[بیست و هفت روز و یک لبخند(:]
زندگینامه #شهید_بابک_نوری_هریس✨🕊
#پارت_سیام
بچه هارو جمع کردیم که بریم باند هلیکوپتر رو پاک کنیم؛چون اونجا وقتی برف می باره، جاده ها صعب العبور میشن و برای مواقع اضطراری یا کمک رسوندن به پایگاههایی که دور از ما،
تو دل کوه ها قرار دارن،باید همیشه آماده باشه.
چند نفر از بچه ها که وقت رفتنشون بود ازم خواستن باهاشون یه عکس بگیرم. اون زمان، #بابک نگهبانی میداد. دیدم هی دست تکون میده و یه چیزی میگه رفتم جلوتر و گفتم «چیه، #بابک؟». گفت« میشه من هم بیام باهاتون عکس بگیرم؟».یه کاپشن بادی سفید پوشیده و کلاه سرش بود. سوز هوا، صورتش رو قرمز کرده بود.
گفتم «تو که سرِ پستای، پسر!». سرش رو انداخت پایین.
داشت برمیگشت؛ و گفتم «باشه ترک پست کن و بیا.». با خوشحالی ،همون جور تفنگ به دوش دوید و اومد دست دور گردنم انداخت، و عکس گرفتیم.
یه خاطرهی دیگه اینه که هر زمان وقت خالی گیر می آورد،سالن رو مرتب می کرد و ازم میخواست بیام براشون از خاطرات #جنگ بگم. یا برای تمام مراسم هایی که به مناسبت اعیاد یا سوگواری برگزار میشد، برنامهای آماده میکرد و مشغول پذیرایی از بچه ها می شد.
انگشتم را بر لبهی لیوان میچرخانم. تماس پوستم با سطح صاف بلور، صدای بمی ایجاد می کند. فکر میکردم سردار خیلی حرفا از #بابک دارد. فکر میکردم همین ک مصاحبه شروع شود، تمام جملات سردا به بابک ختم میشود؛ اما اینطور نشده،
#کپیحراموپیگردقانونیوالهیدارد.
🌱@rahrovaneshg313
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
▪️اولین فاطمه هستی که حرم دار شدی
▪️بی سبب نیست شما جلوه اسرار شدی
وفات حضرت فاطمه معصومه سلام علیها تسلیت
#رهروان_عشق
#وفات_بانوی_قم_حضرت_معصومه
@rahrovaneshg313
میخواستم یخورده براتون صحبت کنم..
ولی قسمت شد امشب هیئت رفتم..دیگه همه چی پاک شد از ذهنم..
روایت داریم..
وقتی خانوم معصومه از دنیا رفتن..
برادرشون اومدو خانوم رو گذاشتن داخل قبر..
ولی بمیرم برا خانومی ک هیشکی نبود کنارش..
نه برادر ن پدر..تنهای تنها..
اینا ب کنااااار..اینا ب کناااار..
چقد غصه میخورد برا بقیه چقد نگران بود برا بچه ها..😭😭😭💔