت تماااااام دعا و مناجاتها اینجا
👇
🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
صفحه 374374-shoara-ta.mp3
زمان:
حجم:
5.73M
#صوت_تفسیر_صفحه_374
📖#سوره_مبارڪہ_شعراء
🎙 حجت الاسلام قرائتی
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
صوت تماااااام دعا و مناجاتها اینجا
👇
🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
2.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دعاهای_روزانه
💞🤲خدای عزیزم .نورت را در وجودمان متجلی کن .که سخت محتاج آنیم .
برکت نگاهت را در نگاه مان بریز تا هر کجا که می نگریم نیکی باشدومهر .
💞خدایا دستمان را بگیر .تا یاد مان باشد که باید دستی را بگیریم
نگاه مهربانت را از ما دریغ نکن .تا یادمان باشد که باید به تمامی نگاهی باشیم .از سر مهر وعشق به انسانها
🍂خدایا تو رهایم مکن.
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
صوت تماااااام دعا و مناجاتها اینجا
👇
🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
#آیههاینور
بَلِ اللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ ﴿۱۵۰﴾
آرى خدا مولاى شماست و او بهترين يارى دهندگان است (۱۵۰)
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
صوت تماااااام دعا و مناجاتها اینجا
👇
🌍 eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
ا⏳ 🌍
بارِ سفر چه بسته ای،
#مرگ خبر نمیکند
آنکه نبسته بارِ خود
در این سفر چه میکند..؟!
۰
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨وصف القاب امیرالمومنین و شعرخوانی
🎤صابر خراسانی
الحمد الله الذی جعلنا من المتمسکین به ولایت سلطان اولیا سخن گذار منبر سلونی سرور مطلبی ابن عم نبی در هل عطا مهر برج انما شهسوار لا فتی پیشوای انبیا عروه الوثقی کلمه الحسنی سید الاوصیا عماد الاصفیا رکن الاولیا آیت الله العظمی خیر المومنین امام المتقین اول العابدین ازهد الزاهدین زین الموحدین حبل الله متین لنگر آسمان و زمین وجه الله عین الله نور الله سر الله اذن الله باب الله روح الله سیف الله عبد الله اسدالله الغالب آقا جانم علی ابن ابی طالب (ع)
#امام_زمان (عج) را با بزرگداشت #عید_غدیر و معرفی آن به تمام جهان یاری کنیم #میلاد_امام_کاظم
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
دلنشین ترین ادعیه و مناجات صوتی👇
@ppt_doa
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت دویست و هشتادم
مجید محو چشمان عاشقم شده و بیآنکه پلکی بزند، تنها نگاهم میکرد که پا به پای من، همه این روزها را به چشم دیده و میفهمید چه میگویم و من حوریه را در این فصل از رساله رنجهایم از دست داده بودم که بغض کهنهام شکست و ناله زدم: «ولی وقتی به من خبر دادن، خیلی ترسیدم، هول کردم، بچهام از بین رفت، دخترم از دستم رفت...» و شعله مصیبت از دست دادن حوریه چنان آتشی به دلم زد که چشمانم را از داغ دوریاش در هم کشیدم و بعد از مدتها بار دیگر از اعماق قلبم ضجه زدم. مجید مثل اینکه دوباره جراحت جانش سر باز کرده باشد، چشمانش از خونابه اشک پُر شده و نمیتوانست برای دل بیقرارم کاری کند که تنها عاشقانه نگاهم میکرد. مامان خدیجه با هر دو دست در آغوشم کشیده و هر چه ناز و نوازشم میکرد، آرام نمیشدم و هنوز میخواستم لکه ننگ وهابیت را از دامنم پاک کنم که میان هق هق گریه، صادقانه گواهی میدادم: «من وهابی نیستم، من سُنیام! من خودم به خاطر حمایت از شوهر شیعهام اینهمه عذاب کشیدم! من به خاطر اینکه پشت مجید وایسادم، بچهام رو از دست دادم! به خدا من وهابی نیستم...» مامان خدیجه به سر و صورتم دست میکشید و چقدر بوی مادرم را میداد که در میان دستان مهربانش، همه مصیبتهای این مدت را زار میزدم و او مدام زیر گوشم نجوا میکرد :«آروم باش دخترم! آروم باش عزیز دلم! آروم باش مادر جون!» تا سرانجام پرنده دل بیقرارم دست از پر و بال زدن کشید و در آرامش آغوش مادرانهاش اندکی آرام شدم که آسید احمد صدایم کرد: «دخترم! اگه تا امروز رو تخم چشم من و حاج خانم جا داشتی، از امشب جات رو سرِ ماست!» با گوشه چادرم، صورتم را از جای پای اشکهایم خشک کردم و دیدم همانطور که نگاهش به زمین است، صورتش غرق عطوفت شد و حرفی زد که دلم لرزید: «مگه نشنیدی آیت الله سیستانی، مرجع بزرگوار شیعیان عراق چی گفته؟ ایشون خطاب به شیعیان فرمودن: "نگید برادران ما، اهل سنت! بلکه بگید جان ما اهل سنت!" چون یه وقت برادر با برادرش یه اختلافی پیدا میکنه، ولی آدم با جون خودش که مشکلی نداره! اهل سنت نفس ما هستن که با هم هیچ مشکلی نداریم! حتی ایشون سفارش کردن که شیعیان باید از حقوق سیاسی و اجتماعی اهل سنت، قبل از حقوق خودشون دفاع کنن. مقام معظم رهبری هم همیشه تأکید میکنن شیعه و سُنی با هم مهربونند و مشکلی هم ندارن.» سپس لبخندی زد و نه تنها از سرِ محبت که از روی عقیده، به دفاع از من قد کشید: «پس از امشب من باید از شما قبل از دختر خودم حمایت کنم، چون شما به عنوان یه عزیزِ اهل سنت، جان من هستی!» و مامان خدیجه همانطور که دستانم را میان دستان با محبتش گرفته بود، پیام عاشقیاش را به گوشم رساند: «عزیز بودی، عزیزتر شدی!» سپس به چشمانم دقیق شد و با لحنی عارفانه مقاومت عاشقانهام را ستایش کرد: «تو به خاطر خدا و به حمایت از همسر و زندگیات، اینهمه سختی کشیدی! خوش به سعادتت!» و باز آسید احمد سرِ سخن را به دست گرفت و صفحات قرآن را نشانم داد تا دلم به کلام زیبای الهی آرامش بگیرد: «تو قرآن دهها آیه فقط درمورد مهاجرت در راه خدا اومده! بلاخره شما هم به یه شکلی برای خدا مهاجرت کردید و این مدت اینهمه سختی رو به خاطر خدا تحمل کردید! شک نکنید اجرتون با خداست!» و دلش از قیام غیرتمندانه مجید، حال آمده بود که نگاهش کرد و گفت: «شما میتونستی اون شب هیچی نگی تا زندگیات حفظ شه! ولی به خاطر خدا و اهل بیت (علیهالسلام) سکوت نکردی و اینهمه مصیبت رو به جون خریدی! حتماً شنیدی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودن بالاترين جهاد، کلمه حقي است که در برابر يک سلطان ستمگر گفته بشه. پس شما زن و شوهر هم مجاهدت کردید، هم مهاجرت!» و دوباره رو به من کرد: «شما هم به حمایت از این جهاد، زحمت این مهاجرت سخت رو تحمل کردی! بچهات هم در راه خدا دادی!» و حقیقتاً به این جانبازی من و مجید غبطه میخورد که چشمان پیر و پُر چین و چروکش از اشک پُر شد و به پای دلدادگیمان حسرت کشید: «شاید کاری که شما دو نفر تو این مدت انجام دادید، من تو این عمر شصت سالهام نتونستم انجام بدم! خوش به حالتون!»
❤️.
I #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
برای مشاهده قسمت های قبل روی👆# بزنید
🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼
صوت تمااااااام ادعیه و مناجاتها اینجا
👇
🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7