7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با سگهای مجازی سگ منطقهای آمریکا بیشتر آشنا شویم...
🆔 @qahramani
هدایت شده از صبح زود | مهدی سلطان احمدی
🍀 ان شاءالله امشب رجاءً کم نگذاریم، وقتی از داخل غزّه، پیام فارسی میدهند یعنی به خانهی امیرالمؤمنین(ع) امید دارند!
@SobheZood
21.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با اسلام ناب آمریکایی آشنا شوید...
پ.ن: اسلام آمریکایی که با عنوان اسلام رحمانی هم شناخته میشود همان پروژه اسلام منهای شریعت است که به جای احکام و شرایع، معنویت و روحانیت (حال خوش و سرخوشی) جایگزین شده.
یکی از نمایندگان این مکتب در ایران، حسن آقامیری است.
🆔 @qahramani
جوک جدید آوردم..
🔴 تانکر سوخترسان انگلیسی از قطر بلند میشه، به جنگندههای اسرائیلی که به قطر حمله کرده بودن سوخترسانی میکنه و بعدش تو قطر فرود میاد؛ بعدشم انگلیس حمله به قطر رو محکوم میکنه!
🆔 @qahramani
📮«استادی» در عصر «بلاگری»
✍ میلاد حسنزاده
جهان معاصر بیش از هر زمان دیگر شاهد پدیدهای عجیب است: تهی شدن کلمات از معنا. واژههایی که روزگاری بار سنگین و اصیل داشتند، امروز به برچسبی سبک و مصرفی بدل شدهاند. «استاد»، «تربیت»، «فقه»، «تمدن»، «اجتهاد»… همه واژههایی که قرنها بار علمی و معنوی حمل میکردند، اکنون در بازاری شلوغ و پرهیاهو، در بستهبندیهای رنگارنگ عرضه میشوند.
در چنین فضایی، کافی است چند اصطلاح جذاب کنار هم قرار گیرد تا چیزی به نام «کارگاه» یا «دوره» شکل بگیرد:
صبحها «تولید محتوای رسانهای»، عصرها «تربیت کودک»، شبها «نظریه امنیتی»؛ همه در عرض چند روز، همه در یک بسته. بیآنکه مسیر علمی طی شده باشد، بیآنکه سنت استاد و شاگردی و ممارست و مجاهدت علمی دیده شود. گویی در جهان بلاگری، «استاد بودن» دیگر محصول سالها شاگردی نیست، بلکه تنها نتیجهی جسارت در معرفی خویشتن است.
در سنت علمی ما، خصوصاً در حوزههای علمیه، «استادی» نه یک عنوان انتخابی، بلکه مقامی بود که از درون یک مسیر دشوار پدید میآمد. سالها زانو زدن در محضر استاد، ممارست بر متون، تحمل سختی معاش و انس با سنت علمی، روح و شخصیت «استاد» را میساخت. «استادی» یک «شأنیت» بود؛ چیزی که با رنج بهدست میآمد، نه با تبلیغ.
اما امروز، در جهان رسانهای، این شأنیت بهشدت فرسوده شده است. هرکس میتواند با کمی ادعا، چند اصطلاح فنی، و ذوق بلاگری، خود را «استاد» جا بزند. نتیجه آناستکه قداست و اعتبار سنت علمی، جای خود را به «کارگاهسازی» و «بازار آموزشی» میدهد.
🔻چرا این اتفاق خطرناک است؟
۱. فروپاشی معیارهای علمی: وقتی مرز میان طلبهای که هنوز در ابتدای راه است و استادی که عمری علم اندوخته، محو میشود، دیگر علم به سرگرمی تقلیل پیدا میکند.
۲. خالیشدن مفاهیم بزرگ: «تمدن اسلامی»، «فقه»، «اجتهاد»، واژههاییاند که با هزار سال کوشش علمی و معرفتی گره خوردهاند. اما امروز با یک برچسب ساده در تبلیغات دوره، چنان مصرف میشوند که تهی میگردند.
۳. آسیب به اعتماد عمومی: جامعه وقتی میبیند هرکس میتواند در هر حوزهای سخن براند و «استاد» خوانده شود، اعتمادش به مرجعیت علمی _چه در حوزه و چه در دانشگاه_ سست میشود.
۴. تضعیف شأن روحانیت: روحانیت در تاریخ ما، نماد صبوری علمی و پایبندی به سنتهای معرفتی بوده است. اما وقتی برخی طلاب، با شتابزدگی و بدون طی مسیر، وارد بازار بلاگری میشوند و به تدریس موضوعاتی چندپاره میپردازند، این سنت بزرگ، به سخره گرفته میشود.
بلاگری، دنیایی ساخته که در آن «خوداظهاری» جای «خودسازی» را گرفته است. در این فضا، کافی است کسی بهقدر کافی جسور باشد تا «دوره» برگزار کند. تخصصهای بیارتباط، عناوین سنگین و شعارهای تمدنی، همه کنار هم چیده میشوند تا یک بستهی جذاب رسانهای تولید شود.
اما حقیقت ایناست که «استادی، بدون استاد دیدن» سرابی بیش نیست. علم، جز در مسیر طولانی شاگردی، جز با تحمل زحمت، جز با ممارست و فروتنی در برابر دانشی عمیق، حاصل نمیشود.
جامعهی علمی ما نیازمند بازاندیشی در مفهوم استادی است. باید دوباره بر آن تأکید شود که استاد کسی است که «راهِ رفته» دارد، نه کسی که صرفاً «راه را نمایش میدهد». باید فرهنگ عمومی و فضای نخبگانی حساس شود که هر دورهای با چند اصطلاح و برچسب نمیتواند جای سالها زحمت علمی را بگیرد.
سؤال بنیادین اینجاست:
اگر روزگاری برای رسیدن به مقام «استادی» باید سالها درس میخواندی، شاگردی میکردی و سختی میکشیدی، امروز که هرکس با چند پست و چند عنوان پرزَرقوبَرق میتواند خود را استاد بنامد، چه چیزی از معنای استادی باقی خواهد ماند؟
#حوزه_علمیه، #بلاگر، #رسانه
🔻لینک یادداشت:
🌐 farsnews.ir/Miladhasanzadeh/1757145197919247992
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکم بهشت رویایی غرب ببینیم...
این قسمت: میزان مطابقت مدرک تحصیلی و شغل مردم آمریکا
🆔 @qahramani
شهرام گودرزی و سناریوی آشوبهای خیابانی
آنچه از اخبار آشکار درباره گودرزی فهمیدم این است:
شهرام گودرزی مجسمهسازی کلاردشتی است که چندی پیش شروع به ساخت مجسمه کوروش کرد.
در زمان به ثمر نشستن اثرش دستگیر، زندانی و سپس آزاد میشود.
در همین بحبوحه از انگلستان برای او دعوتنامه برای تدریس و ساخت مجسمه میآید...
مدتی سروصدای او میخوابد، اما درست بعد از جنگ ۱۲ روزه و به بهانه تقابل با اربعین، پیادهروی برای زیارت کورش (!) آغاز میکند.
حال جریان قدرتمند رسانهای از آن ابتدا استاد و حال یک رهبر معنوی میسازد.
در کلیپ آخر سناریوی این راهپیمایی از زبان گودرزی مطرح میشود..
امید است دستگاههای نظارتی و اطلاعاتی تدابیر لازم را در این زمینه بیندیشند..
(!) تنها گروهی که به شکل اعتقادی و مبنایی برای اموات خود قداست و حیات پس از مرگ قائلاند شیعیان هستند و باید دید اینکه پدر مهسا یا جناب گودرزی و دیگران سالگرد و زیارت را مستمسک قرار میدهند برای چیست؟
آیا اسپانسری ورای همه این موارد هست؟!
🆔 @qahramani