eitaa logo
هیئتـــ‌ رَیآحیـن‌الهُـ❤️ـدے
1.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
51 فایل
💌| عنایـــت‌حضـــرت‌مهـــدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)مارابه‌اینجـــارســـانده‌اســـت... 🌿|هیـــئت‌نوجـــوانان‌دختـــر‌انصــارالشهــداءدارالعبـــاده‌یـــزد 😉| کپی؟ حلاله‌رفیق 🤗| خــٰادِم‌کانــٰال‌و‌َتَبــــٰادُل: @rayahin_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
#حدیث🌿 قال ‌علی‌ (علیه‌السلام): الكريمُ يَرفَعُ نفسَهُ في كُلِّ ما أسداهُ عن حُسنِ المُجازاةِ.✨ بزرگوار كسى است كه خود را بالاتر از اين داند كه برا نيكی‌هايش عوض نيكو انتظار داشته باشد!🚶🏻‍♀ 🌿| @dokhtarane_booyesib ♥️| @booyesib_ir
📻 دعامیڪردندڪه🙄•• سیدالشهدا؏ بیاید🌱•• ڪوفیان‌ازیارےِامامشان🥀•• فقط دعا‌کردن را🤲🏻•• بَلَدبودند😔•• نرسدروزی‌که‌سرنوشت‌ماهم•• اینگونه‌شود؟!😞•• حواسمون‌باشه‌ماهم‌فقط‌دعانکنیم‌•• برای‌آمدنش‌ببایدیڪ‌قدمی‌هم‌برداریم!🤞🏻🌿•• 🦋| @dokhtarane_booyesib 🍀| @booyesib_ir
📚|#کتابگردی 📔|نام‌کتاب:قصه معراج ✍🏻|نویسنده:مهدی‌خدامیان‌آرانی 🌀|انتشارات:بهاردلها 🔎|معرفی‌کتاب: قصه‌معراج‌داستان‌زیبای‌سفر‌آسمانی‌پیامبربه‌آسمان‌هاوعرش‌خداونداست.ازهنگام‌خروج‌از‌مکه‌به‌سمت‌بیت‌المقدس‌و‌ازآنجاتاآسمان‌هفتم‌وعرش‌الهی.😇✨ 📝|برشی‌ازکتاب: چراخداوندپیامبرراازمکه‌مستقیم‌به‌آسمان‌ها‌نمی‌برد؟!🤔 برای‌اینکه‌خداوند‌دراین‌مسجدبرای‌پیامبربرنامه‌ی‌ویژه‌ای‌دارد😍! آیامی‌دانیداین‌برنامه‌چیست؟!🤔 خداوندروح‌همه‌پیامبران‌خودرادراین‌مسجدجمع‌کرده‌است.چه‌اجتماع‌باشکوهی‌شده‌است.درمسجد‌جای‌سوزن‌انداختن‌نیست! پیامبرسوال‌می‌کند:اوکیست‌که‌به‌استقبال‌من‌می‌آید؟!🤔 جبرئیل‌می‌گوید:اوپدرشماحضرت‌ابراهیم‌‌است.😇 پیامبربه‌اوسلام‌میکند.گوش‌کن!آیااین‌صدارامی‌شنوی:ای‌محمدجلوبرو. وآرام‌آرام‌صف‌هارامی‌شکافدوجلومی‌رود.🚶🏻‍♀ آیاصدای‌اذان‌رامی‌شنوی؟!😍 این‌جبرئیل‌است‌که‌به‌امرخدااذان‌می‌گوید.😍 اذان‌تمام‌می‌شود.وآن‌گاه‌جبرئیل‌می‌گوید:ای‌محمد!درمحراب‌بایست‌ونمازرااقامه‌کن!😇 نمازبرپامی‌شودوفرشتگان‌نگاه‌می‌کنندکه‌همه‌انبیاپشت‌سرپیامبرماصف‌بسته‌اند. آری! یک‌روزفرشتگان‌برحضرت‌آدم‌‌سجده کردند، امروز حضرت آدم‌هم‌به‌حضرت محمداقتدا کرده است!امشب‌حضرت‌محمد‌امام‌جماعت‌همه‌انبیاشده‌است.نمازتمام‌می‌شود. ای‌محمد!ازآنان‌سوال‌کن‌که‌به‌چه‌چیزی‌مبعوث‌شده‌اند؟!🤔 وحضرت‌محمدازجابرمی‌خیزدوخطاب‌به‌پیامبران‌می‌گوید:شمابه‌چه‌چیزی‌مبعوث‌شدید؟!🤔 وآنان‌جواب‌می‌دهند:مابه‌خداپرستی‌ونبوت‌تووولایت‌علی‌بن‌ابی‌طالب‌مبعوث شدیم‌😇. ✨| @dokhtarane_booyesib 🍃| @booyesib_ir
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 چند لحظه ای سخن با شهدای سرزمین پاکمان🌱🥀 سراپا وسعت دریا گرفتند همان مردان که در دل جا گرفتند✨🥰 تمام خاطرات سبزشان ماند به بام آسمان مأوا گرفتند💫 به دوش ما چه ماند اى دل، که وقتی خدا را شاهدى تنها گرفتند🕋💚 چه شد اى دل، که در این راه رفته‏ جواز وصل را بى ما گرفتند؟! 📜 مگر مردان غریبى میپسندند غریبانه ره دریا گرفتند! 🌊 ☘️| @dokhtarane_booyesib 🌻| @booyesib_ir
رمان 🍁 📖 خوب نگـاه کن! گویـا تعـداد افراد کاروان بیشتر شده است و ما باید خوشحال باشیم، اما اینگونه نیست. امام حسین علیه السلام به سوی کوفه می‌رود و عدّه ای از مردم که در بین راه، این کاروان را می‌بینند، پیش خود این چنین می‌گویند:«اکنون مردم کوفه حسین را به شهر خود دعوت می‌کرده‌اند. خوب است ماهم همراه او برویم، اگر ما او را همراهی کنیم در آینده نزدیک می‌توانیم به پست و مقامی برسیم». نمی‌دانم اینان تا کجای راه همراه ما خواهند بود؟! ولی می‌دانم که اینان عاشقان دنیا هستند نه دوستداران حقیقت! وقت امتحان همه چیز معلوم خواهد شد. امروز، دوشـنبه چهاردهم ذی‌الحجه است و ما شـش روز است که در سـفر هستیم. آیا این منزل را می‌شناسی؟ اینجا را «ذات عِرق» می‌گویند. ما تقریباً صد کیلومتر از مکه دور شده‌ایم. آیا موافقی قدری استراحت کنیم؟ نگاه کن! پیرمردی به این سو میآید. او سراغ خیمه امام را می‌گیرد. می‌خواهد خدمت امام برسد. بیا ما هم همراه او برویم. وارد خیمه می‌شویم. آیـا بـاورت می‌شود؟!🥺 اکنون من و تو در خیمه مولایمـان هستیم:)🌿 نگـاه کن! امـام مشـغول خوانـدن قرآن است و اشک می‌ریزد.گریه امام حسین علیه السلام مرا بی اختیار به گریه میاندازد. پیرمرد به امام سلام می‌کند و می‌گوید: «جانم به فدایت! ای فرزند فاطمه! در این بیابان چه میکنی؟!». امام می‌فرمایـد: «یزیـد میخواست خون مرا کنار خانه خـدا بریزد. من برای اینکه حرمت خانه خـدا از بین نرود به این بیابان آمـدهام. میخـواهم به کوفه بروم. اینهـا نامه‌هـای اهـل کوفه است که برای من نوشـته اندو مرا دعوت کرده‌انـد تـا به شـهر آنهـا بروم. آنهـا با نماینده من بیعت کرده‌اند». 🔜ادامه دارد... 🥀| @dokhtarane_booyesib 🏴| @booyesib_ir
رمان 🍁 📖 آیـا آنهـا در بیعت خود ثـابت قـدم خواهنـد مانـد؟!🤔 به راستی راز گریه امام چیست؟! 😿 غروب پانزدهم ذی‌الحجه است. ما هفت روز است که در راه هستیم. اینجـا منزلگـاه «حـاجِز» است و مـا تقریبـاً یـک سوم راه را آمـده ایم. کمی آن‌طرف‌تر یک دو راهی است. یک راه به سوی بصـره می رود و راه دیگر به سوی کوفه. اینجا جای خوبی است. آب و درختی هم هست تا کاروانیان نفسی تازه کنند.☺️ به راسـتی، در کوفه چه می‌گذرد؟! آیـا کسـی از کوفه خبری دارد؟! آن طرف را ببین! آنهـا گروهی از مردم هسـتند که در بیابـان ها زندگی می‌کنند.خوب است برویم و از آنها خبری بگیریم. ــ برادر سلام.✋🏻 ــ سلام. ــ ما از کاروان امام حسین علیه السلام هستیم. آیا شما از کوفه خبری دارید؟! ــ نه، این‌قـدر می‌دانیم که تمـام مرزهـای عراق بسـته شـده است. نیروهـای زیادی نزدیک کوفه مسـتقر شده‌انـد. به هیـچکس اجازه نمی‌دهند که وارد کوفه شده و یا از آن شهر خارج شود. همه، نگران می شونـد. در کوفه چه خبر است؟!😥 اهـل کوفه برای مـا نـامه نوشـته اند و مـا را دعوت کرده‌انـد. پس آن نیروهـا برای چه آمده‌اند و راه ها را بسته‌اند؟! حتما می‌خواهند از آمدن لشکر یزید به کوفه جلوگیری کنند و به استقبال ما بیایند تا ما را با عزت و احترام به کوفه ببرند. راستی چرا کوفه در محاصره است؟! چرا همه چیز اینقدر عجیب به نظر می‌آید؟! کاش می‌شد خبری از کوفه گرفت. از آن وقتی که مسلم برای امام نامه نوشت، دیگر کسی خبری از کوفه نیاورده است. امام تصمیم می‌گیرد که یکی از یاران خود را به سوی کوفه بفرسـتد تا براي اوخبری بیاورد. آیا شـما می‌دانیـد چه کسـی برای این مأموریت انتخاب خواهد شد؟! اکنون که راه ها به وسـیله دشـمنان بسـته شده است، فقط کسی میتواند به این مأموریت برود که به همه راه های اصلی و فرعی آشنا باشد. او باید اهل کوفه باشد و آن منطقه ها را به خوبی بشناسد. چه کسی بهتر از قَیس اَسَدی؟!☺️ او بارها بین کوفه و مکه رفت و آمد کرده و پیام های مردم کوفه را به امام رسانیده است.😇 نگاه کن! قیس دو زانو خدمت امام نشسـته است. امام قلمو کاغذی را می‌طلبد و شـروع به نوشتن می‌کند: «نامه مسلم به من رسید و او به من گزارش داده است که شـما همراه و یاور من خواهید بود. من روز سه شـنبه گذشـته از مکه بیرون آمدم. اکنون فرستاده من، قیس، نزد شماست.خود را آماده کنید که به خواست خدا به زودی نزد شما خواهم آمد». 🔜ادامه دارد... 🥀| @dokhtarane_booyesib 🏴| @booyesib_ir
📒 دوستی کردن نیمی از عقل است نهج‌البلاغه_حکمت۱۴۲ 🦋| @dokhtarane_booyesib 🍀| @booyesib_ir
1.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚 مـن‌ھـرچـھ‌دارم‌ازسـرِایـن‌سُـفـرھ‌بُـر‌د‌ھ‌ام آقـاٺـمـام‌بـودونـبـودم‌بـراے‌ٺـوسـٺ✋🏻❤️ 💔| @dokhtarane_booyesib ✨| @booyesib_ir
2.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماسکامونو دور نریزیم😍 یه خلاقیت خیلی عالی با ماسک👌✂️ 🦋| @dokhtarane_booyesib 🌻| @booyesib_ir
رمان 🍁 📖 امـام نـامه را مهر کرده و به قیس تحویل میدهـد تا آن را به کوفه ببرد و خبری بیاورد. قیس نامه را بر چشم می‌نهـد و آماده حرکت میشود. امـام او را در آغوش میگیرد و اشک در چشـمانش حلقه می‌زنـد. او سوار بر اسب پیش می‌تازد و کم کم از دیـده‌ها محو می‌شود. ّحس غریبی به من می‌گوید که دیگر قیس را نخواهیم دید. *** ببین چه جای سرسبز و خرمی! درختان فراوان،سایه‌های خنک و نهر آب. اینجا خیلی باصـفاست.خوب است قدری استراحت کنیم. همه کاروانیان به تجدید قوا نیاز دارند. امام دستور توقف می‌دهد و کاروان به مدت یک شبانه روز در اینجا منزل می‌کند. نام این مکان «خُزَیمیّه» است. ما ده روز است که در راه هستیم و امشب شب هجدهم ذی الحجه است، خـدای من! داشـتم فراموش می‌کردم که امشب،شب عید غدیر است! همانطور که میدانی، رسم بر این است که همه مردم، روز عیـد غـدیر به دیـدن فرزنـدان حضـرت زهرا علیهاالسـلام برونـد. ما فردا صبح باید اولین کسانی باشیم که به دیدن امام حسین علیه السلام می‌رویم. هوا روشن شده است و امروز عید است. همسفر خوبم! برخیز! مگر قرار نبود اولین نفری باشیم که به خیمه امام می‌رویم. با خوشحالی به سوی خیمه امام حرکت می‌کنیم. روز عید و روز شادی است. آیا میشنوی؟! گویا صدای گریه میآید!کیست که این چنین اشک میریزد؟! او زینب علیهاالسلام است که در حضور برادر نشسته است: ــ خواهرم،چه شده،چرا این چنین نگرانی؟! ــ برادر، دیشب زیر آسـمان پرستاره قدم می‌زدم،که ناگهان از میان زمین و آسمان صدایی شنیدم که می‌گفت: «ای دیده‌ها! بر این کاروان که به سوی مرگ می‌رود گریه کنید». امام،خواهر را به آرامش دعوت می‌کندو می‌فرماید: «خواهرم! هر آنچه خداوند برای ما تقدیر نموده است، همان خواهد شد:)». 🔜ادامه دارد... 🥀| @dokhtarane_booyesib 🏴| @booyesib_ir