گاو دست شان را گرفت و تا دم در همراهی شان کرد. علی بابا گفت: خسته نشی یه وقت؟! خودمونم که میتونستیم اینجوری بیایم.
گاو گفت: بیشتر از این برام قفله. باید پنیر لاکتیکی می گرفتین. در ضمن چون تیکه انداختی آرزوی سومت سوخت. گاو این را گفت و غیب شد.
علی بابا و برادرش مجبور شدند پیاده پا به فرار بگذارند. در حین تعقیب و گریز پای برادر علی بابا به سنگی گیر کرد و با مغز زمین را گاز گرفت. علی بابا با او فاصله داشت. دزدان لحظه به لحظه نزدیک میشدند و فرصتی برای علی بابا نمیگذاشتند. اما علی بابا تصمیم خود را گرفت و به طرف برادرش رفت.
ولی برادرش گفت: علی بابا برگرد. اینجوری هر دومون رو میگیرن اونوقت هم زنامون بیشوهر میشن هم دیگه کسی از راز این غار باخبر نمیشه.
علی بابا هم گریخت. وقتی به خانه رسید ماجرا را برای زنش تعریف کرد. زنش گفت: اینا رو ول کن وام چی شد؟
علی بابا بر سرش زد و گفت: وای درگیر این غار و دزدا شدم پاک یادم رفت.
آن شب علی بابا مجبور شد بیرون بخوابد. اما فردای آن شب وقتی علی بابا به خانه برگشت تنها نبود و با خودش مهمان آورده بود. وقتی زنش در مورد مهمان پرسید علی بابا گفت: دیشب که بیرون بودم اومد پیشم. مثل اینکه تاجره و با سقوط قیمت نفت میخواد بشکههای نفتش رو بده به هر کس که ببینه چون پول نگهداریش تو انبار بیشتر میشده ظاهرا. میگفت اولین نفری که دیدم تویی و میخوام به تو هدیه کنم. ما هم نگه میداریم و بعدا میفروشیم. داریم کم کم به امید خدا پولدار میشیم خانم.
زن علی بابا بعد از کمی سکوت گفت: ولی یه کم مشکوکه. چطور بهش اعتماد کردی آخه؟!
اما علی بابا با خیال راحت و بدون هیچ نگرانی با تاجر به معاشرت پرداخت. زن علی بابا وقتی به پذیرایی آمد و علی بابا و تاجر را در حال خوش و بش دید گفت: چی شده اینقدر با هم گرم گرفتین؟
علی بابا گفت: آخه چای شهرزاده.
زن علی بابا پریشان شد و گفت: چشمم روشن شهرزاد کدوم گیس بریدهئیه؟
علی بابا که دستپاچه شده بود گفت: هیشکی خانم شلوغش نکن.
زن گفت: شلوغ نکنم؟! که هر کار خواستی بکنی؟! اصلا پاشو برو پیش همون شهرزاد خانمت چایی بخور.
این را گفت و سینی چای را از پنجره به بیرون پرت کرد. اما علاوه بر صدای شکسته شدن لیوان و قندان، صدای داد مردی از بیرون بلند شد.
علی بابا رو به خانمش گفت: چشمم روشن…
زن گفت: بی خود شور برت نداره صدا از تو یکی از همین بشکه نفتا اومد.
بعد هر دو جا خوردند و مثل اینکه چیزی متوجه شده باشند به تاجر نگاه کردند. تاجر ناگهان دستش را به پشتش برد. علی بابا به سرعت الکل ضدعفونی کنندهی روی میز را برداشت و چند بار توی چشمان تاجر زد. چشمان تاجر تار میدید. علی بابا هم از فرصت استفاده کرد و تا دهن تاجر باز شد که داد بزند، شیشه الکل صنعتی را داخل حلقش فرو کرد.
تاجر گفت: چه بهتر اینا کرونا رو از بین میبره اصلا مایع شوینده بهم تزریق کنید.
علی بابا رو به زنش گفت: خانم اون وایتکس و سرنگ رو بیار.
اما هرچی تاجر گفت شوخی کردم فایده نداشت.
سپس گریم تاجر را پاک کردند و فهمیدند این آدم همان رئیس دزدان است.
علی بابا گفت: خداوکیلی صد تومن بهت می دم بگو کجا انقدر خوب گریمت کردن؟
اما رئیس دزدان که کور شده بود دیگر حرف هم نمیتوانست بزند و بعد از لحظاتی دار فانی را وداع گفت.
علی بابا و خانمش که از نقشهی دزدان با خبر شده بودند، داخل همهی بشکهها را پر از قیر کردند. بعد از این کار بشکهها را شمردند. ۳۷ تا بود. دو نفر از دزدان هم که به خاطر کرونا خودشان را قرنطینه کرده بودند.
رئیسشان هم که مرده بود. فردای آن روز علی بابا بشکهها را به سمساری فروخت و توانست مبلغ کمی به جیب بزند و همراه همسرش به زندگیشان ادامه بدهند.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 مرد آن بود که...
🔘 اندر کرامات شرق
✍ #محمد_محمدی
⏰ زمان لازم برای مطالعه 30 ثانیه | معادل زمان لازم برای پراندن تیتر اول روزنامه!
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/287783
شرق ما را که تیترسازی، تیتربازی و تیترنازی یک از هزاران کرامات اوست، گفتند: سپاه از دستگاه ویروسیاب خود رونمایی نموده است؛ گفت: سهل است؛ غرب نیز از اعجاز تزریق وایتکس در بدن رونمایی نموده است.
گفتند: بسیج و سپاه روزانه ۳ میلیون ماسک تولید میکنند؛ گفت: آمریکا و اروپا نیز میتوانند روزانه ۳ میلیون ماسک از محمولههای دیگران به سرقت برند و تصاحب کنند.
گفتند: سپاه ماهواره نظامی نور را به فضا فرستاده و در مدار زمین قرار داده است؛ شرق گفت: آفرین! آفرین! احسنت! گفتند: بر؟! شرق گفت: بر مدیریت شهری که تصمیم به شکایت از سحر قریشی گرفته است؛ همین را تیتر میزنیم!
گفتند: یا شرق! پس ماهواره نور چه؟! گفت: این چنین چیزها را چندان قیمتی نیست؛ مرد آن بود که در پای میز مذاکره بنشیند و برنخیزد و پای میز بماند و بخسبد و بشنود و در برجام در میان خلقِ به علاوه یک داد و نستد کند و هیچ نخواهد و با غرب در آمیزد و یک لحظه از کدخدای غافل نباشد.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 موشک سسی
🔘 نامه عاشقانه ایالات متحده آمریکا بعد از پرتاب ماهواره نور
✍ #سمیه_قربانی
⏰ زمان لازم برای مطالعه 20 ثانیه | معادل زمان لازم برای باز پسندیده شدن!
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/782757
سلام ایران ماهوارم!
چندی است بعد از آسفالت کردن عینالاسد باز هم آرام و قرار نداری، فکر نکن نمیدانم، من از همه چیز خبر دارم حتی بیشتر ازخودت!
دیشب به رسم همیشگی به محل قرار آمدم و چند ساعت به چیزی که گفته بودی خیره شدم. نمیدانی بعدازاینکه فهمیدم به جای ماهواره با ظرف سس قرمز دلپذیر سر کار رفتهام، چقد شعر «باز شد پسندیده شد» را خواندم و فرت و فرت اشک از چشمانم سرازیر شد. این را هم نمیدانی بعد از شنیدن خبر پرتاب ماهواره نور هر خودکار و ظرف سس قرمز را که میبینم جیغ میکشم. یادم باشد سرویسهای اطلاعاتیمان را به خاطر شیطنت معشوق یک شیرینی باقلوا میهمان کنم.
خدایی معشوق انقدر شیطون بلا میشود؟ چرا «کووید-۱۹» چشم غمزهات را نگرفت! من کلی رویش حساب کرده بودم، حتی خودم به دست خودم سرکار رفتهام و روزی ۲۰۰۰۰ کشته میدهم لاکردار!
حتما این چند روز هارت و پورتهایم را شنیدهای، علیالحساب یه شکایت ریزی علیهت می کنم تا ببینم جایش را چطور خوب کنم!
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 آدم فضایی و جادوگر
🔘 بشقابپرندهها برای چه به جو ما آمدند؟
✍ #امین_شفیعی
⏰ زمان لازم برای مطالعه 100 ثانیه | معادل زمان لازم برای گرم کردن موتور جارو برای پرواز با آن!
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/892698
موجودات فضایی بالاخره وارد جو کره زمین شدند. آنقدر شتابان و عجول که برای اولین بار، دوربینهای آدمها پرواز سفینههایشان را ثبت و ضبط کرد.
آنها خود را به خانه جادوگر رساندند و در مقابل او زانو زدند و گفتند: «آه جادوگر بزرگ! ما بیگانگان، استوری اخیر شما را در اینستاگرام دیدیم. میخواهیم از شما دانشمند بزرگ، که دارید روی واکسن کرونا کار می کنید، خواهش کنیم به سیاره ما بیایید. سیاره ما دارد از موجودات بیخاصیت لبریز میشود. ما در سیاره خودمان به دانشمندان بزرگی چون شما نیاز داریم!» جادوگر که نمیخواست آنها را ناامید کند گفت: «فرزندانم! دوست دارم به شما کمک کنم! اما من دانشمند نیستم و روی واکسن کرونا کار نمی کنم!» یکی از آدم فضاییها شاخکش را با تف سبز رنگ دهانش صاف کرد و گفت: «شما قطعا یک متفکر و فیلسوف بزرگ هستید که توانستید آن متن فوق العاده را بنوستید! آن پست آنقدر ویو خورد که سیگنالش به سیاره ما رسید! خواهش میکنم به سیاره ما بیاید! ما به فلاسفه و متفکرانی مثل شما نیاز داریم.» جادوگر که تازه شستش خبردار شده بود که این فضایی ها چه میگویند لبخندی زد و گفت: « آهان آن پست را میگویید! آن را که من ننوشتم! صحبت مورگان فریمن بود که من تنها آن را نقل قول کردم!»
تمامِ پیکرِ لزجِ آدم فضاییها را که از پلاسمای خالص آبی رنگ تشکیل شده بود، حس ناامیدی پر کرد. ناگهان در هشتمین چشم یکی از آنها برق امید درخشید و گفت: «پس شما یک خبرنگار توانمند و زیرک هستید که توانستید چنین جمله عمیقی را در مصاحبه با مورگان فریمن به دست آورید و منتشر کنید! خواهش میکنم به سیاره ما بیاید. ما به خبرنگاران تیزهوشی مثل شما نیاز داریم.» جادوگر لبخند مهربانی زد و گفت: «عزیزانم! نمی خواهم ناامیدتان کنم. اما من خبرنگار هم نیستم! آن جمله را در پیج رسمی پروفسور سمیعی دیدم و چون برایم جالب بود منتشر کردم.» یکی از آدم فضاییها در حالی که از فرط تعجب داشت شاخهایش میریخت گفت: «پس شغل شما چیست؟» جادوگر گفت: «فوتبالیستم!» آدم فضایی ها که دوباره امید تمام وجودشان را پر کرده بود یک صدا و در فرکانس نت لای پشت خرک پرسیدند: «فوتبالیست دیگر چیست؟» جادوگر یک توپ آورد و با مهربانی گفت: «ببینید فوتبالیست کسیست که توپ را از وسط زمین برمیدارد همه را اینجوری دریبل می زند و میکوبد توی دروازه حریف!» آدم فضاییها که با تعجب به برخورد توپ به سفینهشان نگاه میکردند پرسیدند:« بعدش چه میشود؟» جادوگر ادامه داد:«میخواهید چه بشود؟ توپ را بر میدارند و دوباره از وسط زمین شروع میکنند!» آدم فضایی ها که پلاسمای بدنشان از فرط سرما جامد شده بود پرسیدند: «خوب آخرش چه میشود؟» جادوگر گفت: «آخرش هر کسی توپ را بیشتر بزند توی دروازه حریف برنده است. من هم تعریف از خود نباشد اوستای این کار بودهام. البته شهرتم را بیشتر مدیون مردمم. حالا اگر توی سیاره خودتان به فوتبالیست یا مربی فوتبال نیاز دارید حاضرم با شما بیام.» آدم فضاییها در حالی که در دلشان دعا میکردند که خدا هیچ آدم فضاییای را شرمنده سیارهاش نکند گفتند: «نه! خیلی ممنون! گفتیم که! سیاره ما ظرفیتش تکمیل است! اما در نزدیکی سیاره ما، سیارهای به نام هِندِ هشتم وجود دارد که به افرادی چون شما برای راز و نیاز به شدت احتیاج دارند. حتما وجود شما را به آنها اطلاع می دهیم. مرسی بای!»
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
📣 دولت در مسیر خصوصی سازی
مردم؛ یه پاستور رو بذارید برای رئیس جمهور بعدی بمونه!
آنچه در این شماره می خوانید:
🔺 یه پاستور رو بذارید برای مردم بمونه!
🔺 ما با شرافت ها
🔺 دلپیچه
🔺 شعر لاکردارشان
🔺 سک سک بر دیوار برجام
و… کاریکاتورها و استریپ های جذاب و دیدنی
۱۱۹ امین شماره ضمیمه طنز راه راه در روزنامه وطن امروز، امروز پنجشنبه ۱۸ ازدیبهشت ماه ۱۳۹۹ منتشر شد.
این ضمیمه طنز رو از اینجا باز کنین😁👇
b2n.ir/rahrah119
💢 اینا رو ببین ای بابا
🔘 بررسی سه پست اینستاگرامی به تفکیک کپشن، هدف و انگیزه
✍ #محمدحسین_صادقی
⏰ زمان لازم برای مطالعه 130 ثانیه | معادل زمان لازم برای شِیر کردن کل محتویات زندگی!
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/447913
صاحب پیج: یک همسر (دارای قابلیت مادر بودن)
عکس: مقدار زیادی غذا از هر نوع که به دلیل قائل شدن احترام برای اسید های معده خوانندگان از ذکر نام آنها خودداری می شود، به همراه مقداری چوب که به نظر می رسد میز باشد.
کپشن: شکر خدای را عز و جل که تونستیم امشبم مهمونیمون رو به خوبی برگزار کنیم. فردا شب آبجی آزیتا (سکینه سابق) اینا میان خونمون. امشبم همونطور که صبح توی استوری توضیح دادم میزبان مامان رکسانا (طلعت سابق) اینا بودیم. فردا شبم خوش میگذره و براتون میگم چی شد. فعلا باید برم این غذاهایی که مونده رو بریزم سطل. #صله_رحم #خانواده_دوست #مامان_خوب #همسر_مهربان #فرزند_با_ادب #اینجا_جایی_برای_ماندن_نیست #همه_جای_ایران_سرای_من_است
هدف: نشان دادن کیفیت دوربین گوشی آیفون ۵/۱۱ که تازه خریده است- داشتن چیزی برای استوری کردن.
انگیزه: به نظر فاقد انگیزه مشخص ولی چشم های آبجی رقیه که در منطقه غربی شهر زندگی می کند و از مظاهر مدرنیته تنها حائز یک تلویزیون لامپی و یک سامسونگ جی وان است می تواند انگیزه خوبی برای انتشار پست قلمداد گردد.
دوم: صاحب پیج: یک شرکت بازرگانی
عکس: عکسی از یک پنیر منتشر شده که در وسط یک نعلبکی قرار گرفته و به مقدار زیادی -حتی بیشتر از یک مکعب مربع واقعی- در برش آن دقت شده است.
کپشن: پنیر داریم چه پنیری! این پنیر از شیر کرگدن های جنوب شرقی آفریقا تهیه شده و دارای ویتامین های ب۱ تا ۱۴، ث۵ تا ۷، آ۲ تا ۹ هستش و میتونه از انواع و اقسام بیماری ها و مشکلات از جمله: نقرص، سرطان، کبد چرب، سنگ آوری کلیه و مثانه، میگرن، رفتن دست لای سنگ پرس، تصادف با کامیون، کنده شدن پا به دلیل پیاده روی زیاد روی تردمیل و دیگر مشکلاتی که میتونین دچارش بشین جلوگیری کنه. «بازرگانی دندان گیر» هم اکنون وارد کننده رسمی این نوع پنیر در ایرانه. منتظر آف های درصد بالای ما باشید. #سلامتی #ایران #موفقیت #اقتصاد_موفق #بازرگانی #عشق
هدف: قرار دادن مقدار کمی پنیر در ازای مقدار زیادی پول در پاچه خریداران محترم و فاقد فهم مناسب- مصرف بسته اینترنتی یک ماهه با حجم ۲ ترابایت و پرکردن سرور های اینستاگرام.
انگیزه: کسب درآمد مالی از میزان غباوت مردم.
سوم: صاحب پیچ: کارمند یک شرکت لاکچری که برگزار کننده تورهای طبیعت گردی است.
عکس: عکسی از یک برگه آچهار سفید منتشر شده است که بر روی میزی سیاه رنگ با رگه های چوبی قرار دارد.
کپشن: امروز اومدم شرکت و دیدم بار جدیدمون رسیده. همون جا سجده شکر به جا آوردم که مجبور نیستم دیگه بعد دوروز روی همون برگه های آچهار درب و داغونی که توی بازار هست مطالب شرکت رو چاپ کنم. این برگه ها معجز قرنن! استرالیا باید همه جنگل هاش برگه بشن وگرنه حیفه. پیشنهاد می کنم برگه های «استرالیا پیپر» رو حتما امتحان کنین. #طبیعت #حفظ_محیط_زیست #لاکچر_شرکت #تور_های_طبیعت_شناسی #متخصص
هدف: نشان دادن میزان لاکچری بودن شرکت محل کار به فالوورهای عزیز و گرامی.
انگیزه: بیشتر کردن میزان مراجعین به شرکت و در نتیجه افزایش میزان حقوق دریافتی.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 دلپیچه
🔘 سؤالات پرمغز از سریالهای پر محتوا
✍ #صنم_یاوری
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: 21 ثانیه | معادل زمان لازم برای عوض کردن پوشک😁
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/347337
با توجه به نظرسنجی اخیر یکی از سریالهای شبکه خانگی، انتظار میرود در سریالهای آینده این سوالات مهم و اساسی مطرح شود:
۱- در سریال «خانواده شلوغ پلوغ» کدام یک از مردان فامیل بیشتر از بقیه چشمچرانی میکرد و واکنش همسرش به این اقدام چه بود؟
الف) شوهر خواهر خانواده/ چشمانش را از کاسه درآورد و کف دستش قرار داد.
ب) پسر عمو بزرگه/ زنش مشغول غیبت بود و اصلا متوجه این عمل زشت نشد.
ج) داداش زن دایی اقدس/ اصلا زن ندارد.
د) همه موارد/ همه موارد
۲- در سریال«دلپیچه» مسؤول تعویض پوشک بچه کدام یک از اعضای خانواده بود و چرا؟
الف) پدر خانواده/ چون دندهش نرم، وظیفهاش است.
ب) دختر کوچک خانواده/ چون کوچک است و میتوان به او زور گفت.
ج) کلفت خانواده/ این که دیگه دلیل نمیخواد.
د) کودک/ مدتهاست دیگر از پوشک استفاده نمیکند.
۳- در سریال «ورپریدههای پردردسر»، آیا بالاخره شهناز خانوم ازدواج میکند؟
الف) خیر چون میخواهد همه را دق بدهد.
ب) زندگی خودش است و اصلا به شما مربوط نمیشود.
ج) بقیه ازدواج کردن چه گلی به سرمون زدن؟
د) با اجازه بزرگترهای فامیل بلللله
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 سک سک بر دیوار برجام
🔘 نامهنگاریهای تحریم مجدد ایران
✍ #محمدحسین_صادقی
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: 19 ثانیه | معادل زمان لازم برای پیوستن مجدد به برجام😄
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/898076
از: معاونت تحریم
به: دایره تحقیق و بررسی
سلام
هر چه سریعتر بررسی کنید کدام یک از نهادها و اشخاص ایرانی جز احمد جنتی و محسن رضایی قابلیت وضع تحریمهای جدید علیه ایران را دارند.
_________________________
از: دایره تحقیق و بررسی
به: معاونت تحریم
سلام و عرض تحیات
نظر به نامه شما شرکت گازکشی رسول لوله، شرکت آبرسانی لوله کج، ایزوگام شرق دلیجان، پنیر فتای صباح، سس بیژن و شرکت جلال قطعه تنها تولیدکننده آفتامات پیکان در ایران قابلیت وضع تحریمهای جدید را دارا هستند. خاطرنشان میشود نامبردگان در نامه شما نیز همچنان قابلیت تحریم را دارند، حیف است. ولیکن با توجه به حضور نداشتن ایالات متحده در فهرست کشورهای عضو برجام، اینکار فعلا ممکن نیست. رونوشت به وزیر خارجه.
_________________________
از: وزیر خارجه
به: معاونت حقوقی
سلام
با توجه به اعلام نیاز معاونت تحریم و دایره تحقیق مبنی بر نیاز حضور در برجام، امکان این کار بررسی شود.
_________________________
از: معاونت حقوقی
به: وزیر خارجه
سلام
طبق اطلاعات مندرجه در برجام، امکان سک سک کردن بر دیوار برجام وجود دارد؛ میتوان یک تکپا داخل شده، تحریم کرد و دوباره خارج شد.
_________________________
از: وزیر خارجه
به: همه معاونتها
سلام
دوباره به برجام پیوستیم!
و من الامضاء التضمین
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 ما با شرافت ها
🔘 ۳۶۰ سلبریتی در حمایت از معلم و جایگاه
✍ #مهدی_سلیمان_نژاد
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: 32 ثانیه | معادل زمان لازم برای برداشت کردن از صندوق فرهنگیان!
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/812080
ریاست محترم سازمان برنامه و بودجه
ما به بیمهری شما نسبت به معلمان معترضیم، ما سلبریتیها هرگز از حقمان یعنی افزایش حقوق فرهنگیان کوتاه نخواهیم آمد. از خود نپرسیدید که با این حقوق چگونه صندوق ذخیره فرهنگیان را پر کنند!؟ فرهنگی اسمش با خودش است یعنی آدم با شخصیت، حالا تصور کنید که با حقوق کم نتواند فرزندان ما را خوب تربیت کند، نتیجه چه خواهد شد؟ واضح است، بیشخصیتی! آگاه باشید که شرافت از بین دانشآموزان رخت بر خواهد بست. نگفتهاید معلم اگر نداشته باشد مجبور به مسافرکشی میشود، مجبور میشود شغل دوم و سوم و چهارم یعنی سرمایهگذاری با یارانه در بوفه مدرسه داشته باشد.
اصلا فکر نکردید شاگردانش عاقبتشان فرار از مدرسه و دزد شدن است.
از شما درخواست میکنیم آینده فرزندان این سرزمین برایتان مهم باشد. فرزندانی که ما در زیر تامین خرجشان در ویرجینیا و کانادا زاییدهایم، فرزندان این سرزمین در دوبی چه گناهی کردهاند که حتی هزینه خرید منزل ندارند و مجبورند شب را در هتل صبح کنند. حداقل به فکر کارتنخوابهای سواحل پاتایا باشید که لباس هم برتن ندارند. فرزند این سرزمین چرا باید غربتنشین جشنوارههای بیگانه شود در اقصی نقاط جهان، در حالی که پدرش، مادرش، خواهرش، برادرش، هنوز قرارداد جدیدی نبسته! چرا؟ چون حقوق فرهنگیان مظلوم افزایش چشمگیری نداشته است. چرا؟ چون صندوق ذخیره فرهنگیان خالی است. چرا؟ چون تهیهکننده دستش خالی است. خواهشمندیم به خاطر انسانیت، به خاطر آینده فرزندان این سرزمین، به خاطر شأن و جایگاه معلم، با افزایش حقوق فرهنگیان موافقت و سرریزش را واریز در صندوق ذخیره فرهنگیان کنید.
کلید صندوق را هم زیر همان گلدان سابق بگذارید.
با تشکر
با شرافتهای منهای شریف
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 گرگ شوید
🔘 بسته آگهی
✍ #امین_صالحی
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: 23 ثانیه | معادل زمان لازم برای کلیک کردن روی لینک تکالیف شاگردان😁
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/744786
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
💢 کِرم سر قلاب
🔘 بسته شعر
✍ #احدی_ارسالی
#زهرا_فرقانی
#صامره_حبیبی
#هاجر_جان_نثار
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: ۳۷ ثانیه | معادل زمان لازم برای ماهیگیری از دریای اینستاگرام😁
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/928652
خودکشی
ز دست هرچه الکل داد و بیداد
که عقل عدهای را داده بر باد
طرف از ترس مردن کشته خود را
خدایا رحمتش کن روح او شاد
#صامره_حبیبی
😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄
اینستا و آرات
این درآمد ها که در بشقاب توست،
حاصل پست تک و جذاب توست
پیج، دریا و تو ماهیگیر آن
بچه هم کرم سرِ قلّاب توست
#هاجر_جانثار
😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄
مورگان فریمن و علی کریمی
ای سنگ! شبی پیامِ لعلی بگذار
هر ثانیه عکس و صوت جعلی بگذار
هرکس ز تو پرسید: حقیقت دارد؟
کامنت: بَ بع بَ بع بَ بعلی بگذار
#احد_ارسالی
😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄
نشان ویژهی سربازان
عین الاسدی که یک یگانِ ویژهست
پس لایق هدیه و نشانِ ویژهست
حالا که همه ضربهی مغزی شده اند
صبحانهیشان مغز و زبان ویژهست
#احد_ارسالی
😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄
تا غرغر عیال کمی مختصر شود
یا دخلشان ز خرج مگر بیشتر شود
صف بستهاند پشت در دفتر مدیر
«شاید کزان میانه یکی کارگر شود»
#زهرا_فرقانی
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir
سایت راه راه
💢 گرگ شوید 🔘 بسته آگهی ✍ #امین_صالحی ⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: 23 ثانیه | معادل زمان لازم برای کل
💢 گرگ شوید
🔘 بسته آگهی
✍ #امین_صالحی
⏰ مدت زمان لازم برای مطالعه: ۲۳ ثانیه | معادل زمان لازم برای کلیک کردن روی لینک تکالیف شاگردان😁
متن کامل را از اینجا بخوانید👇
🌐 آدرس: https://b2n.ir/744786
اطلاعیه عدم فروش
اینجانب منصور شیرفروشان اصل، صاحب دکه سیگارفروشی روبروی ساختمان پاستور اعلام میدارم دکه مال خودم است و فروش آن در بورس به نام خصوصیسازی ممنوع میباشد. گواهی عدم اعتیاد به پیوست است.
تبریک و تهنیت
جناب آقای مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا
بازگشت برجامگونه شما به صحنه جرم پس از یک سال را به فال نیک گرفته و توافقی برد برد برایتان آرزومندیم.
از طرف جمعیت امضای کری تضمین است
با ما گرگ شوید
تنها با یک روز آموزش نزد اساتید وحشی ما؛ گرگ والاستریت شوید. به همراه زوزه اختصاصی جهت متفرق کردن رقبا.
گروه بورسیار اندیشان تیزچنگ
گمشده
به اطلاع میرساند یکی از سوپراستارهای فرتوت سینما به نام مورگان فریمن، مدتی است ناپدید شده. وی نه گیج است و نه آلزایمر دارد. مورگان آخرین بار چیزهای ناله مانندی در مورد استوری علی کریمی گفته است.
دیدید به روی خود نیاورید؛ بذارید در حال خودش باشد.
عرضه به قیمت قبل کرونا
شرکت پساکرونا اندیشان در نظر دارد تعداد نامحدودی خودور، مسکن و… را به قیمت قبل از کرونا عرضه کند. اطلاعات تکمیلی بعدا.
ستاد مبارزه با کرونا، واحد کاهش استرس، بخش کا.ب.که (کی به کیه)
پذیرای تبریکات روز معلم
شاگردان عزیزم سلام، از اینکه مدتی است نتوانستهام بر تاچ گوشی شما حاضر شوم پوزش میخواهم. چند روز پیش که روی لینک تکالیف یکی از شما کلیک نمودم، موبایل سوخت، برق خانه رفت و چاه بالا زد. نمیدانم چه شد ولی زود به شما کانکت میشوم؛ تا آن موقع هدیه روز معلمم را نگه دارید.
📍سایت و مجله راه راه | @rahrahtanz_ir