شما برای خوابت که کوتاهه
جای نرم تهیه میکنی'
اما برای آخرتت هیچکاری نمیکنی . . .!
-آیتالله بهجت
#تباه_نباش🌱
@rahrovaneshg313
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این داستان:
مجید تو اصلا مالِ این حرفا نیستی!!!!
آنها کجا و ...ما کجا ...💔😔
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻♥️ ↯
⇨@rahrovaneshg313
3.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این پست صرفاً جهت تقویت روحیه و لذت بردن شماست😍
جانم سید علی🌱
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻♥️ ↯
⇨@rahrovaneshg313
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_نماهنگ_سلام_فاطمه_پویانفر (2).mp3
زمان:
حجم:
3.99M
سلام فاطمه سلام مادرم
سلام کشتهی دفاع از حرم
🎙 #محمدحسین_پویانفر
#یکشنبه_های_علوی_فاطمی
#ایام_فاطمیه
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻♥️ ↯
⇨@rahrovaneshg313
[بیست و هفت روز و یک لبخند(:]
زندگینامه شهید بابک نوری هریس✨🕊
#پارت_۶۶
چرا باید افکار خود را به کسی تحمیل کنم؟ به هر حال ، کار نوشتن کتاب،ان جور که فکر میکردم، پیش نمی رود.راه افتادم و امدم رشت.انگار این شهر،بخشی از من شده.توی کوچه و خیابان ها،مدام دنبال پستری از بابک میگردم.انگار هر جا او نباشد و حرفش نباشد،هواهم امنیت و اعتبار ندارد.
دیشب، خواب بابک را دیدم. نشسته بودم توی کویر.تاچشم کارمی کرد،شن و ماسه بود.و من زانو زده بودم.خسته و نا توان بودم. شن و ماسه،باهر تکان بار ریخته می شود روی پاهایم. و بعد مثل یک لشکر مورچه، در سرا شیبی سر میخورد پایین، زنی بلا سرم ایستاده بود. چیزی از او مشخص نبود جز سیاهی چادرش که باد می اورد جلوی چشمانم، و دوباره پس می زد. از دور، سایه ی کسی روی تپه های کوچک کشیده می شد. نمی دانم از کجا فهمید که بابک است !نمی دانم چرا دست هایم را بالا بردم و از ته دلم صدایش زدم. از دویدن ایستاد. صدای بابک بابک گفتم ، نه تنها تمام فضای خوابم، ان برهوت را هم پر کرده بود. به ستم دوید و روبه رویم ایستاد. صورت خیسم،زیر لایه ای از شنی که به ان چسبیده بود، سنگین بود .بابک،روبه رویم ایستاده و دست هایش راگذاشته بود روی زانو هایش، خم
@rahrovaneshg313