متنی که با عنوان «اعمال اربعین» در حال انتشار است
متنی جعلی و با ذکر مدرک دروغین است!!!
توضیح آنکه:
عمل شماره 1 در این پیام، همان حدیث علامتهای پنجگانه مؤمن است و در چند کتاب معتبر(از جمله در تهذیب الاحکام شیخ طوسی و نیز در همان آدرس ذکر شده) هم آمده!
اما مابقی شماره ها و اعمال، جعلی و ساختگی هستند!
و همانطور که در عکسهای ضمیمه شده ملاحظه میشود
نه در آدرس ذکر شده از کتاب وسائل الشیعة
و نه در کتاب مفاتیح الجنان وجود ندارد!!
بلکه با جستجوهای انجام شده، مشخص شده که در هیـــچ جای دیگری هم نیست
و در همین 3-4 سال اخیر جعل شده و منتشر میشه!!
لذا انتشار آن، بهیچ عنوان صحیح نیست!
مهدی مرادی؛ محقق و مدرس حدیث و رجال.
شب اربعین ۱۴۴۷
✍ یادداشت بالا به قلم دوست و برادر محققم نوشته شده که سالهاست در فضای حدیث و نسخهشناسی مشغول تحقیق و تدریس است.
لطفاً با هدف حفاظت از حریم معارف اهلبیت و به قصد قربت #منتشر_کنید.
https://eitaa.com/rajaaei_ir
این صد و بیست سی کیلومتر پایانی منتهی به مهران واقعاً اذیتکننده است در تاریکی شب.
مهر پارسال که خودم راننده بودم و قبل از نیمهشب این تکه از جاده را میراندم، خیال میکردم سختی و زجرآور بودنش فقط وقتی است که خودت پشت فرمان باشی؛
اما در این دقایق که کنار راننده نشستهام و تیلیک تیلیکِ مدام تخمه شکستنش را میشنوم، و صدای زبان بدنش را که "پس چرا نمیرسیم؟! چرا این جاده تموم نمیشه!، به نظرم شب و تاریکی این تکه از جاده کلاً سخت است.
پ.ن: وصیت میکنم به شما طوری برنامهریزی کنید که این قسمت را به دهِ شب به بعد نخورید.
#سفرنامه_اربعین_۱۴۴۷
#قسمت_۶
https://eitaa.com/rajaaei_ir
راننده که نباشی، آماده که نباشی، راهی را که رانندههای آماده هشتساعته میتوانند بروند، تو هر قدر هم روز بزنی، زودتر از ده و نیم یازده ساعت نمیتوانی بروی.
مثل راننده خوشاخلاق ما که از دیروز عصر ساعت ۱۹ راه افتاده، ولی هنوز در این ساعت، سی کیلومتر دیگر تا مهران راه دارد.
با همه خوبی و خوشاخلاقیاش، نمیتواند سر وقت تو را برساند. همهاش هم به آماده نبودن و توقفهای کوتاهش برای چُرتهای مختصرش برنمیگردد؛ بخشی هم مربوط به همان خوشاخلاقیاش است که نمیتواند مدیریتش کند تا بتواند جوانک همسفرمان را مدیریت کند تا مثلاً در آداب نماز در طول سفر، جانب اعتدال را نگه دارد.
از این غرولند مکتوب من (که با نوشتنش دارم خودم را مدیریت میکنم تا به رو نیاورم که کام زائر ارباب و این راننده خوشاخلاق تلخ نشود) که بگذریم، در این سطور تدبری هست برای خودم و برای شما:
سالک که نباشی، آمادگی لازم را که برای سلوک نداشته باشی، دیر میرسی، سخت میرسی، البته اگر برسی.
#سفرنامه_اربعین_۱۴۴۷
#قسمت_۷
https://eitaa.com/rajaaei_ir
از میدان امام خمینی که سوار تاکسی میشوی و حرکت میکنی سمت پایانه مرزی مهران، وقتی راننده دارد آن یازده کیلومتر را با سرعت میراند تا زودتر برگردد و زائر دیگری را بیاورد، همان وقتی که باد دم صبح مهران از پنجره باز پراید جوان مهرانی به صورت خوابآلودهات میخورد، تازه کمکم باورت میشود که انگار راستی راستی داری زائر میشوی؛ انشاءالله.
#سفرنامه_اربعین_۱۴۴۷
#قسمت_۸
https://eitaa.com/rajaaei_ir
وارد خاک عراق شدم.
یعنی مهر #دخول را زدند توی گذرنامهام.
همین دو دقیقه قبل.
#سفرنامه_اربعین_۱۴۴۷
#قسمت_۹
https://eitaa.com/rajaaei_ir
با یک سواری دهنفرهی تویوتا راهی #نجف_اشرف شدم انشاءالله؛ به پنج دینار عراقی.
وعده داده "قریب الحرم" پیادهمان کند؛ شارع الرسول.
داریم از این بهاصطلاح ترمینال مسافربری خارج میشویم.
همین حالا.
#سفرنامه_اربعین_۱۴۴۷
#قسمت_۱۰
https://eitaa.com/rajaaei_ir
با تکان ماشین، بیدار میشوم. دور برم را که نگاه میکنم، همه خوابیدهاند؛ آرام و بیصدا، انگار که در گهوارهاند و تکانهای ماشین روی دستاندازهای جاده، گهوارهجنبانی آقای راننده است.
انگار خیال همه راحت شده است از اینکه به اربعین کربلا نرسند و برای همین دارند استراحت میکنند برای زیارت در خانه پدری و حرکت به طرف کربلا.
من هم هنوز دوست دارم بخوابم؛ نه اینکه به جادههای عراق و به رانندگی این سائقهای چند روز نخوابیده اطمینان داشته باشم، یا خیالم از بابت ایمنی و تعلیق بالای خودروی تویوتایی که سوارش هستم راحت باشد؛ که خوب میدانم اعتماد به اسباب و وسایل عالم، عین شرک است.
خیالم راحت هست، اما نه از اینکه میدانم به کربلا میرسم؛ خیالم راحت است که در راهم؛ خیالم راحت است که هنوز آنقدر میارزم که خود ارباب دستم را گرفت تا در برابر وسوسهها و بهانهتراشیهای شیطان نفسم تسلیم نشوم و نمانم؛ خیالم راحت است که کمکم کرد تا بزنم به راه.
و در راه حسین، رفتن رسیدن است، مقصد بهانه است...
این را مینویسم، و گوشی را کنار میگذارم و دوباره سعی میکنم بخوابم تا جان داشته باشم برای زیارت.
#سفرنامه_اربعین_۱۴۴۷
#قسمت_۱۱
https://eitaa.com/rajaaei_ir
موکبدارها طوری رفتار میکنند که انگار تنها چیزی که برایشان مهم است، افزایش تعداد زائرهاست؛ انگار حاضرند هر کاری بکنند تا در این روزها و شبها حرمها بیشتر و بیشتر شلوغ باشد و حتی یک لحظه هم در هیچ کجای حرمها و اطرافشان جای سوزن انداختن نباشد.
بعضیهایشان در ساعات آخر خودشان را هم به حرم و به یک سلام از راه دور میرسانند، ولی بعضیهایشان شاید همان را هم نرسند؛ اما همهشان انگار یک وظیفه بزرگ را از عمق جان درک کردهاند و آن، پشتیبانی حداکثری از حضور هرچه باشکوهتر زائران در حماسه اربعین و ایستادگی آنها در میانه میدان زیارت اربعین.
اینطور است که در پذیراییهایشان اصلاً منت گذاشتن نمیبینی و برعکس احساس میکنی ممنون تو هستند که داری لقمه غذای آنها را میخوری و نوشیدنیشان را مینوشی تا جان بگیری و آماده شوی برای زیارت تاریخی امسال.
نه اینکه همه در عراق موکبدار باشند و همه این وظیفه را درک کرده باشند، ولی همانها که فهمیدهاند و برای آن قیام کردهاند، این بار بزرگ را به دوش کشیدهاند و تا اینجا رساندهاند؛ گیرم که عددشان یک از هزار مردم عراق هم نیست.
این صحنهها را که میبینی، با خودت میگویی: باید در جهان اسلام و بلکه در سراسر دنیا، مسلمانان و آزادگانی باشند که بفهمند امروز حتی یک لحظه هم نباید میدان مقاومت در برابر صهیونیستها خالی باشد؛ باید به این درک برسیمکه تا نابودی کامل اسرائیل لازم است کسانی از بین ما باشند که هرچه در توان دارند بکنند تا مردم غزه فقط بایستند.
اینطور که نگاه کنیم، قیمت یک بطری آب یا یک لقمه غذای گرم که باید به یک طفل غزهای برسد هرچند صد دلار که میخواهد بشود، مهم نیست؛ مهم این است که پدر و مادر این طفل باید مقاومت کنند و ما ممنون و مدیون آنهاییم که در خط مقدم این مبارزه تاریخی ایستادهاند.
#سفرنامه_اربعین_۱۴۴۷
#قسمت_۱۲
https://eitaa.com/rajaaei_ir