مقامات اقتصادی اسرائیل از تصمیم آمریکا برای اعمال تعرفه 17 درصدی مات و مبهوت هستند.
ما در شوک به سر میبریم. مطمئن بودیم که تصمیم برای لغو کامل تعرفهها بر واردات از ایالات متحده مانع از این حرکت میشود. اما این اتفاق نیفتاد.»
منبع: آمیچای استین
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#رسانهمجازیقدس☫
🔴 @qods_iraa
📸 تمسخر جولانی از سوی یک روزنامهنگار اسرائیلی
🔹 «ایدی کوهن» روزنامه نگار مطرح اسرائیلی با اشاره به حملات شدید این رژیم به فرودگاه نظامی حماه و حمص نوشت: «بشار اسد لااقل موشکهای پدافندی شلیک میکرد، اما جولانی هیچ چیزی شلیک نمیکند».
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#رسانهمجازیقدس☫
🔴 @qods_iraa
ترامپ نمودار که در آن تعرفه های متقابل علیه ده ها کشور در سراسر جهان از جمله کل اتحادیه اروپا مشخص شده است را رسما اعلام کرد
مقاومة الإسلامية القدس|فارســــی
🔹 روایت داماد رهبر انقلاب از حضور شهید زاهدی در مراسم نماز بر پیکر شهید سید رضی
برای او که بهشت، تنها بهایش بود؛ در آستانه سالروز شهادتش...
دکتر مصباح باقری داماد حضرت آیتالله خامنهای:
قرار شد نماز سیدرضی را آقا بخوانند. بامدادِ پنج شنبه هفتم دی ماه ۱۴۰۲، در یک روزِ سردِ زمستانی، خانواده شهید به همراه عدهای از فرماندهان و سرداران منتظر بودند. «او» هم گوشهای ایستاده بود. ساکت و آرام. آقا که تشریف آوردند، چند قدمی هم عقبتر از آن جا که ایستاده بود، رفت. آقا بعد از تفقد و تسلیت به خانواده شهید سید رضی، مشغول صحبت با برخی فرماندهان شدند. «او» باز هم عقبتر رفت و دور شد. سرمای زمستان تهران، بهانه خوبی به دستش داده بود تا خودش را خوب و زیاد بپوشاند. کلاهی بر سر تا روی چشمها گذاشته و دکمههای اورکت را هم تا بالا بسته بود.
در بین صحبت آقا با فرماندهان، رهبر از زبان یکی از سرداران، متوجه حضور «او» شدند. با تأکید جویا شدند: مگر «او» اینجاست؟ گفتند: بله و زود «او» را صدا زدند تا جلو بیاید. با آرامش و سکوت و تواضع جلو آمد. سلام و دستبوسی کرد و احوالپرسی مختصری. بعد خیلی تند و سریع عقب رفت؛ عقبتر از قبل. انگار نمیخواست حتی به اندازه ذرهای دیده شود. نمیخواست زحمتی درست کند. نمیخواست به قدر پر کاهی هم بار باشد.
نماز را هم صف آخر خواند. دور و مخفیانه... انگار عادت کرده که حتی سر و صدای کوچک و ریزی هم نداشته باشد. نماز تمام شد و «او» باز هم دور و غریب و تنها. حالا تابوت را بلند کردند برای تشییع تا بیرون بیت رهبری. «او» با چشمهایش یار و همرزم دیرینهاش را بدرقه میکرد، گویا با همان چشمها داشت با او حرف میزد و قرار و مدار میگذاشت، شاید هم قرار و مدارهای قبلی را یادآوری میکرد.
در همین بین ، اهل دلی که در جمع بود به چند جوان و نوجوان اطرافش توصیه کرد: "بروید و خوب و سیر تماشایش کنید؛ شاید دیگر «او» را نبینید".
به آن بندهی خدا عرض ادب کردم و گفتم: "از «او» چه دیدید که چنین توصیهای داشتید؟"
گفت: "او مجسمه اخلاص است. به اندازه ذرهای اجازه بروز و ظهور نفس نمیدهد. کامل رامش کرده. با این همه کتوم و بی ادعاست!" بعد ادامه داد: "اما طولی نمی کشد... این اخلاص اجرش فقط یک چیز است".
سه ماه بعد، دوشنبه بیست و یک رمضان، سیزده فروردین ۱۴۰۳ بود که خبر بهشتیشدن «او» آمد. باز مسجل شد که بهشت را به بها بدهند؛ نه به بهانه!
«او»، شهید محمدرضا زاهدی، فرمانده و سردار بزرگ و بلند بالا اما بیادعای سپاه سرافراز اسلام و ایران بود.
منبع: مرکز رشد دانشگاه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#مقاومتاسلامیقدس☫
🔴 @qods_iraa