eitaa logo
هیئتـــ‌ رَیآحیـن‌الهُـ❤️ـدے
1.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
51 فایل
💌| عنایـــت‌حضـــرت‌مهـــدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)مارابه‌اینجـــارســـانده‌اســـت... 🌿|هیـــئت‌نوجـــوانان‌دختـــر‌انصــارالشهــداءدارالعبـــاده‌یـــزد 😉| کپی؟ حلاله‌رفیق 🤗| خــٰادِم‌کانــٰال‌و‌َتَبــــٰادُل: @rayahin_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان 🍁 📖 امّا از نهضت عاشورا درس نگيريم؟ ما بايد به هوش باشيم، همواره افرادى مانند عمرسعد هستند كه براى رسيدن به دنيا و رياست شيرين دنيا، دين را دست‌مايه مى‌كنند. نگاه كن! مردمى كه سخنان عمرسعد را شنيدند، باور كردند كه امام حسين عليه السلام از دين خارج شده است. آيا گناه آنهايى كه به خاطر سخن عمرسعد شمشير به دست گرفتند و در لشكر او حاضر شدند، به گردن اين دانشمند خودفروخته نيست؟ آيا مى‌دانى چند نفر در همين روز اوّل در لشكر عمرسعد جمع شدند؟ چهار هزار نفر! اين چهار هزار نفر همان كسانى هستند كه چند روز پيش براى امام حسين عليه السلام نامه نوشته بودند كه به كوفه بيايد. آنها اعتقاد داشتند كه فقط او شايستۀ مقام خلافت است. امّا امروز باور كرده‌اند كه آن حضرت از دين خدا خارج شده است. خبر فرماندهى عمرسعد به گوش دوستانش مى‌رسد. آنها تعجّب مى‌كنند. يكى از آنها به نام ابن‌يَسار به سوى عمرسعد مى‌رود تا با او سخن بگويد، ولى عمرسعد روى خود را برمى‌گرداند. او ديگر حاضر نيست با دوست قديمى خود سخن بگويد.  او اكنون فرماندۀ كلّ سپاه شده است و ديگر دوستان قديمى به درد او نمى‌خورند. خبر به ابن‌زياد مى‌رسد كه چهار هزار نفر آماده‌اند تا همراه عمرسعد به كربلا بروند. او باور نمى‌كند كه كلام عمرسعد تا اين اندازه در دل مردم كوفه اثر كرده باشد. براى همين، دستور مى‌دهد تا مقدار زيادى سكۀ طلا به عنوان جايزۀ حكومتى، به عمرسعد پرداخت شود. وقتى چشم عمرسعد به اين سكّه‌هاى سرخ مى‌افتد، ديگر هرگونه شك را از دل خود بيرون مى‌كند و به عشق سكّه‌هاى طلا و حكومت رى، فرمان حركت سپاه به سوى كربلا را صادر مى‌كند. روز جمعه سوم محرم است و لشكر عمرسعد به سوى كربلا حركت مى‌كند. گرد و غبار به هوا برخاسته است و شيهۀ اسب و قهقهۀ سربازان به گوش مى‌رسد. 🔜ادامه دارد... 🥀| @dokhtarane_booyesib 🏴| @booyesib_ir
سلام دوستان رَیــاحیـــن‌الهُـــدے🌸🍃 * ان شاء الله که خودتون و عزیزانتون سلامت و شاد باشید🥰 این هفته براتون یه فعالیتی تدارک دیدیم که اگر به لطف شما استقبال زیادی داشت ان شاء الله هفته های آینده هم ادامه ش بدیم😌 ** میخوایم به مناسبت تولد پیامبر خوبی ها(صلی الله علیه و آله و سلم )یه محفل مجازی خیلی دوستانه با هم داشته باشیم😍 موضوع محفل هم درباره میلاد با سعادت پیامبر اسلام و معجزات و اتفاقاتی است که در آن زمان رخ داده🥳🤩 خیلی بحث جالبی هست و مطمئنم که میتونید استفاده ی زیادی از این محفل داشته بشین و به دانش هاتون اضافه بشه🤓😎 *** شما هم میتونید این پست رو برای دوستانتون بفرستین تا اونا هم استفاده کنن بنا به اصل 1 کانال ما که اینجا تک خوری ممنوعه🤨🗡 پس ببینم چه جوری از این فعالیت جدید ما استقبال میکنید و ما رو مثل همیشه همراهی میکنید؟!😉❤️ **** ساعت محفل رو زود اعلام میکنیم😘⌚️ *منتظر خبرهای بعدی ما باشید💌 🎀@dokhtarane_booyesib 🎈@booyesib_ir
🌸🍃 در طول زندگی باید چه کارهایی را انجام بدیم؟!🤔 نهج البلاغه✨ ♥️| @dokhtarane_booyesib 🌿| @booyesib_ir
#انگیزشی🌸 #والپیپر💕 به دنبال ماجراجویی باش،،🌿 چون کلی چیزای جدید وجود دارن که تو هنوز ازشون چیزی نمیدونی😻🌟 💕| @dokhtarane_booyesib 🌿| @booyesib_ir
✍️ سلام دوست گلم🌸 والا ما چندتا دانشجو ، دانش آموز و طلبه هستیم🙄 الانم که سال تحصیلی مجازی شروع شده📒💻 حقیقتش یه کم سرمون شلوغه ولی باز هم اولویتمون پست گذاشتن برای شما عزیزان دله❤️ ان شاء الله فعالیتمون رو بیشتر میکنیم به شرط حمایت شما عزیزان😉❤️ ** سلام عزیزم ممنونم😘 جمله(دیروز جبهه دانشگاه بود و امروز دانشگاه جبهه است) 📌 یعنی در زمان جنگ،افراد در اون محیط انقدر از هم درس میگرفتن و کارهای اون ها آموزنده بود که حتی از دانشگاه هم جلو افتاده بود اما الان دانشگاه های ما به بستر جنگ نرم تبدیل شدن و باید خیلی هوشمندانه عمل کنیم تا بتونیم در مقابل این جنگ پیروز بیرون بیایم و جزو دشمن نباشیم😇💚 🌷@dokhtarane_booyesib ⭐️@booyesib_ir
🧕🏻 دیدین سیب زمینی های رستوران چقد ترد و خوشمزن؟🍟 درسته تاثیر اصلیش روغن زیاده ولی دیگه استفاده از روغن هم حدی داره😶 اگه شما هم بخواین یه سیب زمینی ترد و خوشمزه داشته باشین🤩 بهتون پیشنهاد میکنم بعد از پوست کردن و خلال سیب زمینی ها اونا ها رو با اب سرد بشورید 🥔🚰 چون یکی از عواملی که باعث ترد نشدن سیب زمینی هستش وجود نشاسته س وقتی سیب زمینی رو با اب سرد بشورین نشاسته ها کمتر میشن ☺️ بعدم سیب زمینی ها رو روی یک پارچه تمیز ترجیحا نخی پهن کنید و با همون پارچه خشک کنید😍 بعد بزارید روغن که داغ شد سیب زمینی رو به ماهیتابه اضافه کنید😇 و اما مهم ترین نکته اینکه بعد از اینکه سیب زمینی ها سرخ شدن و به بشقاب منتقل کردین بهشون نمک بزنین🍽🧂 چون نمک هم مانع ترد شدن سیب زمینی و باعث له شدن اونا میشه😮😬 فقط زیاد سیب زمینی سرخ کرده نخورین که برا سلامتی خوب نیس🤫 اگرم دیدید حرفم تاثیری نداشت بدونین که رطب خورده کی منع رطب کند🤭🙄😘 🐚@dokhtarane_booyesib ⚡️@booyesib_ir
ای بسا کارا که اول صعب گشت😓 بعد از آن بگشاده شد سختی گذشت😇 بعد نومیدی بسی اومیدهاست😉 از پس ظلمت بسی خورشیدهاست🌤✨ مولونا❣ #هفته_وحدت 💞@dokhtarane_booyesib ⚡️@booyeaib_ir
رمان 🍁 📖 همه براى به دست آوردن بهشتى كه عمرسعد به آنها وعده داده است، به پيش مى‌تازند... اكنون ديگر سپاه كوفه به نزديكى‌هاى كربلا رسيده است. نگاه كن! عدّۀ زيادى چهره‌هاى خود را مى‌پوشانند، به‌طورى‌كه هرگز نمى‌توان آنها را شناخت. چهرۀ يكى از آنها يك لحظه نمايان مى‌شود. امّا دوباره به سرعت صورتش را مى‌پوشاند. همسفر! او را شناختى يا نه؟ او عُرْوه نام دارد و يكى از كسانى است كه براى امام حسين عليه السلام نامه نوشته است. تازه مى‌فهمم كه تمام اينهايى كه صورت‌هاى خود را پوشانده‌اند، همان كسانى هستند كه امام حسين عليه السلام را به كوفه دعوت كرده‌اند و اكنون به جنگ مهمان خود آمده‌اند. آخر ساده‌لوحى و نادانى تا چه اندازه؟ يك بار بهشت را در اطاعت امام حسين عليه السلام مى‌بينند و يك بار در قتل آن حضرت. عمرسعد به اردوگاه حُرّ وارد مى‌شود و حكم ابن‌زياد را به او نشان مى‌دهد. حُرّ مى‌فهمد كه از اين لحظه به بعد، عمرسعد فرمانده است و خود او و سپاهش بايد به دستورهاى عمرسعد عمل كنند. در كربلا پنج هزار نيرو جمع شده‌اند و همه منتظر دستور عمرسعد هستند. عمرسعد دستور مى‌دهد تا عُرْوه نزد او بيايد. او نگاهى به عُرْوه مى‌كند و مى‌گويد: «اى عُرْوه، اكنون نزد حسين‌مى‌روى و از او سؤال مى‌كنى كه براى چه به اين سرزمين آمده است؟». عُرْوه نگاهى به عمرسعد مى‌كند و مى‌گويد: «اى عمرسعد، شخص ديگرى را براى اين مأموريّت انتخاب كن. زيرا من خودم براى حسين نامه نوشته‌ام. پس وقتى اين سؤال را از حسين بكنم، او خواهد گفت كه خود تو مرا به كوفه دعوت كردى». عمرسعد قدرى فكر مى‌كند و مى‌بيند كه عُرْوه راست مى‌گويد. امّا هر كدام از نيروهاى خود را كه صدا مى‌زند آنها هم همين را مى‌گويند. بايد كسى را پيدا كنيم كه به حسين نامه‌اى ننوشته باشد. آيا در اين لشكر، كسى پيدا خواهد شد كه امام حسين عليه السلام را دعوت نكرده باشد؟💔 🔜ادامه دارد.‌.. 🥀| @dokhtarane_booyesib 🏴| @booyesib_ir
رمان 🍁 📖 همۀ سرها پايين است. آنها با خود فكر مى‌كنند و نداى وجدان خود را مى‌شنوند: «حسين مهمان ما است. مهمان احترام دارد. چرا ما به جنگ مهمان خود آمده‌ايم؟» سكوتى پر معنا، بر لشكر عمرسعد حكم‌فرماست. تو مى‌توانى ترديد را در چهرۀ آنها بخوانى. درست است كه عمرسعد توانسته بود با نيرنگ و فريب اين جماعت را با خود به كربلا بياورد، امّا اكنون وجدان اينها بيدار شده است. ناگهان صدايى از عقب لشكر توجّه همه را به خود جلب مى‌كند: «من نزد حسين مى‌روم و اگر بخواهى او را مى‌كشم». او كيست كه چنين با گستاخى سخن مى‌گويد؟ اسم او كثير است. نزديك مى‌آيد. عمرسعد با ديدن كثير، خيلى خوشحال مى‌شود. او به امام حسين عليه السلام نامه ننوشته و از روز اوّل، از طرف‌داران يزيد بوده است. عمرسعد به او مى‌گويد: «اى كثير! پيش حسين برو و پيام مرا به او برسان». كثير، حركت مى‌كند و به سوى امام حسين عليه السلام مى‌آيد. ياران امام حسين عليه السلام ( كه تعدادشان به صد نفر هم نمى‌رسد )، كاملاً آماده و مسلّح ايستاده‌اند. آنها گرداگرد امام حسين عليه السلام را گرفته‌اند و آماده‌اند تا جان خود را فداى امام كنند. كثير، نزديك خيمه‌ها مى‌شود و فرياد مى‌زند: «با حسين گفت‌وگويى دارم». ناگهان ابوثُمامه كه يكى از ياران باوفاى امام است او را مى‌شناسد و به دوستان خود مى‌گويد: «من او را مى‌شناسم، مواظب باشيد، او بدترين مرد روى زمين است». ابوثمامه جلو مى‌آيد و به او مى‌گويد: - اينجا چه مى‌خواهى؟ - من فرستادۀ عمرسعد هستم و مأموريّت دارم تا پيامى را به حسين برسانم. - اشكالى ندارد، تو مى‌توانى نزد امام بروى. امّا بايد شمشيرت را به من بدهى. 🔜ادامه دارد... 🥀| @dokhtarane_booyesib 🏴| @booyesib_ir
4.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 🎞 «فیلمی پر از شهید» دست شهید سعید‌علیزاده را شهید نوید‌ صفری گرفته و صورتش را شهید رضا‌ عادلی میبوسد و فیلم را شهید عارف‌ کایدخورده گرفته و شهید حبیب‌ رحیمی‌منش هم در بین آنها دیده میشود شادی روحشان صلوات🥀 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ💚 🌹| @dokhtarane_booyesib 🍃| @booyesib_ir