eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
4.4هزار دنبال‌کننده
23.4هزار عکس
5.9هزار ویدیو
106 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
⚽️ #علیرضا_بیرانوند دروازه‌ بان ملی ‌پوش که نمازش ترک نمی شود: ✅همیشه سعی می کنم #نمازم را بخوانم چون به زندگی ام برکت می آورد. به نظرم این راهی دم دستی برای برقراری ارتباط با خداست که در هر مکانی می توان از طریقش با #خدا ارتباط برقرار کرد. نیاز چندانی به تشریفات خاص ندارد و در یک محیط یک متری هم می توان #نماز را برپا کرد. هرکس آن را ترک کند از خدا دوری کرده است. 👌👌 🌐 @rahyafte_com
جدیدترین در مورد نوشته کاری از است در نمایشگاه کتاب از تهیه کنید که خودشان فرزند هستند در طول این سالها زحمات بسیاری برای کشیدند و خودشان تصویر سازیهای مختلفی ارائه دادند دست همراه ایشان و همه دوستانی که در تولید این کتاب فعالیت کردند کتاب دیگری از خانم فهیمه نیکومنظر با سبک ( ) در مورد با محمد حسین نوزادیان بزودی منتشر می شود ان شالله 🌐 @rahyafte_com
🔶داستان مسلمان شدن جوان آلمانی 🔹 لطفا بما بگویید که چگونه به اسلام روی آوردید 🔸من دوستان خارجی زیادی داشتم و متوجه شدم یک چیزی متفاوت است. حس آن‌ها به زندگی فرق داشت. آن‌ها مانند من نبودند. در این دوران بود که فهمیدم وجود دارد. من همیشه به اعتقاد داشتم ولی به مسیح نه. تا زمانی که حاثه ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد و من علاقه‌مند شدم و خریدم چون نمی‌توانستم تصور کنم یک دین بتواند انقدر خشن و یا با تروریسم در ارتباط باشد. شروع به خواندن قرآن کردم. نمی‌توانم توصیفش کنم ولی من ۲ یا ۳ ساعت در روزمی‌خواندم و متوقف نمی‌شدم. در صفحه ۷۰،۸۰ دیگر مو بر بدنم سیخ شد. در ابتدا فکر می‌کردم ” بله! خوب به نظر می‌آید! خیلی خوب است…!!” به خواندنم ادامه دادم و همانطور که قبلا زندگی می‌کردم به زندگی ادامه دادم… اما ناگهان خواب‌های عجیبی می‌دیدم. کابوس‌های خیلی بد و ترسناک با اشکال بد و هولناک…! درخواب قرآن کردم و آن‌ها ناپدید شدند. 🔹تقریبا هر شب کابوس می‌دیدم و دیگر می‌ترسیدم بخوابم. ماه بود و من به هم کلاسی‌هایم در دانشگاه گفتم: ”می‌خواهم با شما روزه بگیرم، می‌خواهم بدانم روزه چطور است…در این دوران من یک دوست دختر هم داشتم و وقتی با هم بیرون می‌رفتم چیزهایی بین ما اتفاق می‌افتاد که درست نبود و دوباره کابوس‌های من ظاهر می‌شدند. از آن زمان به بعد همیشه وقتی کاری اشتباه انجام می‌دادم کابوس‌هایم شروع می‌شد... 👈ادامه این داستان در سایت ولینک زیر rahyafteha.ir/39782/ 🌐 @rahyafte_com
🔹با خیلی خوشحالم. هرگز نمی بخشم کسی که فکر کند که من تحت فشار و یا با شستشوی مغزی و اجبار این راه را انتخاب کردم. بی دینی انتخاب من نبود، اما اسلام انتخاب من است.🔹 🔸والدینم هیچ را به من یاد ندادند، اهل اروپای شمالی هستم که در اینجا دین داشتن مرسوم نیست. در ذهنم هرگز یک فرد مذهبی با افراد عادی برابر و یکسان نبود. 🔹یک روز از خواب بیدار شدم و احساس کردم که به موجودیتی بزرگتر اعتقاد دارم. بله درسته! من به اعتقاد پیدا کردم و ایمان به قلبم وارد شد. تصمیم گرفتم که فقط به خدا اعتقاد داشته باشم و همین برایم کافی بود که خدا این را می داند. اما بعد از مدت زمانی دریافتم که این کافی نیست و تحقیق را آغاز کردم تا بیشتر بدانم... 🔸وقتی یک کتاب در مورد اسلام به زبان  مادری ام به دست  اوردم آن را زیر تختم مخفی کردم... 👈ادامه در لینک زیر و در سایت rahyafteha.ir/28619/0 🌐 @rahyafte_com
868.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالگرد امام خمینی نزدیکه اینکه میگیم رسانه چقدر مهمه و ایران هنوز رسانه نداره این یک نمونه فارسیشه دیگه شما نمونه های زبانهای دیگه رو جدا حساب کنید اما با وجود این همه #دروغ #خدا برخی رو مسلمان می کنه و مومن به تمام معنا به امید روزی که برخی از مسولین ما هم مسلمون بشن و دلسوز اسلام و نظام ویدالله فوق ایدیهم @rahyafte_com
✅آیا شما تا به حال نمک را نخورده‌اید؟! 🌐 @rahyafte_com
🔹من از یک خانواده اهل نیویورک هستم.  مادر من یهودی و بود دینی نداشت. او هرگز به راحتی با کسی در این‌باره حرفی نمی‌زد وقتی پدرم از دنیا رفت او دوباره ازدواج کرد با مردی که  کاتولیک بود و مادرم هم  به دنبال او کاتولیک شد و به این ترتیب مذهب وارد زندگی  مادرم گردید. 🔸از سن 5سالگی که به من گفته شده بود که عیسی هم پیامبر و هم است؟ ولی من هرگز به‌راحتی این مسئله را قبول نمی‌کردم تا این‌که ما به فیلیپین نقل مکان کردیم زیر‌ا ناپدری‌ام اهل آنجا بود. واقعا زندگی غیرقابل تحمل بود. ناپدری‌ام من و دو برادرم را اذیت می‌کرد و زندگی سختی را داشتیم. وقتی که بزرگ شدم ما به ایالات متحده بازگشتیم، من خانه را ترک کردم تا بتوانم با کار کردن از خودم مراقبت کنم. 🔹من سعی می‌کردم تا به خودم برگردم، اما دین یهودیت هیچ حسی را در من ایجاد نمی‌کرد. تا این‌که با تعدادی از آشنا شدم... 👈ادامه در سایت و لینک زیر rahyafteha.ir/5778/  
💠🍃💠 سخنان قابل تامل 👌 ✅ به تک تک نمونه های که از کلمه شنیده اید فکر کنید. آیا این کلمه تا به حال برای توصیف هیچ یک از دولتهای جنایتکاری که می شناسید استفاده شده است ؟ 🔴 آیا ما را یک سازمان می نامیم ؟ چرا که نه ؟ 🔵 گذشته از سابقه و به گرفتن ها، این دولت به دلیل آغاز چندین جنگ و نیز کشتن میلیون ها انسان در سرتاسر دنیا در طی حملات نظامی و ایجاد و حمایت از انواع سازمانهای تروریستی گناهکار است. 🔴 اگر همه اینها نیست، پس چیست؟ 🔵 به شعارهای سیاسی و بیشتر رسانه های بین المللی گوش کنید سپس خواهید دید که براساس تعریف شده است. 🔴چرا با حمایت غرب و ، را به عنوان یک سازمان معرفی می کند؟ 🔵جنبشی متشکل از ۱۵ تا ۲۰ میلیون نفر که هرگز علیه رژیم بوهاری اسلحه به دست نگرفته اند، در حالی که تقریبا هر روز سلاخی و شکنجه می شوند؟😔 🔴اما می دانید موضوع از چه قرار است؟ مردم آگاه و بیداری مثل پیروان جنبش اسلامی نیجریه، قطعا خطری برای منافع غرب هستند زیرا آنها سلاحی دارند که هیچکدام از دشمنانشان قادر به تهیه آن نیستند. 🔵آنها به اعتقاد دارند و مایلند زندگی خود را بخاطر عقایدشان فدا کنند و این همان دلیلی است که چرا پیروان جنبش اسلامی نیجریه پیروز خواهند شد، حتی بدون داشتن یک سلاح نظامی. 💠 داستان را بخوانید سپس خواهید دید که شیخ چگونه به دست خواهد یافت. 💠🍃💠 @MarziehHashemiCampaign 🌐 @rahyafte_com
💥 📍 یکى از اشراف زادگان بود که شبانه روز به عیاشى و فسق و فجور اشتغال داشت . خانه اش مرکز عیش و نوش و فساد بود که صداى آن از بیرون شنیده مى شد. روزى از روزها که در خانه اش و مجلس گناه برپا بود، کنیزش با ظرف خاکروبه ، درب منزل آمد تا آن را خالى کند که در این هنگام حضرت (ع ) از درب آن خانه عبور کرد و صداى ساز و رقص به گوشش رسید. 📍از کنیز پرسید: صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ جواب داد:البته که آزاد و آقا است . امام (ع ) فرمود: راست گفتى ؛ زیرا اگر بود از مولاى خود مى ترسید و این چنین در معصیت گستاخ نمى شد. کنیز به داخل منزل برگشت . 📍بشر که بر سفره نشسته بود از کنیز پرسید: چرا دیر آمدى ؟ کنیز داستان سؤ ال مرد ناشناس و جواب خودش را نقل کرد. بشر پرسید: آن مرد در نهایت چه گفت ؟ کنیز جواب داد: آخرین سخن آن مرد این بود: راست گفتى ، اگر خانه آزاد نبود (و خودش را بنده خدا مى دانست ) از مولاى خود مى ترسید و در معصیت این چنین نبود. 📍سخن کوتاه (ع ) همانند تیر بر دل او نشست و مانند جرقه آتشى را نورانى و دگرگون ساخت . سفره شراب را ترک کرد و با پاى برهنه بیرون دوید تا خود را به مرد ناشناس برساند. دوان دوان خودش ‍ را به موسى بن جعفر(ع ) رسانید و عرض کرد: آقاى من ! از و از شما معذرت مى خواهم . آرى من بنده خدا بوده و هستم ، لیکن بندگى خودم را فراموش کرده بودم . بدین جهت ، چنین گستاخانه مى کردم . ولى اکنون به بندگى خود پى بردم و از اعمال گذشته ام توبه مى کنم . آیا توبه ام قبول است ؟ 📍حضرت فرمود: آرى خدا ات را قبول مى کند. از گناهان خود خارج شو و معصیت رابراى همیشه ترک کن . بشر حافى توبه کرد و در سلک و زاهدان و اولیاى خدا در آمد و به شکرانه این نعمت ، تا آخر عمر با پاى برهنه راه مى رفت . 🌐 @rahyafte_com
🔹«یولی» دختر کوچک که به دنبال سلطان آسمان می گردد در چین که یک کشور است رشد و تحصیل می کند. او از کودکی در خفا بنابر فطرتش به دنبال گشته ولی به دلیل شرایط حاکم بر کشور و نبود کتابهای مناسب یا منابع کافی، به هدف نمی رسد. 🔸یولی در خاطراتش می گوید: هیچ واژه ای برای تعریف نداشتم . به همین دلیل وقتی یک دوست مسیحی او را می بیند و از خدا برایش سخن می گوید ، او واژۀ خدا را با سلطان خیالی دوران کودکیش مُنطبق می بیند و به مسیحیت گرایش نشان داده و به امید اینکه سلطان آسمان همین خداست ، می شود . 🔹چهار سال قبل همان دوست مسیحی از او می خواهد که برای اجرای مراسمی به برود ،«یولی» موافقت می کند و شب موعود ، تاکسی اشتباهاً او را به جای کلیسا در مقابل یک پیاده می کند «یولی» را سیل جمعیت رهبری می کند و در حین حرکت «سلام علیکم» را به او می آموزند... 🔸🔸ادامه این مطلب در سایت rahyafteha.ir/32681/ 🌐 @rahyafte_com
🔹لطفا بگویید چگونه با اسلام آشنا شدید؟ به خاطر پیشرفت هایی که در کارم داشتم، این فرصت به من داده شد که در سال 2013 به مدت یک سال به یک شهر بزرگتر در شمال لندن بروم. در روز اول کاری، متوجه شدم صدها نفر از نژادها، دین ها و فرهنگ های مختلف برای من کار می کنند. همینطور متوجه شدم که اگر بخواهم با آن ها ارتباط برقرار کنم و قدرت رهبری آن ها را داشته باشم، نیاز دارم یک سری انجام دهم. اینجا بود که با اسلام آشنا شدم... 🔸دقیقا چه چیز اسلام برای شما جذاب بود؟ 🔹بعد از ماه ها بحث در مورد دین ها، کم کم همه چیز برایم معنی خاصی گرفت. مثل یک اسفنج، همه چیز را جذب می کردم و مباحثه های ما ساعت ها طول می کشید. هر بار احساس می کردم تکه ی دیگری از پازل را پیدا کردم. فهمیدم چرا من به اینقدر زیاد و عبادات مسیحی من اینقدر ضعیف است. بود و دیگر نمی خواستم منکرش شوم. شهادت دادن تنها کاری بود که باید می کردم. تا آنجایی که یادم هست، بسیار به خدا وصل بودم. از وقتی بسیار کوچک بودم با او صحبت می کردم ... 🔸ادامه این مصاحبه رو در سایت بخوانید rahyafte.com/42213 🌐 @rahyafte_com
💌امام صادق(ع): آنکه کارهای خود را به بسپارد، همواره در زندگی به آرامش می رسد. 📔مصباح الشریعه، 521 🌐 @rahyafte_com