🌱قصّه دلبری (27)
موقع برگشت از لبنان رفتیم سوریه.از هتل تا حرم حضرت رقیه س.راهی نبود،پیاده میرفتیم.حرم حضرت زینب س که نمیشد پیاده رفت،ماشین میگرفتیم.حال و هوای حرم حضرت زینب س را شبیه حرم امام رضا ع و امام حسین ع دیدم.بعد از زیارت،سرِ صبر نقطه به نقطه مکان ها را نشانم داد و معرفی کرد:دروازه ساعات،مسجد اموی،خرابه شام،محل سخنرانی حضرت زینب س.هرجا را هم که بلد نبود،از مسئول و اهالی مسجد اموی به عربی می پرسید و به من میگفت،از محمد حسین سوال کردم:(کجا به لبای امام حسین چوب خیزران میزدن؟ریخت به هم.گفت:(من هیچ وقت این طوری نیومده بودم زیارت ).گاهی من روضه میخواندم،گاهی او.میخواستم از فضای بازار و زرق و برق های آنجا خارج شوم و خودم را ببرم آن زمان،تصویر سازی کنم در ذهنم، یک دفعه دیدیم حاج محمود کریمی در حال ورود به دروازه ساعات است.تنها بود،آستینش را به دهان گرفته بود و برای خودش روضه میخواند.حال خوشی داشت. به محمدحسین گفتم:(برو ببین اجازه میده همراهش تا حرم بریم؟به قول خودش :تا آخر بازار ما را بازی داد.کوتاه بود ولی پرمعنویت. به حرم که رسیدیم،احساس کردیم میخواهد تنها باشد از او خداحافظی کردیم.
ماه هفتم در یزد رفتم سونوگرافی ،دکتر گفت(مایع آمنیوتیک دور بچه کمه.باید استراحت مطلق داشته باشی)..دوباره در یزد ماندگار شدم.میرفت و میآمد، خیلی هم بهش سخت میگذشت.آن موقع میرفت بیابان .وقتی بیرون از محل کار میرفت مانور یا آموزش ،میگفت:(میرم بیابان).شرایط خیلی سخت تر از زمانی بود که میرفت دانشکده. میگفت(عذابه،خسته و کوفته برم توی اون خونه سوت و کور..😔از صبح برم سرکار و بعدازظهرم برم توی خونه ای که تو نباشی.دکتر ممنوع السفرم کرده بود ،نمیتوانستم برم تهران.سونوگرافی ها بیشتر شد .یواش یواش به من فهماندند ریه بچه مشکل دارد.آب دور بچه که کم میشد،مشخص نبود کجا میرود. هرکسی نظری میداد،
_آب به ریه اش میره
_اصلا هوا به ریه اش نمیرسه
_الان باید سزارین بشی
دکترها نظرات متفاوتی داشتند .دکتری گفت(شاید وقتی به دنیا بیاد،ظاهر بدی داشته باشه. )چندتا از پزشکان گفتند (میتونیم نامه بدیم به پزشک قانونی که بچه رو سقط کنی )😔😢
اصلا تسلیم چنین کاری نمیشدم.فکرش هم عذاب بود.با علما صحبت کرد ببیند آیا حاکم شرع اجازه چنین کاری را به ما میدهد یا نه.اطرافیان تحت فشارم گذاشتند.که اگر دکترا این طور میگن و حاکم شرع هم اجازه میده بچه رو بنداز.خودت راحت،بچه هم راحت.زیر بار نمیرفتم. میگفتم :نه پزشک قانونی میام ،نه پیش حاکم شرع،یکی از دکترها میگفت:اگر منم جای تو بودم تسلیم هیچ کدوم از این حرفا نمیشدم،جز تسلیم خود خدا.میدانستم آن کسی که این بچه را آفریده،میتواند نجاتش بدهد.چون روح در این بچه دمیده شده بود،سقط کردن را قتل میدانستم.اگر تن به این کار میدادم تا آخر عمر خودم را نمی بخشیدم.
اطرافیان میگفتند:شما جوونین و هنوز فرصت دارین.با هر تماسی به هم میریختم، حرف و حدیث ها کشنده بود😢
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻♥️ ↯
⇨@rahrovaneshg313
بچهها،درسبخونید
کهتاامامزماندارهمیاد
کنارآقابریدبایستیدبگید
آقاجان!هرکاریبگیدمابلدیم😍
کدومکارتروزمینه⁉️
بچهها،ازاینثانیههایطلایی
تاکنکوراستفادهکنید؛
ناامیدنباشید.
#انگیزهبگیررفیق🤍🫀
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻♥️ ↯
⇨@rahrovaneshg313
13.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشقم اگر علیست ...
کربلایی #رسول_برنا
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻♥️ ↯
⇨@rahrovaneshg313
یهسلامبدیمبهآقامونصاحبالزمان !'
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے
و مَولاے الاَمان الاَمان♥️
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
آقاموݩمُنٺظرھ...↯
بریمدُعاےفَرَجبِخوݩیم...🌱💚
خِیلےوَقٺمونونِمیگیرھ رُفَقا-!🌸
#دعایفرج🤍🌱
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻♥️ ↯
⇨@rahrovaneshg313
دارد زمان آمدنت دير مي شود ...
دارد جوان سينه زنت پير مي شود ...💔🍃
#امام_زمان
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻♥️ ↯
⇨@rahrovaneshg313
🌺گفتم که
خدایا مرا مرادی بفرست
🌺طوفان زده ام
راه نجـاتی بفرست
🌺 فرمود که با زمزمه یا مهدی
نذر گل نرگس
🌺صـلواتی بفرست
🌺اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#سلام_امام_زمانم
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻♥️ ↯
⇨@rahrovaneshg313
آقایاباعبــداللّٰــہ ؛
مادنیاروبخاطرڪربلاتٺحملمۍڪنیم❤️🔗
∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•• ↻♥️ ↯
⇨@rahrovaneshg313