eitaa logo
راویان فتح لنجان
562 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
8 فایل
موسسه فرهنگی هنری راویان فتح لنجان ارتباط با ادمین: @Rz_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا دکل قسمت پانزدهم۲:دربندصیاد وامابنعمة ربک فحدث بایدازطایفه عشق اطاعت آموخت زدن کوچه به نام شهداکافی نیست وقرارگاه نجف بود. نماینده قرارگاه،بیشترازماعجله داشت. به محض اینکه هواتاریک شد،اولین پاسگاه،مارامتوقف کردندوبه دلیل ناامن بودن جاده ها،اجازه عبورندادند. نماینده قرارگاه،ازطریق بی سیم درخواست هلی کوپترکرد! گفتند:بنابه ملاحظات امنیتی مقدورنیست! ...وماازاین همه عجله وبی تابی اوشگفت زده بودیم. وقتی خودش به حرف آمدوگفت: عملیات است! متوجه شدیم نه بابا! آدم مهمی است وبابچه های بالاارتباط دارد!😂 ناچار،ماشب آغازعملیات والفجر۴را درهمان پاسگاه استراحت کردیم وصبح فردا،پس ازاقامه نماز،راهمان را ادامه دادیم. پس ازبیست وچهارساعت ازمریوان به قرارگاه صحرایی نجف رسیدیم. ...یکی ازمهمترین توفیقات الهی این سفربرای من،اقامه نماز جماعت مغرب وعشأدرمعیت صیاددلهابود! مرحوم پدرم-بخاطراینکه فرزنددل بندش،سربازشهیدیحیی قادری درنیروی زمینی ارتش،تحت فرماندهی سپهبد شهیدصیادشیرازی-به شهادت رسیده بود،خانوادگی دلبسته ومریدصیادبودیم. ومن به واسطه ارادتی که به ایشان داشتم واولین باربودکه اورازیارت میکردم،رفتم درصف اول وشانه به شانه ایشان ایستادم. عجیبی داشتم!درست وغلطش راکاری ندارم! ولی حدودنیم ساعت درطول نمازودعاوتعقیبات،صیادمحورازونیازبا معبودخودش بودومن،دربندصیاد... تمام شد،باهمان حال خوش،صورت ماهش رابوسیدم.آاای چسبید!!! االقصه: صبح روزبعد،ماسه نفر،به گروه پنجاه نفره پیشمرگان مسلمان کردایرانی،ملحق وراهی که امیدی به بازگشت نداشت راپیاده در پیش گرفتیم! شگفتا! اگرقراراست مابه نفوذوشناسایی برویم،این لشکرسلْمُ وتوربرای چیست؟ ،من که خودم رادردام اسارت می دیدم وبه اناالاسیرفکرمیکردم! حال آن دونفربی دفاع هم بهترازمن نبود... حرف سردارشهیدالیاس ارجمند افتادم که چندروزقبل روی قله قوچ سلطان ازاوپرسیده بودم:چرامعمولاتنهایی به گشت می روی؟واوگفت:اگردونفرباشیم،احتمالا لو میرویم ولی اگرسه نفرشدیم،حتمالو می رویم!!! مانده بودم که آیاماپنجاه وسه نفر،لومیرویم یانه؟! القصه: سفربرون مرزی ما،همراه بایک گروهان ازپیشمرگان مسلمانی که نه زبانشان رامی دانستیم ونه تاکنون آنهارا دیده بودیم-به ناکجاآباد- آغازشد. الهی به امیدتوونه به امیدخلق روزگار... اولین ایرادمخاطب: آقااین دیگرچه ماموریت نفوذی است که فقط پنجاه نفرغلام وقورچی دارد؟ صبورباشید.من بی تقصیرم! ادامه دارد... بی ربط: حرف هاگاهی اززباله های هسته ای هم خطرناکترند! بعضی هایشان رادرهیچ جای این کره خاکی نمی توان چال کرد!!! والسلام ارادتمند:سیاوش
14.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 *دانشمند ایرانی مازندرانی در مالزی* خودتان ببینید و لذت ببرید چنین دانشمندانی آرزوست https://eitaa.com/raviyanlenjan
به نام خدا ماجراهای دکل قسمت شانزدهم۳: شریف کچل وامابنعمة ربک فحدث تاعاقلان راهی برای خندیدن پیداکنند مادیوانگان هزاران بارخندیده ایم... پیشمرگان مسلمان کردکه ذکرخیرشان گذشت،بدون استثنائ به سلاح کلاشینکف باخشاب اضافه،تعدادی نارنجک وبعضاکلت کمری مسلح بودند. وقتی حرکت کردیم،تنهاتوشه غذایی ما حدودیکصدقرص نان بودودیگرهیچ! طی چندساعت پیاده روی ازمسیرهای انحرافی،تپه هاودره ها راپشت سرگذاشته وخسته وکوفته به رودخانه رسیدیم. ساعت یک عصر-شریف کچل-اولین دستورتوقف راصادرکردودرکناررودخانه مستقرشدیم. خدایاپس ناهارچه میشود؟مامانده بودیم که مگربانان خالی هم می شودکوه پیمایی کرد! درکمال تعجب،ناگهان،تعدادی نارنجک پرت کردندتوی آب وبلافاصله چندنفرهم پاچه های کردی رابالازدندورفتندداخل رودخانه. خدابدهدبرکت ازاین همه ماهی که آمدند روی آب... همزمان چندنفرباچاقوشکم ماهی هاراباز میکردندوتمیزشان میکردند. عده ای هم باشاخه های نازک درخت،سیخ کباب درست میکردند. این همه تلاش وتکاپو،برای ماخیلی تازه گی وجذابیت داشت. اکثرا مشغولدکاری بودندوماهم غرق تماشای آنها... شعله های آتش فرونشست واجاق برای کباب ماهی آماده شد.جای شماخالی... بقدری نعمت فراوان بودکه درپایان، مقدارزیادی ازماهی هاراپخته ونپخته درساحل رهاکرده ودرامتدادهمان رودخانه به راه افتادیم. ساعاتی گذشت وکم کم هواتاریک شد. شریف کچل که فرمانده پیشمرگان مسلمان وتقریباهمه کاره این ماموریت بود ،هیبت خاصی داشت،همه ازاوحساب می بردندوبی چون وچراازاوحرف شنوی داشتند. او همان اول صبح باماسه نفراتمام حجت کرده بودکه بایدپابه پای او حرکت کنیم ولحظه ای ازاوجدانشویم! باتاریک شدن هوا،دغدغه ونگرانی های فرمانده بیشترشد،ولی براجرای ماموریت مصمم بود. مانندعقاب همه جاوهمه افرادوبخصوص مارازیرنظرداشت ومواظبت میکرد. یکی دوبارکه ناخواسته ازاوفاصله گرفتیم فوراتذکردادوبعدهم یواشکی طوری که دیگران متوجه نشوند،گفت:من به همه اینهااطمینان ندارم!بیشتراحتیاط کنید.ممکن است درتاریکی بلایی سرتان بیاورند! وازاین بابت خیلی نگران بود. وقتی فهمیدیم برایمان،چندنفر بپّاومراقب گذاشته که لحظه ای ازماچشم برنمی دارند،به گفته هایش بیشترمطمئن شدیم. درآینده ازاین آقای شریف کچل زیادخواهید شنید... تصریح میکنم؛حوادث واتفاقات عجیب وغریبی که ازاین لحظه به بعد،شاهد خواهیدبود-ازجمله ورودیگان۵۳نفره-به یک روستادردل دشمن،ممکن است توجیه منطقی نداشته باشد،اما شمابفرمایید:ایثاروازجان گذشتگی.من میگویم دیوانگی! «درره منزل لیلی که خطرهااست درآن ــــ شرط اول قدم آن است که مجنون باشی» بالاخره دروانفسای وحشت و ظلمات،حدود ساعت۱۰شب،وارداولین روستای عراق شدیم! صبورباشید.ادامه دارد... بی ربط: هیچ وقت گول اسم ورسم وظاهرکسی رانخورید! ارتش هیتلربااون همه بی رحمی، اسمش نازی بود!...والسلام ارادتمند:سیاوش
AUD-20250325-WA0031.
5.65M
‏فایل صوتی از طرف دیدگاه
🌹 بیاییم در این ماه تغییر کنیم بعضی از ماها مهربان نیستیم مهرطلب هستیم. جلوی آدمها تعریفشان را می کنیم ولی پشت سرشان همه جور حرف می زنیم ما وقتی به کسی می رسیم برای اینکه خودمان را خوب جلوه بدهیم همه چیز را تحمل می کنیم اما حاضر نمی شیم درد و رنجِ ایستادن پای حق خودمان و آنچه را که درست است بپذیریم برای همین دروغ می گوییم، تعارف می کنیم، سازش می کنیم، پنهان می کنیم و غرق در فریب و تزویر و تظاهر و تعارف می شویم، تا به همه بگوییم خانمها آقایان من خوبم
💚 صفحه 137 🌸تلاوت روزانه یک صفحه از قران کریم 🙏التماس دعا 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادرشهیدم‌، کمی دعا لطفا به ما زمینی ها هم یه نگاهی کنید...🌹🌹 🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 سلام‌بـــَر‌شُهَـدآ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهیدهمت🌹 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 🔹موسسه راویان فتح لنجان 🔹https://eitaa.com/raviyanlenjan
روایتگری در احیای شب قدر .mp3
11.17M
در شهرستان {طالخونچه} {فهرست مطالب👇 و زمان پخش👇 } 02:38 جایگاه شهدا 07:47 17:13 امتحان ما ومسئولین 19:46 شهید احمدکاظمی 26:32 28:51 شهید آوینی 29:49 رفیق خوب 41:16 شهید https://eitaa.com/raviyanlenjan
🔴 فراخوان جمع‌آوری خاطرات سردار شهید حاج عباس طغیانی 🔴 (از فرماندهان تیپ همیشه سرافراز قمر بنی‌هاشم) 🌷 حاج عباس طغیانی، در دهم بهمن‌ماه، به یاران شهیدش پیوست و نامش در دفتر افتخارآفرینان این سرزمین جاودانه شد. 🌷 در راستای زنده نگه داشتن یاد و خاطره‌ی این شهید و انتقال رشادت‌ها و شجاعت‌های رزمندگان به نسل‌های آینده، تصمیم داریم کتابی ارزشمند گردآوری کنیم که روایتگر لحظات ناب و خاطرات بی‌بدیل این فرمانده دلاور باشد. از همه‌ی همرزمان و دوستان شهید طغیانی دعوت می‌کنیم تا با به اشتراک گذاشتن خاطرات خود، ما را در این مسیر یاری کنند. شما می‌توانید با ثبت و ارسال خاطرات، نقشی ماندگار در حفظ و نشر فرهنگ ایثار و شهادت داشته باشید. برای پیشبرد این کار ارزشمند، ممنون می‌شویم که یکی از اقدامات زیر را انجام دهید: ✅ اگر خاطره‌ای از شهید دارید، لطفاً به بنده، پیام دهید تا برای مصاحبه با شما هماهنگ کنیم. ✅ در صورتی که تمایل دارید، می‌توانید خاطره‌ی خود را به صورت مکتوب در گروه یا برای بنده ارسال کنید. 📌 برای هماهنگی و ارسال خاطرات، لطفاً به شماره‌ی زیر پیام دهید: 📞 ۰۹۱۳۲۳۵۶۴۰۱ 🌷بیایید با هم، یاد و راه این شهید عزیز را زنده نگه داریم.🌷