🔹طنز روز | آبگرمکن شکسته در هیروشیما
🔸پیوستهای فرهنگی تمدن
✍️#محمد_حسین_صادقی
🌐در سایت: https://b2n.ir/b88954
محصول: تیشرت اسپرت با طرح سقوط دو افغانستانی از هواپیمای آمریکایی
توضیحات: یک تیشرت جذاب و نوستالژیک برای شما که خواهان پیشرفت و تمدن هستید. این تیشرت با الهام از فیلم سقوط دو افغانستانی بیچاره از هواپیمای نظامی آمریکا هنگام پرواز از فرودگاه کابل طراحی شده و کاری میکند تا یاد و خاطره این اقدام آزادیطلبانه آنان تا ابد در ذهن و جان شما و هرکسی که شما را میبیند حک شود. تمدن و پیشرفت را با خرید این تیشرت به لباس خود بیاورید و به دنبال آن باشید.
محصول: ماگ نیملیتری با طرح برجسته انفجار دود قارچی انفجار بمب اتم
توضیحات: آبی که در این ماگ مینوشید(یا هر نوشیدنی نیملیتری دیگر) گواراست چون نشان از پایان یک جنگ بزرگ است. پایانی تلخ که بهتر از یک تلخی بیپایان بود. اولین و آخرین انفجار و استفاده از بمب اتم در هیروشیما. هر بار که در این ماگ چیزی مینوشید به یاد هزینههایی میافتید که جنگ برای همه ملتها خواهد داشت و بیش از پیش صلحطلب و آرامشجو خواهید شد.
محصول: دسته بیل با نشان کشور کانادا
توضیحات: بیل بزنید و به تمدن فکر کنید. دقیقا مثل کسانی که تمدن نوین غرب را با بیل زدنهای خود در کانادا به وجود آوردند و باعث پیشرفت بومیان آن منطقه شدند. بومیانی که تا دیروز سنگ را از کلوخ تشخیص نمیدادند ولی حالا کودکانشان در حال مطالعه بالینی بر روی کرمهای خاکی باغچه کلیسا بودند؛ آنهم به صورت دستهجمعی! هر بیل شما راهی است به سمت تمدن، به شرط آن که بدانید کجا فرود آرید.
محصول: خودکار سر دستی (دارای یک دست نمادین در مکان فشرده شدن برای بیرون آمدن نوک خودکار)
توضیحات: دستهایی که در الجزایر بریده شد تا پیشرفت را برای آنها به ارمغان آورد. دستهایی پاک و بیگناه که این دستهای ناکارآمد را برید تا درس عبرتی باشد برای کسانی که با توسعه مخالف هستند و دل به کار نمیدهند. نوشتن با این خودکار لذتی دارد که نشان از فرهیختگی و روشنفکری شماست و باعث میشود برای آزادی و پیشرفت و توسعه تلاش بیشتری کنید. نترسید چون این دستها ماکت هستند.
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
💢 مسئول پاک کردن سفره کی بود؟
#پیشخند| شوخی باپیشخوان روزنامههای
✍️ #ریحانه_یوسفی
🌐 در سایت: https://b2n.ir/a05091
آرمان ملی
واکسن شتاب بیشتری بگیرد؛ ایران قرمز و سیاه
– تا الان که هر چی شتاب دیدیم از ماشینهای جاده چالوس بوده!
نمایندگان از سیاسی کاری بپرهیزند.
– نمایندگان سلفی نگیرند، در مجلس به موقع حاضر شوند، به جای مجلس در منزل بخوابند، با شفافیت آرا مخالفت نکنن، سیاسی کاری هم نکنن، یه دفعه بگو اصلا نماینده نشن!
رییسی: اعتماد را به مردم بر میگردانم
– روحانی: داداش مگه الکیه؟؟؟ من هشت سال زحمت کشیدم تا کامل از بین بردمش.
آسیا
تزریق دوز سوم واکسن
– بی بی سی: ایران پس از تحویل دوز اول و دوم به عراق و سوریه فقط دوز سوم را برای مردم خود نگهداشت!
آفتاب
طالبان بدون تجارت مواد مخدر نمیتواند افغانستان را مدیریت کند.
– تا الان نگران افزایش مهاجرت افغانیها به ایران بودیم حالا نگران سوغاتی هایی که میارن!
جای خالی اسطوره ها در آثار تصویری
– سینما تلویزیون ما هنوزم اسطوره داره منتهی اینا تو عملهای زیبایی، زدن حرف های شبه نیچه، لایو گرفتن با حیوانات خانگی اسطوره شدن.
ابتکار
رییسی: همه نسبت به سفره مردم مسئولیت دارند.
– حالا یه رییس جمهوری هم بود فقط مسئولیتش این بود سفره رو پاک کنه بذاره آشپزخونه.
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
🏝️قصه های جزیره| بچه زرنگ محل
🔸قسمت دهم
✍️#فرشته_موسوی
🌐در سایت: https://b2n.ir/f60449
از چند روز پیش رابطه این زوج همسایه بغلی ما خیلی خوب شده بود. برخلاف همیشه که از سر و صدای “اول مامان تو گفت” و “از خواهر تو که بهتره” و “اصلا از داداشت یاد بگیر بیعرضه” هایشان خوابم نمیبرد، این روزها مرد خانه عین چی دور خانم وول میخورد و غیر از چشم چیزی نمیگفت. البته چرا؛ یکبار در جواب همسرش که گفت “دیگه نبینم از این غلطا کنی”، گفت نمیبینی!
خلاصه که روابطشان چونان دو مرغ عشق بود که صبح تا شب جیک جیک میکردند.
یک روز که خانم خانه رفته بود دورهمی (آن دورهمی نه ها؛ این دورهمی)، با مرد خانه تنها بودیم و فرصت مناسبی برای گپ و گفت مردانه یافتیم. من هم فرصت را غنیمت شمردم که راز این عشق آتشین و این تفاهم سرشار را جویا شوم تا اگر پس از بازگشت پرسیدند مارکو برایمان چه اوردی؟ بگویم راز عشق جاودان. ملت برای مشاوره صف بکشند و من هم پول پارو کنم.
-خب چه خبرا؟ بسلامتی بالاخره به تفاهم رسیدید؟
-تفاهم مال تو فیلمای ماه رمضونه بابا.
-اخه دیدم دعوا نمیکنید، تعجب کردم.
-مگه نمیدونستی طلا قراره گرون شه؟
-نه والا. من تو مملکت خودمونم از این چیزا خبر نداشتم، چه برسه اینجا. اینجا یعنی قبلش بهتون میگن؟ چه باحال!
-نه اونجوری مستقیم. ولی اگه مثل ما بچه زرنگ باشی، دستت میاد.
-عه، بچه زرنگی پس. حالا چجوری فهمیدی؟
-سر خیابون دیدی دو تا صرافی باز شده؟
-نه
-همون دو نبشه
-نه
-همون که نوشته صرافی فریدون و برادران بجز حسنمون
-نه دیگه، بیخیال شو. حالا چه ربطی داره؟
-ببین این فریدون از ماام بچه زرنگتره. اصلا اصلا و ابدا و هرگز نمیدونم از کجا ولی قبل همه میفهمه قراره یه چی گرونه بشه. سریع میره تو کارش. یعنی مغز اقتصادی میخوای؛ این بابا. الانم صرافی زدن حتما قراره طلا گرون شه بدبخت شیم.
-حالا طرف چیکاره هست؟
-تلوزیون رو روشن کن بگم.
-خب شبکه یک، ببین اون که الان پشت مجری خبره، فریدونه. بزن دو؛ اونی که کنار خاله مهتاب وایساده ، فریدونه. شبکه سه؛ اینجا خبر ورزشی میگه. شبکه چهار، برای قمشهای چایی میاره. تو شبکه پنج؛ اونی که تو این سریاله بقالی داره…شبکه خبر…
-خیلی خوب متوجه شدم کیه. فکر کنم عکسش رو کنار ظریف دیده بودم.
-اها اره، اونجام هست
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
🏝️قصه های جزیره| سینما در سینما
🔸قسمت یازدهم
✍️#فرشته_موسوی
🌐 در سایت: https://b2n.ir/z44856
روزهای زیادی را در دادگاه سپری میکردم و کارم کمی رونق گرفته بود. کم کم متهمین دیگر برای اینکه کارشان را راه بیندازم، مراجعه میکردند. پول کمی میدادند ولی از هیچی که بهتر بود. اخیرا یکی از مشتریهایم که گهگداری اختلاس ناچیزی میکرد، از من خواست برایش یک جای مهر عمیق و یک دست ریش بچه مثبتی دست و پا کنم. خیلی کار سختی نبود ولی پولش خوب بود. چون کمی دستم بازتر شده بود و انعام گرفته بودم، امشب را به خودم استراحت دادم و به سینما رفتم. هنوز بوی سرکه نمکی چیپسم فضا را پر نکرده بود که دیدم ای دل غافل…الان روح پدرم میآید و شبکه را عوض میکند.
از آنجایی که ما از آن خانواده هایش نبودیم و چیزهای بیتربیتی نگاه نمیکردیم، خیلی زود صحنه را ترک کردم و از سالن بیرون آمدم. به خروجی سینما نرسیده بودم که شیطان گولم زد و به سالن برگشتم. ولی باز دیدم نه ما از آن خانوادههاش نیستیم. به حراست سینما مراجعه کردم و گفتم: این چه کوفتیه پخش میکنید؟ اینجا خونواده زندگی میکنه!
-اگه راست میگی خونوادهت کو؟
– من که فعلا قصد ادامه تحصیل دارم. بقیه که خونواده دارن.
-منم دارم…اونم دو تا
-میفهمی من چی میگم؟ میگم این فیلمه کلا ناجوره…مثبت هیژده
-مگه چند سالته عمو؟
مقاومت نسبتا خوبی در مقابل فهمیدن حرفهایم نشان داد، لذا از سالن خارج شدم و به طرف غارم حرکت کردم. فردا صبحش درحالیکه روزنامه دستم بود، داشتم دعوای زن و شوهری مردم را تماشا میکردم. بنظرم حق با زن جماعت است کلا. وقتی آقا وسط دعوا رو به من کرد و گفت: “آقا خدایی من راست نمیگم؟” برای اولین بار روزنامهای که در دستم بود را خواندم. خبری توجهم را جلب کرد. ظاهرا فیلمی که دیشب در سینما دیده بودم، چند جایزه بین الجزیرهای گرفته بود و بهبه و چهچه داوران را برانگیخته بود. ولی اصلا از اینکه وسط فیلم پاشدم ناراحت نیستم چون بهرحال ما از آن خانوادههاش نیستیم و نخواهیم بود. فقط کمی بابت چیپسم که روی میز دفتر حراست جا ماند ناراحتم. این دفعه که مجبوری روزنامه خواندم متوجه شدم همچین چیز بدی هم نیست، شاید از این ببعد بجای دست گرفتن، بخوانمش!
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
🔹به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد!
🔸خبرکش
✍️ #محدثه_مطهری
🌐در سایت: yun.ir/jagela
*شهر بییار*
آمریکا پس از حدود ۲۰سال افغانستان را ترک کرد. او که قرار بود دموکراسی، آزادی بیان، اهمیت به حقوق زنان، فرهنگ و تمدن و از این مدل چیزها را در افغانستان نهادینه کند، پس از بیست سال تیر و فشنگ و موشک در کردن در این کشور موفق شد آن را با مقادیری دردسر، خرابی، محرومیت، فقر و طالبان تنها بگذارد.
از جمله خدمات این ابرقدرت تمدنساز به افغانستان، تجهیز و خفن نمودن ارتش این کشور بود که البته آن هم با رفتن آمریکا در فراق وی افسردگی گرفت و اعلام کرد دیگر دل و دماغ جنگ و دفاع از کشور و این کارها را ندارد و اصلاً بگذار طالبان بیایند، بگیرند، ببرند و هرکار میخواهند بکنند.
رییسجمهور افغانستان نیز صحبتهای ارتش را تأیید کرد و با شعار «شهر بییار مگر ارزش دیدن دارد؟» به کنج عزلتی از این جهان خزید و در دوری از محبوب گریست.
*یاد بگیرید!*
علیرضا جهانبخش چند روز پیش در بازی بین تیمهای فاینورد_الفسبورگ در حالی که یک نفر دیگر به دوربین فیلمبرداری برخورد کرده بود و آن را انداخته بود، به کمک فیلمبردار رفت و دوربین را بلند کرد. خارجیهای باکلاس و بافرهنگ از دیدن چنین صحنهای سخت به وجد آمدند و بنظرشان رسید این دیگر ته انسانیت است! باشگاه فاینورد هم در توییتر کلی فخر علیرضا جهانبخش را به بقیه فروخت و اشاره کرد: «تازه گلم برامون میزنه.»
ایرانیها نیز ضمن تشکر از اخلاقمدار بودن این بازیکن و حتی احترامش به امام حسین (ع) پس از گل زدنش، به تعجب خارجیها از رفتارهای اخلاقی خندیدند و به سایر سلبریتیهای مدعی چپچپ نگاه کرده، آه حسرت باری کشیدند.
*خداحافظی تلخ*
آقای زنگنه، وزیر نفت دولت دوازدهم و یازدهم و هشتم و هفتم و ششم و پنجم و چهارم و سوم و…، بالاخره خداحافظی کرد. او در پیام خود نوشت: «بالاخره عمل انسان به دور از نقص نیست و عملکرد هشت سال گذشته مدیریت نفت هم نقصهایی داشته.» تاریخنگاران نیز در تأیید صحبتهای ایشان خطاب به جوانان افزودند: «حتی سالهای قبلترش هم هست. خلاصه به اندازه یک تاریخ برایتان گذشته به جا گذاشتهاند. بروید خوب دقت کنید، از این تاریخ عبرت بگیرید. یکسال و دوسال هم نیست که سر عبرت گرفتن دعوایتان شود. یک عمر است، به همهتان عبرت میرسد.»
در همین حین، آقای ظریف هم پیام خداحافظی خود را منتشر کرد و در آن به دودستگی یا چند دستگی مردم در قضایای مختلف و برخورد با وی اشاره کرد و افزود: «با اتمام کارم در وزارتخانه، به دانشگاه میروم و آنجا مشغول میشوم.»
پس از انتشار این نامه، اساتید علم آهنرباشناسی از آقای ظریف دعوت کردند تا در آموزش مباحث دوقطبی و اینها در کنارشان باشد.
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
🔹شما اول برادریت را ثابت کن!
🔸خبرکش
✍️ #مرضیه_ربیعی
🌐در سایت: yun.ir/alg8k4
*واسطهی بدهکار*
وزیر امور خارجه ژاپن به ایران آمد. او با تاکید بر تلاش این کشور برای برقراری صلح و ثبات در منطقه، گفت: توکیو همواره از برجام به عنوان یک توافق بینالمللی حمایت کرده و بر این باور هستیم که احیای برجام به نفع همه بوده و میتواند به حل و فصل مشکلات از مسیر گفت و گو و مذاکره کمک کند. گفته میشود سفر وزیر امور خارجه ژاپن به ایران در ادامه پیغامهای مقامات آمریکایی و اروپایی برای برقراری مذاکرات درباره برجام است. رئیسجمهور در پاسخ به وزیر خارجه ژاپن گفت: آمریکا و اروپا به عنوان ناقضان برجام باید مواخذه شوند. به گزارش خبرنگار ما این سفر خاطره نامه معروف شینزو آبه در دیدار با رهبر انقلاب که پیام آمریکا به ایران را زیر پایش گذاشته بود را نیز زنده کرد! در پایان این سفر پیام مقامات ایرانی به وزیر خارجه ژاپن در این جمله خلاصه شد: ژاپن پول مسدود شده ایران را پس بدهد، واسطهگری پیشکش!
*در مَیدان هوایی کابل چه میگذرد؟*
به گزارش سیانان، با گذشت یک هفته از به قدرت رسیدن طالبان همچنان بیش از ۲۰ هزار نفر در اطراف فرودگاه کابل برای فرار کردن و سوار شدن بر هواپیماها حضور دارند. وضعیت فرودگاه کابل در حالی اینگونه رقم میخورد که طالبان عفو عمومی صادر کرده و چند صد نفر از زندانیان را هم آزاد کرد. آنها معتقدند که مثل گذشته نیستند و به کسی کاری ندارند و مردم برگردند سر کارشان! با اینکه ربطی ندارد، ولی شاید باور کردنی نباشد که طالبان حتی اجازه برگزاری عروسی در هتل را نیز صادر کرده است. سخنگوی طالبان دلیل تجمع مردم افغانستان در فرودگاه را علاقه آنها برای سفر به آمریکا دانسته و معتقد است به آنها ربطی ندارد و مردم دوستشان دارند! چرا که در هرجای دنیا مردم حاضرند هر جوری شده بروند آمریکا! تا این لحظه خبری رسمی مبنی بر هدف مردم افغانستان از دلیل فرار با این شرایط خفت بار و اینکه دقیقا کجا میخواهند بروند، اعلام نشده است.
*داستان واکسیناسیون*
این روزها مجلس شورای اسلامی در حال بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت آقای رئیسی هستند. در این جلسات، هر یک از وزرای پیشنهادی به همراه موافقان و مخالفانی نظرات و پیشنهادات خود را ایراد میکنند. وزیر پیشنهادی بهداشت در جلسه بررسی صلاحیت خود در مجلس شورای اسلامی اعلام کرد: تا پایان بهمن امسال واکسیناسیون را تمام میکنیم و با ظرفیت همه دستگاهها تزریق صورت میگیرد. وزیر پیشنهادی در خصوص واکسن داخلی نیز بیان کرد: تولید داخلی نمیتواند به ۱۲۰ میلیون دوز برسد. به گزارش خبرنگار ما این اظهارات او را مجدد به یاد خاطرهای از گذشته انداخت و با یادآوری گفتههای چند ماه پیش معاون اول رئیسجمهور در خصوص وعدهی تولید پنجاه میلیون دوز واکسن داخلی تا شهریور، خاطر نشان کرد: ببینیم حالا!
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
🏝️ قصه های جزیره| چه کسی کشف مرا جابجا کرد؟
🔸قسمت دوازدهم
✍️ #فرشته_موسوی
🌐در سایت: yun.ir/rav9oa
صبح زود حاضر شده بودم تا به دادگاه بروم، یک مورد ماستمالی و صحنه سازی قتل داشتم. تصمیم گرفتم از مسیر جدیدی بروم بلکه دلاری سنتی چیزی پیدا کنم. همینطور که حواسم به پرندگان بود تا موقع بیتربیتیشان جا خالی بدهم، توی یک چاله عمیق افتادم. هرچند این تیکه کمی تخیلی از آب درآمد ولی بپذیرید که یک چاه نفت کشف کردم. باور کنید دیگر. شالاپی افتاده بودم توی یک عالمه نفت، غرق هم نشدم، نفتش هم از آن بدبوها نبود، قشنگ بوی نفت صادراتی میداد. تازه یک چاه آنورتر، بنزین فراوری شده داخلی هم بود. این یکی را دیگر ناموسا باور کنید.
آوازه کشف جدیدم در سرتاسر جزیره پیچید و امیدوار شدم لااقل از این طریق بتوانم به نان و نوایی برسم.
چند روز بعد به جلسهای که فکر میکردم برای دریافت حق الکشفم برگزار شده، دعوت شدم. حضار جلسه شامل یک خانم باکمالات که امور محیط زیست جزیره را حل و فصل میکرد به اضافه مردی که مسئول نفت و مشتقات آن بود، بودند.
-خب پسرجون بگو ببینم کی آدرس اون چاه نفت رو بهت داده؟
-هیچکس، خودم تنهایی افتادم توش
-یعنی باور کنیم؟ تو فیلماام لااقل یه کلنگی میزنن به زمین!
-مثل خوانندگان فهیم کتاب شماام باور کنید دیگه
-خب ببین ما یه سری قرارداد نفتی داریم با خارج…
-حله؛ ۶۰ من، ۴۰ شما
-….
-خب ۵۰-۵۰
-….
-۴۰ من؟
-….
-نشد که هی نیگا نیگا، خانم شما بگید من بیشتر از این کوتاه بیام.
-منظور آقای زنگنه اینه که تو خودت کلا سیخی چند؟ این شرکت خارجیه به اندازه کافی درصد برمیداره…یه چیزی ام باید دست وزارتخونه رو بگیره یا نه!
-خب با یه شرکت دیگه ببندیم.
-چه زودم پسرخاله شدی. این شرکته رو دکتر اینا قبلا باهاش کار کردن.
-پس کارشون درسته؟
-نه خیلیام نامردن. ولی هرچی باشه آشناان دیگه. گوشت ما رو بخورن استخونمون رو دور نمیندازن. لازمم نیست دوباره وقت بذاریم بریم یه قرارداد جدید بنویسیم، همون قبلی رو امضاهاش رو پاک میکنیم دوباره میبریم واسه امضا. حالا اصلا اینا به من چه. من حرفم سر اون بنزینه ست. از قیافهش معلومه از اون شاخص آلودگی بالا ببراست. یورو یک، یک و نیم نهایتا! من خودم گفتم شوهرم یه سری خوبش رو وارد کنه. پسرمم که اونجا رفته درس بخونه برگرده، میگفت همه اونجا واسه خواهر مادر خودشونم از همین بنزینا میبرن.
-خب وقتی تو جزیره بنزین داریم، چرا وارد کنیم؟
-آقای دکتر این خیلی شوته! من دیگه حرفی ندارم.
زنگنه که با چهرهای که داشت میگفت من مهندسم نه دکتر رو به من گفت: میدم اسم اون خیابونه که توش تو چاه افتادی رو به اسمت بزنن، کافیه؟
-اونجا که خیابون نداره.
-سگخور، اسمتو بذاریم رو چاهه؟
-والا خیلی خوبیت نداره رو چاه
-پس همون اسم خیابون
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
🔴 تغییرات عمده در سازمان ملل
💢 پیشخند
✍️ #سیدمحمدجواد_کیشبافان
🌐 در سایت: https://b2n.ir/j95772
آفتاب
آیا ریاض مانند آنکارا مورد خشم واشنگتن قرار می گیرد؟!
+ خب ظاهرا فقط واشنگتن مونده که مورد خشم واشنگتن قرار بگیره.
ابتکار
قالیباف: دوستان جبهه انقالب هیچ بهانه ای برای کار نکردن ندارند
+ البته منظور کارهای اجراییه و تصویب قوانینی مثل شفافیت شامل این بند نمیشن
برنامه آینده ظریف پس از ۴ دهه فعالیت دیپلماتیک
+ تاریخ، آمادگی دفاعی، دین و زندگی
جوان
مسیری سخت و پر امید؛ دولت سیزدهم از فردا رسما کار خود را آغاز می کند
+ میشه اسم امید رو نیارین دیگه؟
جمهوری اسلامی
سازمان ملل: ۵ میلیون یمنی تنها یک گام با قحطی فاصله دارند.
+ تبدیل سازمان مربوطه را از شورای ابراز نگرانی به اخبار ۲۰:۳۰ تبریک و تهنیت عرض میکنم.
حمایت
هرروز به اندازه سقوط ۵ هواپیما!
+ ولی سپاه نقشی نداشته که بریم شمع روشن کنیم.
رویش ملت
چه کسی داوطلب کمک به دولت می شود؟
+ ما همه با هم هستیم
صدای اصلاحات
برای بهبود شرایط کشور چه باید کرد؟
+ دعا!
خراسان
چرا فقط بعضی نمایندگان در اکثر جلسات سخن می گویند؟
+ بقیه در خواب شیرین به سر میبرند.
ابرار ورزشی
زادمهر: شرایط برد- برد در جدایی پرسپولیسی ها رعایت نشد
+ اگه این برد برد همون برد برده، بهتر که رعایت نشد!
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
🏝️قصه های جزیره| هم خدوم هم شریف
🔸قسمت پانزدهم
✍️ #فرشته_موسوی
🌐 در سایت: https://b2n.ir/n11561
راه حل بعدی برای خروج از جزیره این بود که به گمرک بروم و با اندکی پول چای و شیرینی از مأمورین شریف گمرک بخواهم مرا توی کارتون یخچال گذاشته و بفرستند آنور مرز. صبح زود به گمرک رفتم و در صف طویل صادرکنندگان یا حتی صادرشوندگان ایستادم. با افرادی که در صف بودند مشغول صحبت راجع به گرانی و اختلاف طبقاتی و اینکه کار خودشونه بودیم که مردی با جذبه جانی دپ وارد شد و رفت جلوی صف. خودم را برای دعوا با یک نفر بیتربیت صفشکن آماده کردم تا به محض دیدن چاقو دسته زنجان فرار نکنم. تا خواستم صدایم را بیندازم روی سرم، مردم جلویم را گرفتند و هیس هیس گفتند.
-ولم کنید، مرتیکه واسه چی رفت جلو صف، از کله سحر اینجا تو صفیم.
-بابا طرف آدم حسابیه.
-آدم حسابی میره وایمیسه ته صف.
-بابا نماینده مجلسه، شاید به نمایندگی از ما رفته جلو.
-اگه نماینده ماست یعنی میدونه ما واسه چی اومدیم؟
-گیر دادیا، ول کن دیگه. ببین چقدر عجله داره. حتما کارش از ما مهمتره دیگه..نمایندهست بابا، نماینده!
همینطور که درگیر بحث بودم دیدم مأمور اداره گمرک نماینده را به انتهای صف راهنمایی کرد ولی این آقاهه از بچههای خوابگاه ما هم بیتربیت بود و گفت من دکترامم همینجوری گرفتم، کارمند جز! بعد هم چیزهای بیتربیتی به او تعارف کرد و گفت بخور. هرچند پدرم چیز خاصی نداشت که به من یاد بدهد ولی همیشه میگفت که از حقم نگذرم. مثلا یک بار که دوستم نگذاشته بود از برگهاش تقلب کنم، تجدید شدم. وقتی قضیه را به پدرم گفتم، گفت برو اتقد بزنش صدای سگ بده. من هم این کار را کردم و صدای سگ داد. از آن به بعد هم دوستم سر امتحان اول برگه من را مینوشت بعد برای خودش را. . همین مورد یکی از معدود موفقیتهای زندگی من به شمار میرود.
خلاصه با یاداوری آموزههای پدر مرحومم، دست به کار شدم، جلو رفتم و چنان لگدی به نماینده زدم که تا چند ماه دور و بر گمرک پیدایش نشود. هرچند آن روز کارم راه نیفتاد و مأمور گمرک از آن شریفها بود، عوضش هم لگددونم خالی شد و هم به قهرمان ملی جزیره تبدیل شدم.
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
🔹ما سه تا رو کجا میبرید؟
🔸خبرکش
✍️محمدرضا_رضایی
🌐 در سایت: https://b2n.ir/g02206
*حساب و کتاب*
رئیس قوهی قضائیه، دادستان کل کشور را مأمور کرد بدون فوت وقت به موضوع فیلمهای منتشر شده از زندان اوین رسیدگی کند. در پی این دستور، عوامل خاطی این زندان به شدّت گرخیدند. گزارشها حاکی از آن است که این عوامل خاطی که تازه فهمیدهاند مملکت حساب و کتاب دارد مبالغ سنگینی نذر کردهاند که این ماجرا ختم بهخیر شود، به گونهای که کارشناسان معتقدند اگر این نذورات ادا شود، دستکم کسری بودجهی امسال جبران خواهد شد.
بعد از انتشار این فیلمها، حسین فریدون، برادر رئیسجمهور سابق کشور که در سریال گاندو بهعنوان پسرعموی یکی از مسئولین بلندپایهی کشور شناخته میشود نیز در رابطه با زندان اوین دست به افشاگری زد. وی مدّعی شد که برخورد عوامل زندان با وی بسیار بد بوده است؛ برای مثال آب پرتقالی که همراه با صبحانهاش سرو میشده طبیعی نبوده بلکه از این سوپرمارکتیها بوده که عوام آن را با نام سنایچ میشناسند، و یا فردی که مسئول ماساژ وی در زندان بوده، دستهای بسیار زمختی داشته است.
همچنین یکی از زندانیان سابق گوانتانامو نیز بعد از تماشای فیلمهای منتشر شده پوزخندی زد و گفت: این چیزا که واسهی شما برخورد بد محسوب میشه، واسهی ما خاطرهاس. وی پس از جمع کردن پوزخندش به فکر فرو رفت و دیگر چیزی نگفت.
*ما سه تا*
مرکل حرف زد. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان گفت که این کشور آمادهی همکاری با کشورهای همسایهی افغانستان مانند پاکستان و ایران برای کمک به پناهندگان افغان است. کشورهای پاکستان و ایران که سالهاست پذیرای مهاجرین افغان هستند، از این سخنان تعجّب کردند. آنها معتقدند که آلمانی که آنطرف دنیا است، چه نقشی میتواند در کمک به پناهندگان افغان که بیخ گوش خودمان هستند ایفا نماید؟ آنها در ادامه افزودند: چرا خودتونو همهجا میندازید؟
کارشناسان معتقدند که اعتماد به نفس این اروپاییها را اگر حیوان چهارپایی موسوم به خر میداشت، تا الآن سلطان جنگل شده بود. گفتنی است هنگامی که مرکل را از جایگاه سخنرانیاش میبردند، در راستای همان حرف قبلیاش گفت: ما سهتا رو کجا میبرید؟
*واقعاً تمام*
روحانی بالأخره تمام میشود. امروز تکلیف کابینهی دولت سیزدهم در صحن علنی مجلس روشن شده و اگر خدا بخواهد بالأخره دولت حسن روحانی به معنای واقعی کلمه تمام میشود. هرچند کارشناسان معتقدند چشمشان آب نمیخورد که بعضی از وزرا مانند بیژن زنگنه کلّاً از وزارت خداحافظی کنند و احتمالاً سالهای آینده بازخواهند گشت، اما مردم معتقدند فعلاً همین هم غنیمت است و حالا کو تا سالهای آینده؟
یکی از منابع موثّق ما نیز اطّلاع داده که حسن روحانی نیز از این اتفاق خوشحال است، چرا که سخت است یک نفر دیگر رئیسجمهور نباشد، ولی وزرایش هنوز بر مسند قدرت نشسته باشند؛ نامبرده معتقد است یا من هم بازی یا بازی خراب!
کارشناسان در پایان از رئیسجمهور جدید خواستند زودتر تکلیف ریاست سازمان محیطزیست را هم مشخّص کند که رئیس فعلی با این حالش بیش از این مجبور به نشستن روی صندلی نباشد، خوبیت ندارد
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir
فرار کرد یا ترک کرد؟!
صد و شصت و هشتمین شماره ضمیمه هفتگی طنز راه راه در روزنامه وطن امروز، صبح امروز- ۴ شهریور- منتشر شد.
در این شماره از راه راه به موشکافی صحبت های رئیس جمهور سابق پرداخته ایم. حسن روحانی گفته بود: قضاوتم نکنید، فرار نکردم، مجبور شدم کشور را ترک کنم، باز میگردم.
این ضمیمه طنز را از اینجا باز کنید:
b2n.ir/x64390
🔹طنز روز| چرا طالبان در افغانستان قدرت گرفت؟
🔸واکنش بزرگان
✍️ #مجتبی_قبادی
🌐در سایت: https://b2n.ir/z58795
محمود احمدی نژاد: برخی از عناصر فاسد اطلاعاتی افغانستان، با انجام توطئه بر ضد اشرف غنی و حتی تلاش برای قتل حامد کرزای، زمینه را با سیاست آمریکایی و سلاح روسی برای روی کار آمدن طالبان فراهم کردند!
صادق زیباکلام: رضا شاه کبیر، با قراردادی تاریخی، هیرمند را به افغانستان واگذار کرد تا علاوه بر توسعهی ایران نقش بزرگی در توسعهی افغانستان ایفا کند اما تندروی طالبان سبب گردید که فرزند خلف او یعنی اشرف غنی، افغانستان را ترک کند!
مصطفی تاج زاده: نظارت استصوابی باعث به بن بست رسیدن نظام سیاسی حاکم بر افغانستان گردید و عدم تلاش حکومت برای تغییر، منجر به ورود نیروهای نظامی به عرصههای اقتصادی و سیاسی شد و دموکراسی افغانستان که منبعث از نهاد عقلانی لویی جرگه بود را از بین برد!
علی مطهری: رفع حصر کلید آزادی افغانستان از چنگال تحجر طالبانیست و از قوهی قضاییه و ریاست جمهوری خواستارم که تمهیداتی را در این زمینه فراهم آورد!
محسن مهدیان: طالبان هنگامی که شبیه گذشته نبود اما آینده را از آمریکا به افغانستان هدایت کرد و اشرف غنی از کشور به دلیل مسائل جاری نمی توان اینگونه برداشت کرد که اردیبهشت ماه در بخش تولید اتفاق خاصی نیفتاده است و درصدد تخریب ایشان هستند و همه چی آرومه!
📍 سایت راه راه| @rahrahtanz_ir