eitaa logo
هیئتـــ‌ رَیآحیـن‌الهُـ❤️ـدے
1.1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
51 فایل
💌| عنایـــت‌حضـــرت‌مهـــدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)مارابه‌اینجـــارســـانده‌اســـت... 🌿|هیـــئت‌نوجـــوانان‌دختـــر‌انصــارالشهــداءدارالعبـــاده‌یـــزد 😉| کپی؟ حلاله‌رفیق 🤗| خــٰادِم‌کانــٰال‌و‌َتَبــــٰادُل: @rayahin_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
۱.لقبی که حضرت آقا به این شهید بزرگوار نسبت دادند، چیست؟! 🌼۱.سید شهیدان بهشت 🌼۲.روای فتح 🌼۳.سید شهیدان اهل اقلم✓ 🌼۴.سید الشهدا ❗️پاسخ سوال بعد از اتمام چالش✓ میخوره ✅مدت زمان پاسخگویی ۵ دقیقه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲.لقبی که رهبری به این شهید عزیز نسبت نمودند ، چیست؟! 🦋۱.مجاهد 🦋۲.حجت خداوند بر روی زمین✓ 🦋۳.عقرب زرد 🦋۴.جمال ❗️پاسخ سوال بعد از اتمام چالش✓ میخوره ✅مدت زمان پاسخگویی ۵ دقیقه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳.لقبی که مقام معظم رهبری به این شهید ارجمند نسبت دادند ، چیست؟! 🌸۱.فاتح خیبر 🌸۲.عمار حلب✓ 🌸۳‌.ابو وصال 🌸۴.گردان تک نفره ❗️پاسخ سوال بعد از اتمام چالش✓ میخوره ✅مدت زمان پاسخگویی ۵ دقیقه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴.شهید بزرگواری که قاب عکسشون تو اتاق رهبری هست ، چه نام دارند؟! 🍁۱.شهید محمد رضا تورجی زاده 🍁۲.شهید محمد رضا شفیعی 🍁۳.شهید محمد رسول رضایی✓ 🍁۴.شهید رسول زرین ❗️پاسخ سوال بعد از اتمام چالش✓ میخوره ✅مدت زمان پاسخگویی ۵ دقیقه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵.لقبی که رهبرمون به این شهید گرانقدر نسبت دادند چیست؟! 🍃۱.جمال 🍃۲.شهید اربعین 🍃۳.مجاهد ✓ 🍃۴.ساعت گردان ❗️پاسخ سوال بعد از اتمام چالش✓ میخوره ✅مدت زمان پاسخگویی ۵ دقیقه
پایان چالش ❤️
برنده چالشمون کسی نیست جز😍 🌸فاطمه زینب اوتادی 🌿 لطفا یک شماره همراه اعتباری ارسال کنید☺️✨ 💕| @dokhtarane_booyesib ✨| @booyesib_ir
رمان 🍁 📖 عمرسعد لحظه‌اى به فكر فرو مى‌رود. گويا بار ديگر ترديد به سراغش مى‌آيد. برود يا نرود؟ او با خود مى‌گويد: «اگر من موفق شوم و حسين را راضى كنم كه صلح كند، آن وقت آيا ابن‌زياد به اين كار راضى خواهد شد؟». ابن‌زياد فرياد مى‌زند: «اى عمرسعد! من تو را فرماندۀ كل سپاه كردم، پس آگاه باش اگر از جنگ با حسين خوددارى كنى گردن تو را مى‌زنم و خانه‌ات را خراب مى‌كنم». عمرسعد با شنيدن اين سخن، بر خود مى‌لرزد. تا ديروز آزاد بود كه يا به جنگ حسين برود و يا به گوشۀ خانه‌اش پناه ببرد. امّا امروز ابن‌زياد او را به مرگ تهديد مى‌كند. اكنون او بين دو راهى سخت‌ترى مانده است، يا مرگ يا جنگ با حسين. او با خود مى‌گويد: «كاش، همان ديروز از خير حكومت رى مى‌گذشتم». اكنون از مرگ سخن به ميان آمده است! چهرۀ عمرسعد زرد شده است و با صدايى لرزان مى‌گويد: «اى امير! سرت سلامت، من به زودى به سوى كربلا حركت مى‌كنم». او ديگر چاره‌اى جز اين ندارد. او بايد براى جنگ، به كربلا برود.  - آقاى نويسنده، نگاه كن! عمرسعد از قصر بيرون مى‌رود. بيا ما هم همراه عمرسعد برويم و ببينيم كه او مى‌خواهد چه كند. - صبر كن، من اينجا كارى دارم. - چه كارى؟ - من مى‌خواهم سؤالى از ابن‌زياد بپرسم. به راستى چرا او عمرسعد را براى فرماندهى انتخاب كرد. من جلو مى‌روم و سوال خود را از ابن‌زياد مى‌پرسم. ابن‌زياد نگاهى به من مى‌كند و مى‌گويد: «امروز به كسى نياز دارم كه با اسم خدا و دين، مردم را به جنگ با حسين تشويق كند. قدرى صبر كن! 🔜ادامه دارد... 🥀| @dokhtarane_booyesib 🏴| @booyesib_ir